بنیادهای اقتصاد رفتاری
علم اقتصاد جزء علومی است که در آن تلاش شده با درک رفتار اقتصادی انسانها، الگوهایی برای افزایش کارآیی کیفیت سیاستهای دولتی و خصوصی ایجاد شود. در سالهای اخیر اهمیت استفاده از اصول روانشناسی در اقتصاد بیشتر شده و اکنون اقتصاددانها به این واقعیت باور پیدا کردهاند که افزایش بهرهوری در بخشهای دولتی و خصوصی و دستیابی به اهدافی که دولتها در ارائه بهتر خدمات دارند، بدون توجه به روانشناسی رفتار اقتصادی مردم بسیار دشوار خواهد بود.
اقتصاد رفتاری چیست؟
وقتی در مورد قوانین اقتصاد صحبت میکنیم، فرض بر این است که رفتار مردم، منطقی و پیشبینیپذیر است. به این معنا که اگر در یک فروشگاه، دو کالای کاملا مشابه را با دو قیمت متفاوت عرضه کنیم، هرگز نمونه گرانتر خریداری نمیشود. مشتریها در قیمت پایین بیشتر خرید میکنند و اگر کالایی گران شود، به دنبال جایگزینی برای آن میگردند.اما تمام مردم تنها در صورتی که در تصمیمگیریهای اقتصادیشان منطقی باشند این کار را میکنند. ولی آیا واقعا همه مردم همیشه رفتارهایی منطقی دارند؟ حقیقت این است که افراد بیشتر با توجه به احساسات، حدسیات و هیجانهای گذرا تصمیم میگیرند، نه با تحلیلهای دقیق منطقی. اقتصاد رفتاری قصد دارد این رفتارها را تجزیه و تحلیل کند و الگوهایی برای رفتار غیرمنطقی انسانها بیابد. اگر انسان موجودی کاملا منطقی بود، باید همیشه به پیشنهادهایی مشابه، واکنشی مشابه بروز میداد. اما تجربه نشان میدهد چنین نیست. اقتصاد رفتاری، ترکیبی است از اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی. در یک آزمایش، دو قهوه کاملا مشابه را با برچسب قیمت متفاوت به آزمایش شوندهها دادند. بیشتر آزمایش شوندهها قهوه گرانتر را ترجیح دادند. عده کمی هم طرف قهوه ارزانتر را گرفتند. اما تقریبا هیچکس نگفت طعم این دو قهوه کاملا مشابه است. نکته دیگر اینکه همه ما معتقدیم همیشه کم شدن قیمت، باعث افزایش فروش میشود. اما اقتصاد رفتاری، مرزی برای این قاعده در نظر میگیرد. در عمل اگر قیمت یک کالا بیش از اندازه ارزان شود، خریداران از انتخاب آن منصرف میشوند.
اقتصاد سنتی فرض را بر این میگذارد که انسانها در انتخابهایشان منطقی رفتار میکنند. این همان الگوی انتخاب منطقی است. در سه دهه اخیر در آزمایشهای مختلف ثابت شده که این الگو نمیتواند رفتار اقتصادی انسانها را بهطور کامل توصیف کند و پایبندی به آن، صرفا به دلیل سادگی آن بوده است. در سه دهه اخیر توجه به وجود استثناهای متعدد برای این الگو بیشتر شده و تعداد بیشتری از اقتصاددانها تلاش کردهاند؛ راهی برای تفصیل بیشتر الگوهای توصیف رفتار مردم بیابند طوری که رفتارهای بیشتری قابل توصیف و پیشبینی باشد.در واقع هدف از تدوین الگو، ایجاد توانایی پیشبینی است. هرگاه یک الگو یا نظریه نتواند تعداد کافی از رفتارها را پیشبینی کند، باید تغییراتی در آن ایجاد شود. در علم اقتصاد، اقتصاد رفتاری دقیقا به همین منظور مورد توجه قرار گرفته است.
ارسال نظر