چهار پل پیروزی
دسته اول کسبوکارهای فعلی هستند که با ورود موجهای کرونا رو به افول رفتند و در نهایت، تعطیل شدند. دسته دوم ایدههایی بودند که با توجه به شرایط کرونا، هرگز به کسبوکار تبدیل نشدند یا صاحب ایده از ادامه کار منصرف شد. شاید تلقی «شکست» برای دسته دوم کمی اغراقآمیز باشد، اما در نهایت، ضربه خود را بر پیکره زیستبوم کارآفرینی کشور وارد میکند؛ زیستبومی که شدیدا نیازمند تولد کسبوکارهای جدید است، اما فعلا تحت تاثیر شرایط کرونا در پایینترین نرخ ممکن قرار دارد. این مهم را میتوان بهخوبی در صحبت با شتابدهندهها و مراکز نوآوری کشور احساس کرد؛ زمانیکه از حجم ورودی پایین در پذیرش ایدهها و طرحهای نوآورانه خبر میدهند. کسبوکارهای خردهفروشی، شرکتهای حوزه گردشگری و مجموعههای فعال در حوزه حملونقل (بهخصوص حملونقل مسافران بین شهری و بینالمللی) بیشترین آسیب را دیدهاند. اما داستان استارتآپها متفاوت از بقیه کسبوکارهاست. در اینجا با مجموعههایی سروکار داریم که ذات نوآورانهای دارند و کاملا چالشها را به فرصت تبدیل میکنند و در دوران کرونا، نهتنها رو به افول نمیروند، بلکه در کمال تعجب، رشد خیرهکنندهای هم پیدا میکنند. در یادداشت پیشرو قرار است این مورد را بررسی کنیم که آیا استارتآپها صرفا بابت خدماتی که بر بستر اینترنت ارائه میدهند، توانستهاند از شر کرونا خلاصی یابند یا عوامل دیگری هم وجود دارد که ممکن است از آن بیخبر باشیم؟ چه استارتآپهایی پیروز میدان کرونا بودند و چه استارتآپهایی از صحنه خارج شدند؟ دلایل موفقیت و شکست استارتآپها در بحران کرونا چه بوده است؟ قبل از شروع، لازم است به این نکته اشاره کنیم که اولا منظور از استارتآپ در این یادداشت، صرفا محصولات مبتنی بر سایت و اپلیکیشن نیست و محصولات سختافزاری را هم شامل میشود؛ ثانیا، دلایل موفقیت و شکست استارتآپها از جمله مباحثی است که به صورت مفصل در مقالات دانشگاهی و گزارشهای جهانی به آنها اشاره شده است و در این یادداشت، صرفا عوامل زمینهای مرتبط با شرایط کرونا مطرح خواهد شد که حاصل تعامل مستقیم نویسنده با استارتآپها و کسبوکارهای فناورانه از زمان آغاز همهگیری کرونا بوده است.
استارتآپهای برنده؛ خوششانسی بنیانگذاران؟
استارتآپی را تصور کنید که در حوزه آموزش مجازی یا در حوزه تحویل غذای گرم از رستوران فعالیت دارد. احتمالا این دست از استارتآپها خیلی خوششانس بودند؛ چراکه دوران کرونا شرایطی را فراهم کرد تا مردم از خدمات این استارتآپها بیشتر استفاده کنند. واقعیت این است که در دنیای کارآفرینی، چیزی به نام شانس هرگز معنایی ندارد؛ در این حالت تنها میتوانیم واژه خوشاقبالی را برای این استارتآپها به کار بگیریم. هر دو نوع استارتآپی که مثال زده شد، سالها در این حوزهها مشغول فعالیت بودهاند و ثمره کسبوکارشان تنها در کرونا نتیجه داد. استارتآپهای دیگری هم داشتیم که هم در حوزه آموزش مجازی فعال بودند و هم در حوزه تحویل غذای گرم، ولی در همین شرایط بحرانی نتوانستند پاسخگوی حجم زیاد کاربران باشند و بهمرور ضعیف شدند. همانطور که مشاهده میکنید، استارتآپهای خوشاقبال هم ممکن است در ادامه مسیر از پا بیفتند. در اینجا لازم است، به چهار عامل مهمی که استارتآپها را در مسیر همهگیری کرونا به موفقیت رساند، اشاره کنیم.
۱) چابکی:در وضعیت بحرانی، شرایط از حالت عادی به حالت ویژه و عمدتا غیرقابل کنترل تغییر پیدا میکند. نکته حائز اهمیت، سرعت کسبوکار در پاسخگویی به این تغییرات است. هرچقدر سریعتر به این تغییرات واکنش نشان داده شود، چابکی کسبوکار نیز بیشتر خواهد شد. شرکتهای چابک در دوران کرونا شرکتهایی بودند که با توجه به همهگیری این ویروس، بهسرعت تغییرات لازم را بر مدل کسبوکار و محصول خود اعمال کردند.
۲) پذیرش ریسک: اگر به دنبال اعمال تغییرات در مدت زمان کوتاهی هستیم، باید ریسک تغییرات را نیز پذیرا باشیم. استارتآپهای موفق در دوران کرونا، ریسک تغییر در محصولات و سبک ارائه خدمت به مشتریهای خود را به جان خریدند.
۳) تصمیمگیری شجاعانه و جسورانه: پذیرش تغییر، دل و جرات خاصی میخواهد. کارآفرینان در مسیر پرتلاطم خود، بارها در لحظات سخت تصمیمگیریهای حساس قرار میگیرند. در شرایط بحرانی نیازمند اتخاذ تصمیمات شجاعانه هستیم. تصمیمگیری در این شرایط عمدتا شهودی خواهد بود؛ چرا که تجربه قبلی وجود ندارد و استارتآپها مجبورند با تکیه بر شهود خود تصمیمهای سختی بگیرند. نمونه چنین تصمیماتی را میتوان در استارتآپهایی مشاهده کرد که قبلا هرگز محصولی متناسب با شرایط کرونا نداشتند، اما تصمیم گرفتند بازار محصولات خود را همراستا با شرایط کشور تغییر دهند.
۴) قدرت تحمل ابهام بالا: صاحبان استارتآپهای موفق در دوران کرونا بهخوبی با ابهام در شرایط بحران کنار آمدند. بیشترین ابهام در اینجاست که آیا تغییر محصولات در شرایط فعلی کرونا جواب خواهد داد؟ آیا با استقبال مشتریان روبهرو خواهد شد؟ جواب این سوالات در هالهای از ابهام است. استارتآپهای موفق بهخوبی توانستند با ابهام بالای خود کنار بیایند و به مسیر خود ادامه دهند. این ابهام، بیشتر در قالب دغدغههای ذهنی خود را نشان میدهد. در این حالت، توجهها باید متمرکز بر مسیری باشد که در حال پیمودن هستیم تا تمرکز بر مقصد و انتهای مسیر. ترکیب تمامی عوامل بالا باعث میشود تا صاحبان کسبوکار، دست به ابتکار عملهای خاصی بزنند و رفتارهای خلاقانهای از خود بروز دهند. نمونه این رفتار نوآورانه را میتوان در کسبوکاری مشاهده کرد که با بسترهای آنلاین توانست سبک جدیدی از تیمسازی را به شکل آنلاین توسعه دهد یا شرکتی که محصول ضدعفونیکننده خشک را به بازار عرضه کرد؛ محصولی که تا به حال در سبد محصولات خود نداشت، اما ریسک تولید و عرضه چنین محصولی را پذیرفت.
استارتآپهای بازنده؛ آنهایی که تاب نیاوردند!
فقدان تمامی عواملی که در قسمت قبلی اشاره کردیم، به اختلال در روند رشد استارتآپها در بحران کرونا منجر میشود، اما هیچ کدام دلیل بر تعطیلی یک استارتآپ در این شرایط نیست. شاید بتوان تنها دلیل مهم را که منجر به شکست استارتآپها در این شرایط میشود، در مفهومی به نام تابآوری جستوجو کرد. تابآوری به این معناست که چقدر استارتآپ در مقابل بحران یا اختلال در جریان کارش توانایی بازگشت به وضعیت اولیه را دارد. استارتآپهایی که تابآوری پایینی داشتند، قطعا در شرایط کرونا آسیب جدی دیدند. تابآوری ارتباط مستقیمی با ساختار کسبوکار و پویایی در مدل کسبوکار دارد. همچنین ذهنیت و باور صاحبان کسبوکار نیز بر تابآوری یک کسبوکار اثرگذار است. در پایان لازم است به این نکته مهم اشاره شود که جنس تفکر بنیانگذاران استارتآپ از مواردی است که شاید در نگاه اول خود را بروز ندهد، اما با بررسی عمیقتر در موفقیت و شکست استارتآپها به اهمیت موضوع در شرایط بحرانی پی میبریم. هر چقدر این تفکر، خلاقانهتر باشد، در برابر مشکلات و چالشها واکنشهای بهتر و متفاوتتری نشان میدهد. تفکر خلاق و نوآوری در تمام ابعاد یک کسبوکار، راز عبور از بحرانهایی مانند همهگیری کرونا خواهد بود.