آیا نخبگان افغانستانی در کشور جایگاهی دارند؟
اگرچه حضور آوارگان افغانستانی در ایران، هزینه کمی نداشته، اما هزینههای ناشی از بیتدبیری در مواجهه با این مساله، بیشتر بوده است. این بیتدبیری ناشی از داشتن رویکرد یکدست و یگانه نسبت به همه مهاجران است. سیاستگذاری که همه مهاجران به کشور را به چشم هزینه و تهدید میبیند، توانایی اتخاذ سیاستهای فرصتمحور را از دست میدهد. اتخاذ سیاست کارآ در قبال مهاجران، ابتدا از شناخت تفاوتهای آنها امکانپذیر است. افغانستانیهای مهاجر در ایران یکدست نیستند. آنها علاوه بر تفاوت از نظر سنی، قومی و مذهبی؛ از لحاظ توانمندی و استعداد نیز ویژگیهای متفاوتی دارند. شناسایی این تفاوتها و بهرهمندی از توانمندی آنها برای حل مسائل ایران، به تغییر دیدگاه اساسی نسبت به حضور مهاجران در کشور و طراحی برنامه و اتخاذ سیاستهای جدید نیاز دارد.
یکی از اقشار مهم افغانستانی در ایران، نخبگان تحصیلی هستند. این نخبگان، جوانانی هستند که با همه سختیها و مشکلات زندگی، توانستهاند از طریق کسب نمره بالا در آزمونهای سراسری، المپیادی، داشتن اختراع و...، نخبگی آموزشی خود را به اثبات برسانند. هرسال بین 500 تا هزار مهاجر در دوره روزانه آزمونهای سراسری قبول میشوند که طبق بخشنامه باید 80درصد شهریه تحصیل را بپردازند (در نمودار میزان قبولی در دوره روزانه طی پنجسال گذشته مشاهده میشود). در حالی که این افراد توانایی بالقوهای در آفرینش فرصت و ایجاد منافع برای ایران دارند، اخذ شهریه از آنها، علاوه بر ایجاد هزینههای مالی، باعث میشود که احساس بیعدالتی، سرخوردگی و بیتوجهی کنند. پرداخت شهریه، نهتنها نمیتواند مشکلی از مشکلات مالی دانشگاهها را حل کند، بلکه باعث میشود دانشجویان کوشا نتیجه تلاش خود را حس نکرده و تمایزی بین خود و دانشجوی شبانه مشاهده نکنند.
تعداد قبولشدگان دوره روزانه اتباع غیرایرانی در آزمون سراسری (سازمان سنجش)
در چهار دهه گذشته، افغانستانیها به دلیل جنگ و ناامنی طولانیمدت در سرزمین خود، به ایران کوچ کردهاند. آنها در این مدت ازدواج کردهاند؛ بچهدار شدهاند؛ دارای عروس و داماد و نوه شدهاند و حتی مردهاند! آنها که امیدی به آینده افغانستان ندارند، نهتنها قصدی برای بازگشت به کشور خود ندارند، بلکه ایران را وطن خود تلقی کردهاند. اگر هم برخی از آنها از ایران مهاجرت کنند، به کشورهای دیگری غیر از کشور خود خواهند رفت. به این ترتیب و با اوضاع فعلی افغانستان، نهتنها اندیشه بازگرداندن همه افغانستانیها به کشور خود خیالی خام است، بلکه باعث میشود دولت به منافع حاصل از حضور آنها در کشور توجه نکند. وقت آن رسیده است که سیاستگذاران، بهطور واضح به این سه سوال پاسخ دهند.
- آیا افغانستانیهای مهاجر (بهخصوص نخبگان آنها) منافعی برای ایران دارند؟
- آیا میخواهیم از منافع حضور آنها در ایران استفاده کنیم؟
- آیا برای استفاده از منافع حضور آنها نباید شرایط قانونی و اولیه یک زندگی معمولی را برای آنها فراهم کنیم؟
تا وقتی به منافع حضور افغانستانیها در ایران توجه نشود و آنها عامل تهدید و افزایش هزینههای اقتصادی، ناامنی، بزهکاری و دلیل بیکاری جوانان ایرانی در نظر گرفته شوند، برای استفاده از فرصتها و منافع زندگی آنها در ایران، برنامهریزی نمیشود. این در حالی است که کشورهای پیشرفته، با اتخاذ سیاستهای گزینشی مهاجرت، سعی در ایجاد تمایز بین مهاجران دارند و از حضور مهاجرانی که توانایی حل مسائل گوناگون کشورشان را دارند، استقبال میکنند.
در کشورهای پیشرو در زمینه جذب دانشجوی بینالمللی، شرایط ویژه مهاجرتی، اقامتی و شغلی در زمان تحصیل آنها و حتی پس از تحصیل برای این افراد فراهم میشود تا بتوانند توانمندیهای خود را شکوفا کنند. برای مثال کشورهای آلمان، آمریکا، انگلستان و کانادا علاوه بر اینکه به دانشجویان بینالمللی خود اجازه اشتغال تا 20ساعت در هفته را میدهند، به دانشآموختگان نیز با دادن روادید کار پس از تحصیل (Post-study work visa)، برای مدتزمان مشخصی (از یک تا سهسال)، فرصت بروز توانمندی، رشد مالی، اجتماعی و حتی سیاسی را میدهند. این کشورها با داشتن نگاه فرصتمحور نسبت به مهاجران، سیاستهای مهاجرتی را برای رفع مسائل و مشکلات کشور خود، همچون پیری جمعیت، تنوع جمعیتی، نیروی کار ارزان، کارآفرینی، توسعه علمی و... اتخاذ کردهاند. شکوفا شدن استعداد مهاجران و توانایی کسب موقعیت مطلوب در کشور میزبان، باعث میشود که آنها برای وطن مادری خود نیز منافعی (منافع دیاسپورایی) داشته باشند که اگر مهاجرت نمیکردند، این منافع هیچگاه به وجود نمیآمد.
اتخاذ سیاستی با منافع دوطرفه، به حل مسائل گوناگون ایران با مشارکت نخبگان افغانستانی کمک خواهد کرد.
کارآفرینهای افغانستانی، واسطههای تجاری افغانستانی، هنرمندان و بازیگران افغانستانی، اساتید و دانشجویان نخبه افغانستانی، هر یک به نحوی میتوانند برای حل مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران منافعی داشته باشند؛ اما متاسفانه این نخبگان از نظر سیاستگذاران ایرانی تفاوت چندانی با دیگر مهاجران ندارند و با مشکلاتی همچون نداشتن اجازه اقامت، فقدان گواهینامه، فقدان کارت بانکی و عدمپرداخت شهریه دانشگاهی، عدماجازه اشتغال و مسائل ریز و درشت دیگری روبهرو هستند که زندگی عادیشان را مختل میکند؛ چه برسد به اینکه بتوانند مشکلات ایران را حل کنند و منافعی برای ایران داشته باشند.