مسیر صعبتوسعه

آثار این تغییرات را در رشد و توسعه بخش آنلاین این صنعت در ایران و سراسر دنیا شاهد بودیم که رشد چندصد درصدی در بسیاری از شرکتهای این حوزه نظیر «آمازون» و همچنین شرکتهای ایرانی این حوزه، نتیجه تغییر رفتار مصرفکننده و به تبع آن، توسعه سریع و بهموقع شرکتهای فعال بوده است. این مهم، بهخصوص در حوزه استارتآپهای on-demand و همچنین تعدد و تکثر کسبوکارهای خرد و خانگی مبتنی بر شبکههای اجتماعی نظیر «اینستاگرام» اثر زیادی داشته که نتیجه آن توسعه چشمگیر خرید آنلاین از همان فروشگاهها و افراد سابق است که ضمن حفظ سرعت، وفاداری و بعد جغرافیایی مدنظر کاربر، حضور کاربر در سطح فروشگاه الزامی نیست و مخاطرات و هزینههای ناشی از این حضور در سطح خانوادهها و اقتصاد کلان کشور به حداقل میرسد. بنابراین حضور پررنگ تکنولوژی در سطح نیازهای روزمره مردم، امری حیاتی و انکارناپذیر است. به این ترتیب، لزوم سیاستگذاری درست و هوشمند شرکتهای فعال در این حوزه در جهت حفظ بقا و همچنین توسعه کسبوکار و از سوی دیگر، تصمیمات دقیق سایر بازیگران این حوزه نظیر دولت، شرکتهای ارائهدهنده اینترنت، اپراتورهای اینترنت، شرکتهای تامین خدمات مکمل و... بسیار حیاتی است.
یکی دیگر از تغییراتی که حضور تکنولوژی در صنعت ایجاد کرده، این است که با توجه به ماهیت آن و سرعت بسیار زیاد تغییرات تکنولوژیک، هر تصمیم کوچک اشتباه یا صحیحی میتواند، اثرات زیادی بر سایر بخشهای اقتصاد این صنعت داشته باشد که در درجه اول، اگر شرکتها در زمان درست و با سرویس درست به این حوزه ورود نکرده باشند، عملا کوچکسازی و شکست کسبوکار را تضمین کردهاند؛ در درجه دوم، مدل ورود و حضور این شرکتها در حوزه تکنولوژی است که در طول سال گذشته، نتایج آن بهوضوح در صنعت مشاهده شد. از این منظر، بازیگران قبلی صنعت فروشگاههای زنجیرهای با سه مدل کلی زیر وارد حوزه تکنولوژی شدهاند:
۱) ایجاد زیرساخت در شرکتهای قبلی و اقدام به توسعه ساختار قبلی بر مبنای تکنولوژی جدید؛
۲) برونسپاری این حوزه به شرکتهای دیگر برای توسعه و ایفای نقش تکنولوژیک؛
۳) همکاری دو یا چند شرکت موفق حوزه صنعت فروشگاههای زنجیرهای با شرکتهای تکنولوژیمحور.
بر اساس نتایجی که از میزان مشارکت مردم در هر یک از این مدلها مشاهده میشود، به نظر میرسد، هریک از این موارد، نقاط قوت و ضعفی داشتهاند؛ اما در کل، آنچه به نظر میرسد، این است که سرعت مقیاسپذیری و توسعه در مدل سوم (حفظ و توسعه فروشگاههای زنجیرهای فیزیکی طی همکاری با شرکتهای تکنولوژیمحور) بیشتر از بقیه موارد بوده است؛ چرا که مشخص شد، هر یک از این بخشها، حوزههای تخصصی و نیازمند توسعه قبلی هستند، بنابراین ایفای نقش بازیگران باتجربه در هر یک از بخشهای خردهفروشی و تکنولوژی، در شرایطی که همکاری درستی بین این حوزهها شکل گرفته باشد، نتایج خوبی برای هر دو شرکت همکار داشته است.
مهمترین موضوعی که از این جا به بعد برای این صنعت به چشم میآید، این است که سرمایهگذاریهای بزرگ و بهتبع آن، اشتغال و توسعه زیاد و در نتیجه، وابستگی زیادی بین صنعت فروشگاهی و تکنولوژیهای نوین به وجود آمده است که همانطور که قبلا گفته شد، متاثر از تصمیمات درست یا غلط مدیران و سیاستگذاران شرکتها و کشور خواهد بود. بنابراین تصمیمسازی و تصمیمگیری درست در حوزههای مختلف این صنایع، نظیر قیمتگذاری، توسعه یا محدودسازی زیرساختها و پلتفرمهای واسط، توسعه یا محدودیت تامین کالا و خدمات و... همگی میتواند موجب شکوفایی یا نابودی بخش بزرگی از اقتصاد شود که امید میرود، با تصمیمات درست، روند رو به رشد صنعت حفظ و بیشتر شود.