خاندان صنعتیزاده (قسمت دوم)
تحول در صنعت نشر
در ۲۸ آبان ۱۳۱۰ جلسهای با حضور ۵۴نفر از گروههای مختلف کرمان بهمنظور تاسیس ساختمانی بزرگتر برای پرورشگاه تشکیل شد. تعداد ۲۱ نفر از ۱۰۰ تا ۵۰۰ قران و ۳۳ نفر بعدی از ۱۰ تا ۷۰ قران به پرورشگاه کمک مالی کردند. در مجموع مبلغ ۱۳۶۲تومان برای تاسیس ساختمان جدید پرورشگاه فراهم شد. این ساختمان در سال۱۳۱۸ افتتاح شد. بعدها برخی از بچههای مرکز، مهندس، پزشک، بازرگان و... شدند. مدیر داخلی دارالایتام در ابتدا میرزا محمدخان صفوی (موسیو عکاس) بود، پس از او احمد اوحدی مدیریت مجموعه را به عهده گرفت. پرورشگاه دارای قرائتخانهای با بیش از ۵۰۰مترمربع مساحت بود که برای استفاده عمومی به بهرهبرداری رسید.
اندکی پس از افتتاح ساختمان جدید، اکبر صنعتی در آذر همان سالبه بیماری مبتلا شد و بعد از سه روز درگذشت. پیکر او را در همان قرائتخانه دفن کردند. پس از فوت صنعتی، تعدادی از افراد صاحبنفود کرمان، مثل غلامرضا آگاه، ابو القاسم هرندی، ارجمند، عدل اسفندیاری و تعدادی از مقامات اداری، مسوولیت هیاتامنایی پرورشگاه را به عهده گرفتند.
عبدالحسین صنعتیزاده، فرزند اکبر صنعتی، در تهران زندگی میکرد. شغل او فروش فرش و فیروزه بود. عبدالحسین با قمرتاج دولت آبادی (خواهر یحیی دولتآبادی) ازدواج کرد، اما بعد از چند سالاز یکدیگر جدا شدند. حاصل ازدواج آنها، دو دختر و دو پسر بود. وی با اینکه سواد چندانی نداشت دو کتاب بهنامهای روزگاری که گذشت (گذر عمر) و رمان رستم در قرن بیست و دوم را نوشت. عبدالحسین صنعتیزاده در سال۱۳۵۲ از دنیا رفت. همایون صنعتیزاده، فرزند عبدالحسین، در سال۱۳۰۳ در تهران به دنیا آمد. به روایتی پدر و خانواده مادر او گرایش ازلی داشتند. او مقطع متوسطه را در دبیرستان البرز به پایان رساند.
وقوع جنگجهانی دوم و اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ باعث شد که با مادر بزرگش به کرمان برود، پس از آن، مدتی در زمینه حملونقل برای متفقین مشغول بهکار شد. سپس نزد پدرش به تجارت فرش و فیروزه پرداخت. پدر همایون در عین کار و فعالیت، انسان دست و دلبازی نبود و فرزندانش را به سادهزیستی و کارکردن مداوم عادت میداد. پدر همایون، او را در زمان تعطیلات تابستان برای شاگردی به کتابفروشی در تهران فرستاد تا بفهمد باید کار کرد و تنآسا نبود. همایون در جوانی همچون بسیاری دیگر از جوانان، جذب جریانهای سیاسی چپ شد، اما پس از مدتی این طرز فکر را رها کرد.
همایون در سال۱۳۳۴ شعبهای از موسسه فرانکلین قاهره را در ایران تاسیس کرد. توانایی وی باعث شد که شعبه فرانکلین تهران بهسرعت مستقل شود. در همین زمان، کتاب ماه را به کمک ایرج افشار و ترجمه کتاب ویل دورانت را منتشر کرد.
او برای اجرای هریک از این طرحها گروهی از زبدهترین نویسندگان، مترجمان و کارشناسان را جمع کردهبود. در سال۱۳۳۶ با وامی که از موسسه مرکزی و سازمان خدمات اجتماعی گرفت، شرکت سهامی افست را با چهار دستگاه ماشین و سهمیلیونتومان سرمایه تاسیس کرد و بخشی از سهام آن را به ناشران و نویسندگان فروخت.
این شرکت هماکنون از چاپخانههای بزرگ و مجهز کشور است. سهامدار عمده آن سازمان خدمات اجتماعی بود که مخارج نشر کتابهای ابتدایی را میپرداخت. پیش از آن، کتابهای درسی را انتشاراتیهای مختلف چاپ میکردند که گاهی صحافی آن نامناسب و دارای اشتباهات تایپی بود، پس از مدتی، صنعتیزاده، امتیاز انتشار کتابهای درسی را از دولت گرفت.
وی برای این کار عدهای از مترجمان و مولفان کتابهای درسی را با هزینه موسسه به آمریکا، فرانسه انگلیس و آلمان فرستاد تا درباره چاپ، طراحی، صفحه آرایی و تألیف کتابهای درسی آن کشورها مطالعه کنند.