کرونا و بحران زیستمحیطی

بنا به اعلام خبرگزاری رویترز، اروپا به نخستین منطقه تبدیل شده که موارد ابتلا به کرونا در آن به بیش از ۵۰میلیون نفر رسیده است. در آمریکای جنوبی نیز شرایط بسیار نگرانکننده است و در آفریقا که قبلا تا اندازه زیادی از موج همهگیری مصون مانده، بود اکنون موارد ابتلا به سرعت در حال افزایش است.
رئیس سازمان بهداشت جهانی چند روز پیش در یک سخنرانی گفت: «همهگیری کرونا یک آزمون است و جهان در حال مردود شدن در این آزمون است.» یک واقعیت مهم این است که این ارزیابیها برای جهانی که با چالشهای بزرگ دیگر نیز دست به گریبان است ناامیدکننده است. واقعیت این است که همهگیری کرونا تنها تهدید بزرگ برای بشر نیست. حوادث فاجعهبار آب و هوایی، از موج شدید گرما و آتشسوزیهای فراگیر در آمریکا و روسیه تا سیل در چین و اروپا سبب کشته شدن صدها نفر شده است. این رویدادها سبب شده بار دیگر توجه به موضوع تغییرات آب و هوایی معطوف شود و حالا این باور وجود دارد که حوادث یاد شده به شکل مکرر رخ خواهند داد و دیگر نادر نیستند. اگرچه درتابستان سالجاری اقتصادهای ثروتمند از این حوادث لطمه فراوان دیدند، اما معمولا اقتصادهای فقیر هستند که بیشترین لطمه را از این حوادث متحمل میشوند.
در جنوب ماداگاسکار خشکسالی مرتبط با تغییرات اقلیمی احتمالا به قحطی و گرسنگی نیم میلیون نفر منجر خواهد شد و این درحالی است که در این منطقه به ندرت کسی اتومبیل دارد. رئیس منطقهای برنامه غذایی ملل متحد برای جنوب آفریقا میگوید: «این مردم هیچ نقشی در انتشار گازهای گلخانهای ندارند، اما بیشترین لطمه را از تغییرات آب و هوایی متحمل شدهاند.» سال پیش برخی تحلیلگران به این موضوع فکر میکردند که آیا همهگیری کرونا میتواند به همکاری بینالمللی برای مقابله با تغییرات آب و هوایی کمک کند.
استاد دانشگاه نیویورک مارس سال گذشته در یک مقاله نوشته بود: «یک راه خوب برای فکر کردن به همهگیری کرونا این است که آن را شبیه تغییرات آب و هوایی، البته با سرعت بالا قلمداد کنیم. همهگیری میتواند درسهایی درباره ریسک در این جهان در هم تنیده به بشر بدهد.»
احتمالا این دیدگاه هنوز هم صادق است. اما آن درسها کمتر شبیه یک دستورالعمل برای اقدام و بیشتر شبیه فهرستی از اشتباهات رخ داده که باید در مبارزه با تغییرات آب و هوایی از آنها اجتناب کرد. حتی همین حالا که بیش از ۱۶ ماه از آغاز همهگیری کرونا میگذرد واکنش به آن غیریکپارچه و ناکافی است و نقاط ضعف برنامههایی که اجرا شده متعدد است. شیوع مجدد ویروس کرونا و گسترش سریع سویه دلتای این ویروس نشان میدهد رویکردی که جهان در قبال همهگیری کرونا داشته پراشکال است. همانطور که انتظار میرود تغییرات آب و هوایی بر نابرابریها بیفزاید، فاز جدید همهگیری در کشورهای برخوردار و غیربرخوردار اثرات یکسان نداشته است. برای مثال در ایالات متحده و بریتانیا بخشی بزرگ از جمعیت واکسینه شدهاند اما برخی مسائل سیاسی سبب شده در بخشهایی از چند ایالت میزان واکسیناسیون پایین باشد و در این بخشها سویه دلتا به سرعت در حال شیوع است. در بریتانیا ابتدای هفته گذشته روز آزادی نامیدهشد و تمامی محدودیتهای باقیمانده مربوط به کرونا لغو شد. اما سویه دلتا همچنان در این کشور در حال شیوع است. وزیر بهداشت انگلستان به کرونا مبتلا شده و بوریس جانسون پس از ملاقات با او به قرنطینه رفته است. این در حالی است که هر دو نفر بهطور کامل واکسینه شدهاند. بسیاری از افراد، اقدام جانسون به لغو محدودیتهای کرونایی را یک قمار توصیف کردهاند که بدون شک به جان باختن تعدادی زیادی از مردم منجر خواهد شد.
البته بسیاری از رهبران کشورهای دیگر در جایگاه مشابه آقای جانسون نیستند که بتوانند به چنین قماری دست بزنند زیرا میزان واکسیناسیون در آن کشورها بسیار پایین است و نیز میلیاردها نفر در جهان هنوز دز اول واکسن را نیز دریافت نکردهاند. اگرچه همهگیری کرونا و تغییرات آب و هوایی مشکلات متفاوتی به وجود میآورند اما شباهتهای نگرانکننده بین آنها وجود دارد و نیز در برخی موارد آنها بر هم اثر میگذارند. در یک گزارش که هفته پیش منتشر شد، آمده است مهار همهگیری و بهبود شرایط اقتصادی جهان سبب خواهد شد، سال ۲۰۲۳ میزان انتشار گازهای گلخانهای به سطوح بیسابقهای افزایش یابد و بودجهای که برای تولید انرژی پاک در برنامههای جهانی در نظر گرفته شده، برای تحقق اهداف بینالمللی در حوزه آب و هوایی کافی نیست. این دو یعنی همهگیری و تغییرات آب و هوایی، همچنین محدودیتهای سیستم جهانی را که بر اقدامات کوتاهمدت برای حل مشکلات بلندمدت تمرکز دارند، نشان میدهند.
در واقع هیچ فرصتی باقی نیست و کشورها نمیتوانند برای مقابله با تغییرات آب و هوایی منتظر مهار کامل همهگیری باشند. در نهایت باید به یک واقعیت تلخ اشاره کرد و آن این است که تاکنون جهان حتی برای مقابله با یک مشکل کارآیی لازم را به نمایش نگذاشته است، چه رسد به آنکه بخواهد همزمان با دو بحران مقابله کند.