«دنیایاقتصاد» بررسی کرد: چین چگونه جای آلمان را در بازار ایران گرفت؟
ریزش و رویش شریک اول تجاری
میثم قریشی : دادهها نشان میدهند که از زمان شروع دولت دهم تا دولت سیزدهم درنتیجه رخدادهای جهانی همچون بحران 2008 آمریکا، کاهش تولید صنعتی اروپا، ظهور چین در عرصه جهانی و همینطور تحریمهای پس از آن، اقتصاد ایران بیش از گذشته در عرصه تجارت خارجی به چین وابسته شد. برای نمونه سهم واردات ایران از چین از همان سالهای آغازین دولت دهم در یک روند صعودی قرار گرفت درحالیکه همین سهم برای اروپا با یک روند کاهشی آغاز شد. در عصر جوامع و ارتباطات پیچیده راهی جز شناخت کشورهای جهان برای تضمین ادامه بقا وجود ندارد. طی نیم قرن گذشته با ظهور چین در اقتصاد جهان و افزایش تقاضای این کشور در حوزه مواد اولیه، دوره جدیدی از رقابت بین کشورها برای دسترسی به منابع زیرزمینی آغاز شد. رفتهرفته کشورهای شرق آسیا تبدیل به متقاضی بزرگ کالاهایی مثل نفت، سنگآهن و مس شدند و بازار ایران در این مدت به تصرف کالاهای چینی درآمد.
در طول دو دهه گذشته از تولید کالای نهـــایی در اروپا و آمریکا کاســته شد و کشورهای آسیای شرقی جایگزین آنها شدند اما عمده صادرات مواد اولیه از جمله نفت و مشتقات آن در اختیار خاورمیانه باقی ماند. ایران هم در این دوره نخست با اروپا تجارت قابلتوجهی داشت ولی بهمرور و با افزایش تولید در شرق و بالا گرفتن تنش با کشورهای غربی، شرکای تجاری خود را تغییر داد و رو به سوی نوظهوران جهان کرد. برای بررسی واکنش ایران به تغییرات در سطح جهان و خنثی کردن تحریمهای غرب به مطالعه تجارت غیرنفتی 30 سال گذشته کشور پرداختیم. در این مطالعه از آمارهای صادرات و واردات دلاری به ارزش اسمی (بدون در نظر گرفتن تورم آمریکا) گمرک جمهوری اسلامی ایران استفاده شده است و برای سادهسازی مطلب بیشتر مقایسهای بین تجارت ایران با آلمان به عنوان نماینده کشورهای غربی و چین به نمایندگی از شرق شده است. با روی کار آمدن دولت سازندگی، بحث بر سر جبران خسارتهای جنگ داغ شد. در این راستا دولت نیاز به ورود سرمایه و تجهیزات صنعتی را درک کرد. دولت تمرکز خود را روی ساخت و گسترش صنایع سنگینی مانند پتروشیمی گذاشت اما ارز مورد نیاز برای این امر در دسترس نبود، درنتیجه تراز تجاری کشور بهشدت منفی شد.
جبران جنگ
بر اساس آمار موجود در سال 1371 ایران به ترتیب حدود 7میلیارد دلار از آلمان، 3میلیارد از ژاپن، حدود 2.7میلیارد از ایتالیا و 1.5میلیارد دلار از انگلستان واردات داشته است. میتوان گفت 60 درصد از واردات ایران در سال 1371از همین 4 کشور صورت گرفته است. در مقابل حدود 77درصد صادرات کالای غیرنفتی با ارزش تقریبی 1.5میلیارد دلار به کشورهای آلمان، ترکیه، امارات متحده عربی و ایتالیا بوده است. تراز تجاری غیرنفتی کشور در آن سال به طور تقریبی منفی 19.6میلیارد دلار بود. سال 1372 را در حالی شروع کردیم که برنامه اول توسعه ایران در این سال به پایان میرسید و کشور برای ادامه راه نیاز به راهی جدید داشت. هاشمی رفسنجانی برای یک دوره 4ساله دیگر منتخب مردم شده بود اما تجربه تلخ برنامه تعدیل ساختار وی را در ادامه راه مردد کرده بود. کشور بدون برنامه توسعه و بحرانزده از تورم برنامه اول راهی جز بازگشت به تثبیت نرخ ارز و کنترل تورم نداشت، در نتیجه تجارت خارجی همان راه گذشته را در پیش گرفت. دهه 70 راه بازرگانی ایران با گروه G7 باز شده بود و از سال 1372 تا پایان سال 1374، یعنی پایان دوره ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی، آلمان شریک بزرگ تجاری ایران شده بود. در این دوره حدود 8میلیارد دلار از این کشور واردات و در مقابل نزدیک به 3میلیارد دلار صادرات انجام شد.
طی این سالها بهمرور و با سیاستهای درهای باز تجاری، شرکای تجاری کشور افزایش پیدا کردند اما موازنه بین صادرات و واردات همچنان به نفع واردات و وخیمتر شدن ذخیره ارزی کشور بود. در طول 3 سال علاوه بر آلمان؛ ترکیه، ایتالیا، چین و امارات متحده عربی، عمده مقاصد صادراتی ایران را تشکیل میدادند و کل صادرات ایران به عددی در حدود 9میلیارد دلار رسید و واردات کشور از 40میلیارد دلار فراتر رفت. سال 1375 با برنامه دوم توسعه کشور آغاز شد. در این سال به لطف روابط بدون تنش با غرب، بیش از نیمی از واردات کشور از اروپا انجام و کل این متغیر به 15میلیارد دلار بالغ شد؛ همچنین نزدیک به 3میلیارد دلار صادرات اتفاق افتاد.
آرامش پیش از توفان
با روی کار آمدن دولت محمد خاتمی در سال 1376 و به بار نشستن طرحهای پتروشیمی، دلارهای حاصل از صادرات محصولات مشتقه نفتی به کشور سراریز شد و دست حاکمیت را برای تثبیت ارز و پرداخت یارانه به واردات باز گذاشت. دو دولت خاتمی را دوره ثبات اقتصاد ایران میدانند. در این مدت تلاش زیادی برای تنشزدایی و برقراری روابط عادی با غرب شد. از سال 1376 تا سال 1380 کل صادرات غیرنفتی ایران مبلغی نزدیک به 17میلیارد دلار و واردات ایران هم حدود 74میلیارد دلار بود. در این 5 سال تراز تجاری غیرنفتی، منفی 57میلیارد دلار شد اما به لطف روابط آرام در فضای سیاسی و ورود ارزهای حاصل از صادرات، اقتصاد و تجارت ایران از آرامش نسبی برخوردار بود. سال 1376 آلمان همچنان شریک اصلی تجاری ایران در حوزه تجارت غیرنفتی بود و ایران توانست 391میلیون دلار به این کشور صادرات داشته باشد. در مقابل حدود 1.8میلیارد دلار واردات از مبدا این کشور به ایران انجام شد. ماحصل این تجارت دوجانبه تراز منفی 1.4میلیارد دلاری برای ایران بود.
در این سال علاوه بر اروپا، کشورهایی همچون آرژانتین، ژاپن و روسیه نیز به شرکای تجاری بزرگ ایران اضافه شدند و 17درصد از واردات کشور از این مبادی انجام شد. سالهای بعدی دولت اول محمد خاتمی صادرات غیرنفتی از 4میلیارد دلار بالاتر نرفت اما آلمان دیگر مقصد اول صادراتی ایران نبود و امارات در جایگاه نخست قرار گرفت. نکته قابل توجه در این دوره ایجاد تنوع در مقاصد و مبادی تجارت کشور است، بهطوریکه سهم هیچیک از شرکای تجاری کشور، چه در حوزه صادرات یا واردات بیش از 20درصد نبود اما حساب جاری غیرنفتی همچنان بین منفی 10 تا 13میلیارد دلار باقی ماند. تا آخر دهه 70، حجم مبادلات ایران و چین زیاد نبود و بیشترین سهم این کشور در حوزه واردات به ایران حداکثر 4 و در صادرات 2درصد بود. سال 1380، دولت دوم خاتمی شروع به کار کرد و این در حالی بود که برنامه سوم توسعه نیز از یک سال گذشته آغاز شده و قرار بود میوه ثبات سیاسی و اقتصادی ناشی از تنشزدایی و ارتباط با غرب چیده شود. تورم کل کشور روند پایدار و قابلپیشبینی پیدا کرده بود و تجارت کشور در شرایط مطلوب ناشی از تثبیت ارزی و تقویت ریال دنبال میشد. در این دوران همچنان تاکید بر صادرات مشتقات نفتی و کالای کشاورزی بود. جای خالی صنایع کوچک و متوسط هنوز احساس میشد و تنوعبخشی به کالای صادراتی همچنان مغفول مانده بود.
درحالیکه در شرق آسیا ادبیات جدید در حوزه توسعه اقتصادی ظهور کرده بود و کشورهای این حوزه با اهمیت دادن به زنجیره ارزش و افزایش بهرهوری روزبهروز بر پیچیدگی اقتصاد ملی خود میافزودند، اما در ایران فروش نفت و مشتقات آن در اولویت سیاستگذاران حوزه صنعت و تجارت بود. نتیجه این دیدگاه یک دهه بعد و با افزایش تنشهای سیاسی و منطقهای ایران مشخص شد و ضررهای جبرانناپذیری به اقتصاد ملی ایران وارد کرد. از آغاز دهه 80 صادرات غیرنفتی کشور از 4میلیارد دلار فراتر رفت. مقصد اول صادراتی ایران در دولت اول خاتمی در حوزه صادرات غیرنفتی امارات متحده عربی بود. امارات سالهاست که در بخش صادرات مجدد فعالیت میکند و از کشورهای مختلفی کالا وارد میکند و در بیشتر مواقع بدون تغییر در ظاهر و بستهبندی، آن را به کشورهایی مانند چین صادر میکند. در زمینه صادرات مجدد سنگاپور و هنگکنگ نیز فعالیت گستردهای دارند.
در 4ساله دوم رئیس دولت اصلاحات، سهم صادرات به امارات به 15درصد از کل صادرات ایران رسید. در این دوران بهمرور کشورهای آسیایی مثل چین، عراق، هند و امارات جای اروپاییها را در واردات محصولات غیرنفتی از ایران گرفتند. از سال 80 تا 84، مبادی ورودی کالا به ایران بیشتر کشورهای گروه G7 بود و آلمان همچنان سهم بزرگی از تجارت با ایران را به خود اختصاص داده بود. در این مدت واردات کشور از 18میلیارد دلار متجاوز شد و تا 40میلیارد دلار در سال رسید. نکته قابل ذکر اینکه، در سایه ثبات سیاسی و تثبیت نرخ ارز، ورود کالای واسطه صنعتی در این برهه افزایش یافت و نیاز کشور به فناوری روز دنیا برای تولید و واردات مواد اولیه صنعتی برآورده میشد.
مرد مبارزه داستانهای جن و پری!
سال 1384 محمود احمدینژاد، بر مسند ریاستجمهوری ایران نشست. جرج بوش پسر که چند سال پیش از آن، ایران را جزو محور شرارت معرفی کرده، به افغانستان و سپس عراق حمله کرده و تنش بین ایران و آمریکا بالا گرفته بود. جنگ خاورمیانه و رونق اقتصاد جهان باعث افزایش قیمت نفت خام شد. درآمدهای ارزی کشور بهشدت بالا رفت و بیماری هلندی گریبان ایران را گرفت. در دوره 4ساله اول دولت احمدینژاد شرکای کالای صادراتی غیرنفتی ایران بیشتر آسیایی بودند و تقریبا 50درصد از کالای ایرانی به مقصد امارات، چین، عراق، هند و ژاپن بارگیری میشد. صادارات از 10میلیارد دلار به حدود 22میلیارد دلار رسید. سهم چین از ورود کالای ایرانی از 5درصد به 14.2درصد رسید. عراق و امارات در نقش کشور ثالث برای صادرات مجدد قد علم کردند و بازار اروپا از دست رفت. افزایش صادرات ایران نه فقط به دلیل افزایش تولید بلکه به خاطر بالا رفتن قیمتهای جهانی کالاهای اساسی بود.
واردات کشور از 39میلیارد به حدود 55میلیارد دلار رسید. سهم چین از بازار ایران از 5درصد به 8درصد افزایش پیدا کرد و امارات همچنان صادرات مجدد به ایران را انجام میداد. در این دوره واردات از آلمان از 13درصد از حجم کل واردات به 8درصد کاهش یافت. نکته قابل توجه اینکه تراز تجاری ایران از منفی 28میلیارد دلار در سال 85 تا حدود 37میلیارد دلار در سال 87 افزایش یافت.
فرشته چشمتنگ، رخ نمایان کرد!
بحران مسکن آمریکا جهان را شوکه کرد و اقتصادهای جهانی را ملزم به اتخاذ سیاست انقباضی کرد اما در ایران به لطف درآمدهای نفتی زیاد، کسی نیازی به کنترل تورم نداشت. تحریمهای بینالمللی ایران سنگینتر میشد ولی رئیس دولت اعتنایی نمیکرد و با لفظ کاغذپاره از کنار این مساله عبور کرد. هر چقدر در دو دهه گذشته تجارت با اروپا، نیازهای سرمایهای کشور را تامین میکرد در اواخر دهه 80 دیگر اروپا با ایران کار زیادی نداشت. کشور برای عبور از این بحران رو به شرق آسیا کرد و چین را جایگزین شرکای گذشته خود کرد. سهم چین در کل صادرات غیرنفتی ایران از 17درصد در سال 89 به 23درصد در سال 92 رسید. بیش از 70درصد مقاصد صادراتی کشور را کشورهای آسیایی تشکیل میدادند و چین، عراق، هند و امارات نقش اصلی را در تجارت ایران بازی میکردند. در این دوره کل صادرات غیرنفتی ایران از 26میلیارد به 31میلیارد دلار رسید. در زمینه واردات سهم چین در سال 92 به 20درصد از کل رسید اما نقش امارات با صادرات مجدد بیش از 2 درصد بود و در مقاطعی تا 30درصد هم رسید. تا سال 92 واردات از آلمان به حدود 2میلیارد دلار رسید و این کشور دیگر شریک اصلی تجاری ایران نبود.
امید به بازگشت
حسن روحانی مذاکرات با 1+5 را از سال 92 آغاز کرد تا امید به تجارت با غرب دوباره زنده شود. در این دوران انتظار به گشایش سیاسی-اقتصادی، کشور را وارد یک دوره گذار کرد. با افزایش نرخ بهره بانکی و کاهش تورم انتظاری، رکود بر اقتصاد ایران حاکم شد و توقع از برجام بیش از پیش افزایش پیدا کرد. از سال 1393 تا پایان سال 1397، چین مقصد اصلی صادرات کالای غیرنفتی ایران بود و با وارد کردن حدود 9میلیارد دلار کالا از ایران نقش بسزایی در اقتصاد کشور بازی کرد. پس از چین؛ عراق، امارات، هند، کره جنوبی و ترکیه شرکای مهم ایران شدند. در این دوره صادرات کالای غیرنفتی ایران از 36میلیارد به 44میلیارد دلار رسید اما اروپاییها باز هم تجارت زیادی با ایران نداشتند. در این سالها واردات آلمان از ایران به سالی 500میلیون دلار هم نمیرسید در صورتی که این کشور سالهای قبل واردات چند میلیارد دلاری را هم از ایران تجربه کرده بود. طی 4 سال مورد بررسی، صادرات چین به ایران از سالی 10میلیارد دلار بیشتر شد و نزدیک یکچهارم کل واردات کشور را به خود اختصاص داد.
با خروج ترامپ از برجام و وضع تحریمهای مالی و بانکی، ثبات ناشی از سیاست انقباضی بانک مرکزی از بین رفت و قیمت دلار بهشدت افزایش پیدا کرد. 3 سال از عمر دولت دوازدهم باقی مانده بود و روحانی تصمیم گرفت برای جلوگیری از خروج سرمایه، واردات بعضی از کالاها را ممنوع کند. سال 98 در مجموع 44میلیارد و سال 99، 38میلیارد دلار کالا وارد کشور شد که بیش از 25درصد سهم چین بوده است. در این سالها هیچگاه تجارت ایران با کشورهای اروپایی به صفر نرسید ولی گرمای دهههای 70 و 80 را نداشت. در دو سال پایانی دولت دوازدهم، تراز تجاری کشور به ترتیب منفی 2.6 و 4میلیارد دلار بود.
رئیسی به دنبال راه جدید
سال 1400، با آغاز به کار ابراهیم رئیسی، کشور با تحریمهای همهجانبه روبهرو و فشار تورم سفره مردم را کوچک کرده بود. رئیس دولت جدید به دنبال راه جدیدی برای تجارت ایران میگشت. ارتباط بیشتر با شرق گزینه مناسبی برای خنثی کردن تحریمهای غرب بود. دیپلماسی کشور به سوی شرق متمرکز شد. اما هنوز امید به مذاکره و توافق با کشورهای اروپایی و آمریکا از بین نرفته بود. در این دوره باز هم چین نقش اول تجارت با ایران را بازی میکرد و سهمی نزدیک به 30درصد از صادرات ایران را به خود اختصاص میداد. در حوزه واردات به ایران نیز امارات و چین نقش اصلی را داشتند. سالهای 1400 و 1401کسری تراز تجاری ایران بین 4 تا 6میلیارد دلار بود اما سال گذشته حساب جاری ایران 16میلیارد دلار کسری داشت. با بررسی 3 دهه تجارت خارجی ایران به این نتیجه میرسیم که در دهه 70 اروپاییها سهم بزرگی در مبادلات کشور داشتند و نیاز ایران به مواد اولیه و کالای واسطه صنعتی مرتفع میشد، ولی با شروع تنشهای منطقهای و جنگ در خاورمیانه ایران رو به قدرت نوظهور شرق آسیا کرد و چین را به عنوان شریک اصلی خود انتخاب کرد. در دولت سازندگی سهم آلمان از تجارت با ایران حدود 30درصد بود و در دولت احمدینژاد چین به این جایگاه رسید؛ اما در دوره اصلاحات تنوع شرکای تجاری ایران بیشتر بود. به نظر میرسد بهترین سیاست، تنوعبخشی در حوزه بازرگانی و تجارت باشد که این مهم حاصل نمیشود مگر با تعامل سازنده با کشورهای جهان.