حاشیه پررنگتر از متن
موانع تولید، اصلاح فرآیند بودجهریزی، ابربدهکاران بانکی، فرار مالیاتی، تقویت ارزش پول ملی، حجم نقدینگی کشور، محرومیتزدایی، فرآیند خصوصیسازی، جلوگیری از واردات بیرویه، بهرهگیری از ظرفیت معادن، زمینخواری، اولویت سرمایهگذاری برای توسعه صنعتی، عبور از اقتصاد مبتنی بر نفت، کنترل قیمت و تنظیم بازار، مصرف آب و توسعه کشاورزی، بومیگزینی، محیطزیست، شهرکهای صنعتی، مهاجرت قشر جوان از روستا به شهر، رفع فقر، فساد و تبعیض و همچنین تورم. با نگاه به این موارد میتوان پی برد که مسائل عمده اقتصاد ایران پرسیده شد. عناوینی که زیاد در زندگی روزمره شنیده و لمس میشوند. بهعنوان مثال در ۱۲ ماه گذشته، کلمات مرتبط با «طلا» و «خودرو» بهطور متوسط ۶۰ درصد بیشتر از «کرونا» و ۳۵۰ درصد بیشتر از «فوتبال» بهعنوان ورزش پرطرفدار کشور در گوگل جستوجو شدهاند که یک دلیل آن را میتوان توجه افراد به این بازارها برای سرمایهگذاری و فرار از تورم دانست. باوجود اینکه برگزاری مناظره در ایام انتخابات برای کشور یک گام اثرگذار در مسیر تحقق «آزاداندیشی» است اما سه دلیل را میتوان نام برد که باعث میشود آنها، بهخصوص در مناظره اخیر از هدف خود فاصله بگیرند.
دلیل اول: فاصله اندک تایید صلاحیتها تا زمان رایگیری
۴ خرداد اسامی ۷ کاندیدای ریاستجمهوری توسط وزارت کشور معرفی شد؛ درحالیکه انتخابات طبق اعلام قبلی قرار است ۲۸ خرداد برگزار شود. برایناساس کمتر از یک ماه زمان برای معرفی کاندیداها، شناخت و تصمیمگیری در مورد آنها وجود دارد. براساس نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در روزهای نهم تا یازدهم خردادماه، ۹/ ۴۱ درصد از پاسخدهندگان گفتهاند که بهطور قطع یا با احتمال زیاد در انتخابات شرکت خواهند کرد و در مقابل، ۳/ ۴۱ درصد پاسخ دادهاند که بههیچوجه یا بهاحتمال زیاد در این دوره رای نمیدهند. همچنین ۳/ ۱۶ درصد اعلام کردهاند که هنوز تصمیمی برای مشارکت نگرفتهاند (۵/ ۰ درصد از مصاحبهشوندگان پاسخ ندادهاند). از طرف دیگر، از میان افرادی که به شرکت در انتخابات جواب مثبت دادهاند، ۴۱ درصد تا آن زمان نامزد خود را انتخاب نکردهاند. این آمار نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از واجدان شرایط مشارکت در انتخابات در کمتر از ۲۰ روز مانده به زمان رایگیری به تصمیم قطعی برای انتخاب نامزد خود یا حضور پای صندوقهای رای نرسیدهاند، در نتیجه فرصت اندکی برای تصمیمگیری و سپردن سکان کشور در چنین زمان حساسی توسط قشر بزرگی از جامعه باقی مانده است.
از طرف کاندیداها، این موضوع خود را در مناظره با بیانیه خواندن توسط برخی افراد نشان داد. گویی به فرصت پیشآمده چنگ زدهاند تا ناگفتههای خود را بیان کنند. این مساله عرصه را بر مردم نیز تنگتر میکند؛ زیرا فضای مناظره بیشتر به کارزار و نبرد انتخاباتی تبدیل شد و بررسی برنامههای اقتصادی مورد غفلت قرار گرفت.
دلیل دوم: شیوه برگزاری مناظره
در سه دوره اخیر انتخابات ریاستجمهوری، صداوسیما مناظرهها را بهصورت گروهی برگزار میکرد و از هر کاندیدا سوالی میپرسید. در مناظره اخیر هر کاندیدا کمتر از ۳۰ دقیقه زمان داشت تا نهتنها برنامه اقتصادی خود را بیان و انتقادات خود را به ۶ نامزد دیگر مطرح کند، بلکه در مقابل دیگران از خود دفاع کند. از نظر نگارنده بهترین نوع مناظره دونفره است که بیشترین تمرکز را ایجاد میکند. اما برای این کار در دوره فعلی نیاز به ۲۱ مناظره است که با توجه به فرصت موجود ناممکن است. به همین دلیل بهترین روش، پیدا کردن حد میانه از نظر تعداد شرکتکنندگان در هر برنامه است. همینطور پرسیدن طیف گستردهای از سوالات، کیفیت مناظره را کاهش میدهد. بهعنوان مثال در مورد تورم که جزو مسائل اصلی اقتصاد است، فرصت مقایسه میان صحبتها و برنامه نامزدها بهدلیل تنوع پرسشها و زمان اندک فراهم نشد.
دلیل سوم: فرهنگ نادرست کاندیداتوری
با وجود گذشت چند دوره از مناظرههای ریاستجمهوری، نمیتوان ادعا کرد که شیوه پاسخگویی نامزدها تغییر محسوسی داشته است. در این دوره مانند گذشته، افراد بهطور عمده به بیان کلیات اکتفا کردند و عباراتی مانند «این موضوع از مهمترین مسائل کشور است»، «ما برای این مساله برنامه جامعی داریم»، «ما بررسیهای دقیقی انجام دادهایم و آن را حل خواهیم کرد» و ازایندست جملات آشنا دوباره بیان شد، درحالیکه ارائه برنامه چارچوب مشخصی دارد. بهعنوان مثال، چگونه این هدف محقق میشود؟ چه گامهایی برای اجرای آن در نظر گرفته شده است؟ آیا اجرای راهحل موردنظر در مدت چهار سال امکانپذیر است؟ مهمتر اینکه چه فرد یا افرادی برای اجرای این برنامه انتخاب شدهاند؟
در ارتباط با سوال پایانی، هرچند نامزدی ادعا کند برنامه او دقیقتر است در نهایت لازم است توسط گروهی اجرا شود. درحالحاضر رئیس بانکمرکزی، سازمان برنامهوبودجه، وزیر صنعت، معدن و تجارت و همچنین وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و حتی وزیر امورخارجه در اجرای سیاستهای اقتصادی نقش اصلی را ایفا میکنند و هماهنگی میان آنها عامل اصلی تحقق برنامههای هر یک از نامزدها است. بهعنوان مثال در اصلاحات اقتصادی ترکیه بهعنوان یکی از نمونههای موفق طی سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴، سه عامل هماهنگی میان سیاستگذاران اقتصادی، استفاده بجا از راهکارها و همچنین مدیریت انتظارات در سطح داخلی و بینالمللی عامل موفقیت بود. متاسفانه معرفی مجریان اقتصادی در ادبیات نامزدهای انتخاباتی، نهتنها در این دوره، بلکه در دورههای قبل نیز مغفول مانده است.
از طرف دیگر، براساس نتایج سرشماری نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، بیش از ۵/ ۱۳ میلیون نفر در کشور دارای تحصیلات عالی هستند. در چنین شرایطی فضا برای اینکه نامزدهای ریاستجمهوری مباحث اقتصادی را تخصصیتر مطرح کنند وجود دارد. همچنین آنها ادعا میکنند برنامه دقیقی برای اقتصاد دارند، اما از انتشار عمومی آن سر باز میزنند (تا زمان نگارش این متن که مناظره سوم نیز برگزار شده، تنها یک نفر برنامه خود را منتشر کرده است)، درحالیکه لازم است این برنامه پیش از مناظرهها منتشر شود. حتی این موضوع میتواند یکی از شروط کاندیداتوری قرار گیرد، در نتیجه فرصت برای بررسی دقیقتر توسط کارشناسان و صاحبنظران فراهم میشود. در مناظرهها نیز مباحث تنها به بیان اهداف محدود نمیشود و هر نامزد فرصت این را خواهد داشت تا با آگاهی بیشتر، از برنامه خود دفاع و دیگران را نقد کند. بهعنوان مثال، یکی از موارد بحثبرانگیز، اعطای یارانه یا تسهیلات بیشتر به اقشار مختلف جامعه است؛ موضوعی که در چند دوره اخیر بسیار گفته شد. اما سوالی که همواره مطرح بوده، این است که باتوجه به کسری بودجه قابلتوجه دولت، چگونه میتوان به چنین وعدههایی عمل کرد؟ حتی اگر بتوان روی کاغذ منابع اجرای چنین سیاستهایی را مشخص کرد، اجرای آن بهدلیل پیچیدگی شیوه حکمرانی در کشور با مشکلات بسیاری مواجه میشود. بهعبارتدیگر اگر دولتهای گذشته میتوانستند، چنین کاری را حتی برای جلب نظر مردم انجام میدادند. به همین دلیل اجرای چنین سیاستهایی پیش از اصلاح نظامهای مالی دولت و پولی کشور دور از واقعیت است. در پایان میتوان گفت که رشد اقتصادی منفی در چند سال اخیر، تورم افسارگسیخته اقلام ضروری، نزول توان رقابتی صادرات نفت و کاهش سرمایهگذاری، چشمانداز اقتصاد ایران را مبهم کرده است و کمتر فرصت آزمونوخطا وجود دارد. براساس نماگرهای اقتصادی، کشور دچار بیماری مزمنی است که عوارض آن در تمام شئون جامعه از جمله فرهنگ نیز پررنگ شده است. در نتیجه میتوان ادعا کرد انتخابات پیشرو، مهمترین انتخابات در چهار دهه اخیر است و مشارکت آگاهانه در آن میتواند سرنوشتساز باشد. امید میرود در سالهای آتی در شیوه برگزاری مناظرهها تجدیدنظر شود، فضا برای بحثهای دقیقتر اقتصادی توسط نامزدها ایجاد شود و برنامهها و تیم اقتصادی خود را در سطح عمومی معرفی کنند.