راهکارهای مدیریتی کنترل و مهار تورم
در جهان طبیعت باکتریها نیز در چرخه حیات، خاصیت دوقطبی دارند و میتوانند، بهعنوان موجودی مفید و موثر باشند و موجب تقویت ارگانیزمهای زنده شوند یا میتوانند بهعنوان موجودی مضر و پرخطر باشند و آسیبهای جدی به ارگانیزمهای حیاتی وارد کنند.
شباهت کارکرد باکتری با کارکرد تورم
درواقع، کارکرد تورم، شباهت زیادی به کارکرد باکتریها دارد. در چرخه حیات اقتصادی، چنانچه، تورم (قیمتها) با «کنتراست عادی» (Normal Contrast) افزایش یابد، در این صورت، تمایز و اختلاف بین قیمت حقیقی و قیمت بازار به شکل معقول و منطقی خواهد بود که میتواند برای اقتصاد کشور مفید و سازنده باشد. ولی اگر تورم با «کنتراست شدید» (Intense Contrast) رخ دهد، تمایز و اختلاف بین قیمت حقیقی و قیمت بازار غیرمنطقی میشود و سبب میشود سیستم اقتصادی تعادل و یکپارچگی خود را از دست بدهد و جریان عرضه، تقاضا و قیمت در سیستم اقتصادی، با شوکهای سینوسی مواجه شود که در دامنه بالا، قیمتها در منظومه فضایی قرار میگیرند و انفجار قیمت (Big Bang) رخ میدهد و در دامنه پایین، بر اثر کاهش قدرت خرید مردم و کاهش تقاضا و ازکارافتادگی تجارت خارجی، اقتصاد در سیاهچاله (Black Holes) رکود و کسادی گرفتار میشود.
تورم سازنده و تورم مخرب
نرخ تورم با کنتراست عادی، کمتر از ۵درصد در سال، نرخی منطقی و سازنده است و موجب رشد تولید ناخالص داخلی، افزایش عرضه کل و ثبات اقتصادی میشود. اما چنانچه نرخ تورم از منطق اقتصادی خارج و دو رقمی شود، سیستم اقتصادی را دچار التهاب و بیماری میکند و جریان نقدینگی را از مسیر تولید خارج میسازد و به سمت دلالی و سوداگری هدایت میکند که آثار مخربی بر تولید ناخالص داخلی و اشتغال دارد.
ریشههای تورم و گرانی
بدونشک، پدیده تورم ریشه در عواملی مانند رشد بی رویه نقدینگی، کاهش تولید، جهش نرخ ارز، محدودیت واردات و بالاخره سرمایهگذاریهای نافرجام دارد که موجب می شود تا نرخ تورم بهصورت افسارگسیخته افزایش یابد و شکاف طبقاتی بیشتر شود. اگرچه بخشی از تورم و گرانی در کشور، ناشی از تحریمهای اقتصادی است، اما بخشی نیز ناشی از تجویز برنامههای تورمزا، شیوه خصوصیسازی، فرصتسوزی توسط مدیران ضعیف و ناکارآمد، عدم اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی و عدم نظارت دقیق و کافی بر مصارف ارزی و ریالی است.
مدیریت بر تورم
تجربه چند سال گذشته نشان داده که تورم ۲رقمی و افزایش حقوق و دستمزد تا ۴۰درصد نیز تاثیری بر بهبود وضعیت زندگی و معیشت قشر وسیعی از جامعه نداشته و نرخ بیکاری کاهش نیافته و تولید ملی و رشد اقتصادی مطلوب حاصل نشده است، بلکه برعکس بسیاری از کشورهای جهان، به جای اینکه حقوق و دستمزد را بهشدت افزایش دهند، قیمتها را با قانون عرضه و تقاضا کنترل و قدرت خرید مردم را تقویت کردند تا ارزش پول ملی آنها حفظ شود. بنابراین شایسته است نرخ تورم در ایران، نظیر بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای همسایه مانند پاکستان، افغانستان و عراق که میانگین آن، بین ۲ تا ۵درصد است، مدیریت شود تا قیمتها در بازارهایی مانند مسکن و خودرو که در سالهای اخیر افزایش شدیدی داشته است، فروکش کند.
کنترل تورم با اعمال مدیریت پنجگانه
براساس یک قاعده کلی، کارآیی و اثربخشی، تابع کنترل و نظارت است. در واقع، یکی از وظایف اصلی مدیریت و ابزارهای پایش و ارزیابی عملکرد مدیریت، کنترل و نظارت است. نظارت دقیق و موثر برای کنترل و مهار تورم، از طریق اعمال مدیریت پنجگانه شامل ۱-مدیریت بر نقدینگی ۲- مدیریت بر واردات و صادرات ۳- مدیریت بر مصرف وجوه ۴- مدیریت بر خروج سرمایه از کشور و ۵- مدیریت بر جذب سرمایهگذاری خارجی تحقق مییابد.
نقش بانک مرکزی در کنترل تورم
از آنجاکه تورم پدیدهای پولی است و بر اثر افزایش حجم پول و سرعت گردش پول شکل میگیرد، بنابراین نقش بانک مرکزی، تنها چاپ و نشر پول (پولآفرینی) نیست، بلکه وظیفه اجرای سیاستهای پولی (انبساطی و انقباضی) مانند تغییر در حجم نقدینگی، تغییر در نرخ بهره پول، نرخ تنزیل مجدد، نرخ سپرده قانونی و خرید و فروش اوراق بهادار، تضمین سلامت سیستم بانکی، امنیت مالی سپردهگذاران و نظارت بر عملیات بانکها را برعهده دارد تا سطح عمومی قیمتها (تورم) کنترل و مهار شود.
نقش دولت در کنترل تورم و گرانی
با توجه به اینکه گرانی پدیدهای مالی است و موجب تنزل قدرت خرید مردم میشود، بنابراین برای بهبود وضعیت زندگی مردم و در جهت توزیع عادلانه درآمد، دولت میتواند با اعمال سیاستهای مالی و اجرای نظام مالیاتی جامع، شفاف و سیستماتیک، قدرت خرید مردم و تقاضای کل را کنترل کند و همچنین با ایجاد زیرساختهای تولیدی و تغییر در مخارج و سرمایهگذاری اقتصادی، فضای کسبوکار را بهبود ببخشد.
نتیجهگیری
ضعف ساختار اقتصادی کشور سبب شد تا قیمتگذاری انحصاری، رانت و فساد، فرار مالیاتی، خروج سرمایه از کشور، تصمیمات سردرگم اقتصادی و تورمزا در کشور گسترش یابد و همزمان با افزایش شدید قیمتها، قدرت خرید مردم نیز تنزل یابد و از آنجاکه، بیشترین فشار اقتصادی و سنگینی بار ناشی از تورم، بر دوش اقشار کمدرآمد جامعه قرار دارد، بنابراین توصیه میشود که موضوع تورم و گرانی بهعنوان دغدغه اصلی و اولویت اول مسوولان و دستاندرکاران اقتصادی کشور تلقی شود تا تورم بهصورت تدریجی و مرحله به مرحله کاهش یابد و سیستم اقتصادی به حالت طبیعی خود بازگردد.