سیاست آزادسازی تجاری در جهان شکست خورده است؟
یکی از ماندگارترین ایدهها در اقتصاد بینالملل این است که بازارهای آزاد باعث صلح بین کشورها میشود. این موضوع پیامد یک تصور اشتباه است؛ تجارت آزاد انسانها را به دنبال منافع مادی متقابل خود سوق میدهد تا جنگهای ویرانگر را کنار بگذارند اما تاریخ نشان داده است که آزادسازی تجاری و سیاست اقتصادی «درهای باز» نمیتواند صلح جهانی را به ارمغان بیاورد.
شکست سیاست آزادسازی تجاری در روابط پایدار دو ابرقدرت
این تصور اشتباه تبدیل به نیروی محرکهای در ذهن سیاستمداران آمریکایی برای شروع همکاری اقتصادی و روابط گسترده تجاری با چین از سال ۲۰۰۰ به اینسو شد. در حالیکه در فضای سیاسی داخلی جمهوریخواهان و دموکراتها متفقالقول به مردم این اطمینان را میدادند که تعامل سازنده با چین این کشور را به آمریکا نزدیکتر خواهد کرد، امروز رقابت اقتصادی دو کشور شدیدتر شده و در حوزه روابط دیپلماتیک واشنگتن و پکن به نقطه بحرانی نزدیک شدهاند. سیاست آزادسازی تجاری که آمریکا به شکل منفعلانهای در ۲ دهه گذشته در مقابل چین اجرا میکرد نه تنها صلح و پایداری را در روابط دو کشور به ارمغان نیاورد، بلکه در حال حاضر هر دو ابرقدرت اقتصادی جهان، یکدیگر را تهدید به جنگ میکنند.
روسیه نمونه شکست سیاست آزادسازی تجاری
همین نکته در خصوص روابط بین روسیه و اتحادیه اروپا نیز صادق است. درحالیکه آلمانیها تصور میکردند آزادسازی تجاری و خرید نفت و گاز بیشتر از روسیه، روابط بین دو کشور را به صلح و ثبات نزدیکتر خواهد کرد، جنگ روسیه و اوکراین نشان داد، سیاست اقتصادی درهای باز نمیتواند اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک در سطح بینالملل را حل و فصل کند. امروز به وضوح مشخص است که اتحادیه اروپا در سالهای گذشته با خرید انرژی مورد نیاز خود از روسیه، از یکسو منجر به وابستگی بلوک غرب به مسکو و ثروتمندتر کردن آن شده و از سوی دیگر ظرفیت خود برای مقابله با بحران پیش آمده در نتیجه جنگ روسیه و اوکراین را کاهش داده است.
سیاست اقتصادی بازار آزاد مرده است
به نظر میرسد ایده قدیمی «آزادسازی تجاری» و سیاست اقتصادی بازار آزاد که متعلق به اروپای عصر روشنگری است، مرده باشد یا به تعبیر دقیقتر بتوان گفت، اصلا وجود نداشته است. تاریخ نشان میدهد سیاست بازار آزاد و آنچه تحت عنوان آزادسازی تجاری به کشورهای دیگر توصیه میشود تنها میتواند مبنایی بین قدرتهای همتراز و دارای همسویی سیاسی و ایدئولوژیک باشد. در واقع بر اساس تجربههای تاریخی این سخنان زیبا و شرافتمندانه در مورد سیاست اقتصادی درهای باز به روی کالاها و محصولات همه کشورها، بهانهای برای شرکت در رقابت بین چند قدرت بزرگ اقتصادی و تجاری بود که اغلب هم به جنگ و غارت
میانجامید. درحالیکه جنگ در اروپا آغاز شده است، به نظر میرسد اقتصاد جهانی خود را آماده رکود میکند. افزایش تنش بین آمریکا و چین نیز با توجه به تجربههای تاریخی، تردیدی عمومی در مورد موفقیت سیاست آزادسازی تجاری برای ایجاد صلح در سطح جهان به وجود آورده است؛ شاید یک پیمان نظامی – امنیتی با کشورهای همسو توانایی بیشتری در تامین امنیت کشورها نسبت به سیاست اقتصادی درهای باز داشته باشد.