سه پرسش تاریخی
هفته گذشته در نشست امسال مجمع جهانی اقتصاد، شرکتکنندگان با لحظه تاریخی مشابه و مجموعهای از امیدهای از میان رفته مواجه بودند. در دهه ۱۹۲۰ انزوای ایالاتمتحده، تفرقه در اروپا و رشد ملیگرایی و پوپولیسم در درون دموکراسیها و افزایش استبداد وجود داشت و اکنون نیز شاهد این روندها هستیم. درست شبیه پایان جنگ جهانی اول، پایان جنگ سرد در سال ۱۹۸۹ با اعلام زودهنگام پیروزی دموکراسی همراه بود. فرانسیس فوکویاما در کتاب «پایان تاریخ و آخرین انسان» که در سال ۱۹۹۲ منتشر شد آورده بود که با فروپاشی اتحاد شوروی، بشر به پایان تکامل ایدئولوژیک رسیده و لیبرال دموکراسی غربی شکل نهایی حکومت بشر است.
شرکتکنندگان در نشست امسال مجمع جهانی اقتصاد میدانستند که مسیر تاریخ بار دیگر پر افت و خیز شده است. رقابت قدرتهای بزرگ شدت یافته و عامل اصلی این امر رقابت سیستماتیک بین کاپیتالیسم دموکراتیک و کاپیتالیسم دولتی است. جهان اکنون مملو از ابهامها درباره اثرگذاری فناوریهای جدید و تهدیدهای روبهرشد زیست محیطی بر دنیاست. نظم و نهادهای بینالمللی که آمریکا و شرکای این کشور پس از جنگ جهانی دوم پدید آوردند رو به ضعف هستند و برای مقابله با چالشهای یاد شده ابزارهای مناسب در اختیار نیست.
در بیانیه برنامه نشست مجمع جهانی اقتصاد نوشته شده بود: «در جهان امروز ۱۹۳ کشور، مراکز رو به افزایش قدرت در سطوح منطقهای و یک واقعیت آشکار وجود دارد و آن این است که سرنوشت همه ما به هم گره خورده است. اما باید از رقابتهای ژئوپلیتیک و بینالمللی فاصله گرفت و به سمت همکاری بینالمللی حرکت کرد. ملتها باید متحول شوند.» اما اگر چنین نشود چه رخ خواهد داد؟ جورج سانتایانا فیلسوف معروف در سال ۱۹۰۵ اعلام کرد: «آنها که نمیتوانند گذشته را به یاد آورند محکوم به تکرار آن هستند.» نکته مثبت خسارتهای عظیم جنگ جهانی دوم این بود که رهبران آمریکا و اروپا با مشاهده اشتباهات پیمان ورسای، بسیار بهتر از همتایان خود در چند دهه قبل، برای شکلدهی به آینده اقدام کردند و یکی از این اقدامات کنار گذاشتن انزواگرایی بود.
چالشی که امروز در برابر شرکتکنندگان در نشست مجمع اقتصاد جهان وجود داشت این است که آنها باید جهان را به جایی بهتر برای زندگی تبدیل کنند و همکاری را مبنای این تلاشها قرار دهند. علیه سیستم لیبرال همواره نیروهایی وجود داشته است. تابستان سال ۱۹۳۲ موسولینی ادعا کرد حکومت لیبرال محکوم به شکست است و امسال ولادیمیر پوتین گفت ایده لیبرال دیگر اثربخش نیست. اشتباه بودن دیدگاه موسولینی پس از یک جنگ فاجعهبار با میلیونها کشته و سپس نیم قرن رقابت ایدئولوژیک بین دموکراسی و کمونیسم اثبات شد. حال سوال این است که اثبات اشتباه بودن دیدگاه ولادیمیر پوتین به چه چیز نیاز دارد؟
تنها میتوان امیدوار بود دموکراسیها همراه با هم راهی برای همزیستی با چین، روسیه و دیگر کشورها بیابند اما پرسش دیگر این است که آیا آنها میتوانند بر سر قواعد به توافق برسند و نهادها را به گونهای متحول کنند که ضمن آن، ارزشهای بنیادی کنار گذاشته نشود؟ احتمالا بهترین نتیجه حاصل از طی کردن این راه، تداوم رقابتها در بلندمدت و اجتناب از رویدادهای فاجعه بار ژئوپلیتیک است. در ادامه به سه پرسش که پاسخ آنها بر جهان اثرات پایداری خواهد داشت اشاره میکنیم.
پرسش نخست این است که پس از امضای توافق تجاری اخیر بین چین و آمریکا وضعیت روابط دو کشور چگونه خواهد بود؟ ترامپ در سخنرانی خود در داووس به مسائل تجاری اشاره و وضعیت اقتصاد آمریکا را بسیار خوب توصیف کرد، اما بهرغم آتشبس در جنگ تجاری چین و آمریکا که اثرگذارترین کشورها برای آینده جهان هستند، این دو کشور همچنان از لحاظ سیاسی، اقتصادی و فناوری از یکدیگر دور خواهند شد. با آنکه واکنش بازارهای مالی به امضای فاز نخست توافق تجاری مثبت بوده و امیدواریهایی درباره شدت نیافتن تنشها بین دو کشور وجود دارد. اما ماجرای بسیار مهمتر، همین جدایی و دور شدن دو کشور از جنبههای مختلف است. اخیرا هیاتی از شورای آتلانتیک به چین سفر کرد. آنها به این نتیجه رسیدند که بسیاری از متخصصان و مقامات چینی از جنگ تجاری بین دو کشور و محدودیت انتقال فناوری به چین استقبال میکنند. زیرا معتقدند از این طریق چین با سرعت بیشتر به سمت خودکفایی حرکت خواهد کرد. در واقع چین بر تلاشهای خود برای استقلال در حوزه فناوری افزوده تا در صورتیکه ریسکهای سیاسی مانند تحریمهای آمریکا شدت بیابد، بر زنجیره عرضه کنترل بیشتری داشته باشد. به این ترتیب نمیتوان انتظار داشت چین و آمریکا به سمت دوستی حرکت کنند. تنش بین دو کشور همچنان ادامه پیدا خواهد کرد و ممکن است شدت یابد.
دومین پرسش این است که آیا ایالاتمتحده و اروپا میتوانند از بروز جنگ تجاری بین خود جلوگیری کرده و به موضع مشترک در قبال ایران دست پیدا کنند؟ خبر خوب این است که هفته قبل آمریکا، ژاپن و اروپا مقررات جدیدی در حوزه تجارت برای سازمان تجارت جهانی پیشنهاد کردند که هدف آن آشکارا تغییر رویههای تجاری چین است. طبق این مقررات، یارانههای دولتی به شرکتهای چینی که اختلالهایی در اقتصاد جهان پدید میآورد محدود خواهد شد. اما خبر بد این است که دولت آمریکا همچنان در حال بررسی موضوع تشدید تعرفه تجاری بر کالاهای اروپاست در حالی که آمریکا باید به دنبال دستیابی به توافق جدید تجاری و سرمایهگذاری با اروپا باشد. رابطه اروپا و آمریکا در مرکز یکی از طولانیترین دورانهای صلح و رونق در هفت دهه اخیر بوده است. اکنون زمان آن است که برای تقویت آن پیوندها بار دیگر تلاش شود. یکی از نقاط خوب شروع، ایران است یعنی حرکت ایران به سمت خروج از پیمان هستهای میتواند زمینهای باشد برای همکاریآمریکا و اروپاییها در جهت جلوگیری از این حرکت و تلاشی برای گفتوگوی جدید با ایران.
و سومین سوال این است که آیا آتشسوزیهای گسترده در استرالیا میتواند جامعه جهانی را به سمت تلاش هماهنگ برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی حرکت دهد؟ واقعیت این است که اکنون دیگر اثرات اقتصادی تغییرات آب و هوایی دور نیست و این تغییرات در صدر فهرست نگرانیهای دنیای تجارت و شرکتها قرار گرفته است. مدیر موسسه مدیریت داراییهای بلک راک چند روز پیش گفت مسائل زیستمحیطی عامل اصلی برای تصمیمگیری ما درباره نحوه سرمایهگذاری ۷ هزار میلیارد دلار پول مشتریهای ماست. اما با آنکه در استرالیا به اندازه وسعت کشور بلژیک آتشسوزی رخ داده، اما سیاستمداران بیش از صاحبان کسبوکار بر روند امور اثرگذار هستند. به رغم تمامی شعارهایی که درباره مبارزه با تغییرات زیست محیطی داده میشود میزان انتشار گازهای گلخانهای و دمای کره زمین در حال افزایش است. یک سده قبل ناکامی رهبران جهان در شناسایی و مبارزه با ریسکهای آینده به بروز جنگ جهانی دوم منجر شد. اگر این بار نیز در شناسایی و مبارزه با ریسکها ناکام باشیم هزینه شکست در ابعاد جهانی پرداخت خواهد شد.