سیاستمدار محافظهکار
محمدحسن اصفهانی (رئیس ضرابخانه ناصرالدینشاه) نیز از جمله صرافان فعال در عصر قاجار بود. حاج رضا صراف تبریزی از جوانی به این شغل رویآورد. مغازهاش در تیمچه حاج سیدحسین میانه، قرار داشت. او با سرودن مثنوی تذهیب اخلاق و انتشار آن در پیشبرد اعتراضات مردم تبریز، علیه استبداد قاجار موثر بود. ارباب جمشید بهمن جمشیدیان و خسروشاه جهان، دو صراف بزرگ زرتشتی بودند که کمکهای زیادی به مجاهدین مشروطه خواه کردند. رویکرد سیاسی فعالان بزرگ تجاری، صنعتی و مالی در عصر پهلوی برخلاف اواخر قاجار، بیانگر بروز تحولات در ساخت سیاسی-اجتماعی بود. حمایت از نوگرایی، توسعه و عمران شهری، کمک دولت به فعالان اقتصادی و حمایت از اقتصاد داخلی، سببشده بود که فعالان اقتصادی و صنعتی، عمدتا محافظهکار و همسو با قدرت سیاسی حاکم باشند. رضا صرافزاده فرزند حاج علی صراف از بازاریان معروف یزد بود که در سال۱۲۷۸ در این شهر، متولد شد.
تحصیلات حوزوی را تا مرحله سطح خواند؛ سپس در صراف خانه پدرش مشغول بهکار شد. او بهتدریج، فنون صرافی و تجارت را فراگرفت و بهطور مستقل به تجارت پرداخت. خیلی زود در بازار یزد به درستکاری مشهور شد به شکلی که او را از سایر صرافهای یزد منصفتر دانستهاند. در موقع ورشکستگی بدهکاران جانب انصاف را رعایت میکرد که همین امر باعث شد در بین مردم شهرت پیدا کند. رضا صرافزاده همچون عدهای از همکاران بازرگان خویش برای رونق کسبوکار به پایتخت رفت و در تهران دوستان زیادی پیدا کرد که بعدها در دهه۳۰ یاران او در عرصه سیاست شدند. رویکرد سیاسی صرافزاده همکاری با نیروهای محافظهکار اجتماعی و دربار در مجلس شورایملی و همسویی با قدرتهای اروپایی دربرابر نیروهای ملی رادیکال، مذهبی، چپ و حزب توده بود. بخشی از این رویکرد به ماهیت فعالیت اقتصادی تجاری-صنعتی وی بازمیگشت که نیازمند ثبات و امنیت بود؛ بخشی نیز به آگاهی وی از محدودیتهای اقتصادی ایران و نیاز آن به تکنولوژی غرب بازمیگشت که استفاده از آن روابط با تفکیک منافع ملی از منافع قدرتهای بزرگ در فضای رادیکال سیاسی امکانپذیر نبود.
ناامیدی فعالان صنعتی از وجود احزاب و جامعه مدنی قوی از یک طرف و سلطه دربار در حوزههای گوناگون کشور از سوی دیگر آنها را به این نتیجه رساند که پیشبرد آسانتر منافع فردی و انجام برخی از کارهای اجتماعی، تنها با بهرهمندی از روابط شخصی و اقتصادی با بلوک قدرت حاصل میشود؛ از اینرو تمایل آنها برای همکاری با نیروهای سلطنت طلب (بهعنوان مدافع نظم موجود) افزایش یافت. بهنظر میرسد همینرویکرد منجر به همکاری آنها با نیروهای محافظهکار در سطح محلی، ملی و خارجی شد. سیاست در مکتب آنها عمدتا، بر اثر فرآیند چانهزنی و سهمگیری از حاکمان دولتی و محلی امکانپذیر بود. بنا بر برخی روایات، هنگامی که سیدضیاءالدین طباطبائی در سال۱۳۲۲ به ایران بازگشت، صرافزاده خانه مجلل خود در خیابان فردوسی را در اختیار او گذاشت و از مساعدت مالی درباره او مضایقه نکرد. احتمالا این نوع کمکها با توجه به ثروت و موقعیت مالی طباطبایی، از همسویی سیاسی این دو نفر، در دهه۲۰ و ۳۰ برای اهداف مشترک حکایت دارد. فعالیت سیاسیسیدضیاءالدین و تکیه گاه عمده وی در دو دوره تاریخی (کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و سالهای ۱۳۲۲ تا ۱۳۳۴) بر همکاری با قدرتهای خارجی و برخی از نیروهای محافظهکار داخلی معطوف بود.
دوره اول پارلمان ایران مانند اروپا ویژگی صنفی داشت. در دوره اول مجلس (سال ۱۲۸۵) گروههای مختلف تجار، اصناف، شاهزادگان و علما حق انتخابشدن به نمایندگی مجلس را داشتند. در مجلس دوم (پس از استبداد صغیر) انتخابات دو مرحلهای بود و انتخابکنندگان صاحب ۲۵۰تومان ملک بودند یا سالانه ۱۰تومان مالیات میپرداختند. در دوره سوم مجلس (۲۹مهر ۱۲۹۰) شرط دارایی و سواد لغو شد، گر چه ورشکستگان به تقصیر، همچنان از حق انتخابکردن محروم بودند. ثروتمندان یکی از گروههای هفتگانه نمایندگان سنا، شامل: علما، وزرا، سفرا، حقوقدانان، استادان، مقامات عالی نظامی و ثروتمندان بودند. مالکان و تجار به شرطی حق نمایندگی مجلس را داشتند که سالانه ۵۰هزارتومان بهعنوان مالیات بپردازند.