پرسش امروز
بیم آمریکا از زوال نظم بینالملل
از اینجا به بعد بود که کمکم پچپچهها بر سر فرسودگی و زوال ترتیبات امنیتی موجود بالا گرفت و حتی به نگرانی برای از دست رفتن نظم جهانی به ارث رسیده از جنگ بینالملل دوم هم دامن زد. البته برای چنین زوالی از پیش هم میشد در نوع کنش سیاسی پارهای از کنشگران نوجوی آمریکایی که از نقشجوییهای ایالاتمتحده در اقصانقاط جهان به تنگ آمدهاند یا در بزنگاههایی نظیر غوغای برگزیت نشانههایی به دست داد. اما ماجرا زمانی زنگ خطر جدیترش را به صدا درآورد که سلاح زنگزده تحریم نتوانست آب رفته را به جو بازگرداند و تزار بیتخت و تاج روس همچنان سوار خر شیطان در کارزار اوکراین به تاخت و تاز ادامه میدهد. پیشامد جنگ خیلی زود ناتوانی آمریکا و اروپا در پیشگیری از جنگ را بر آفتاب انداخت اما حال و از پس یکسالگی این مناقشه نظامی بر سر امکان و اراده غرب برای تدارک آتشبس هم بدگمانیها شدت گرفته است. شاید عمر هماوردیهای امنیتی آمریکا و روسیه از دودهه هم گذشته باشد.
پاسخ روسها به راهجوییهای امنیتی آمریکا همیشه در فزاینده کردن درصد مخاطرهآفرینیها خود را نشان داده و هر بار هم رنگ و لعاب جدیتری به خود گرفته است. روسها پیش از آنکه به میعادگاه اوکراین برسند، چندباری با زیر پا گذاشتن قراردادهای تسلیحاتی دوجانبه و نمایش قدرت در گرجستان و جزیره کریمه مقابل ائتلاف اروپا و آمریکا ایستاده بودند.
این بار اما برای سد کردن جریان بیامان نفوذ، پوتین خود را ناگزیر از اقدامی همهجانبه و حاد دیده بود. از اینجا به بعد هر عملی از سوی هر یک از دو قدرت بزرگ پیامدهای بی بازگشتی میتواند به دنبال بیاورد؛ چرا که بیپاسخ گذاشتن اقدام حریف، خود به برهم خوردن توازن در دوسوی این کشاکش راه خواهد برد. پس باید با تحریم به مصاف تهاجم رفت و تهدید هستهای را با شعلهورتر کردن آتش تحریم تدارک کرد. اگر یکسوی این کشاکش عملیات نظامیاش را شدت میدهد باید در سوی دیگر میدان جنگافزار بیشتری خرج شود. اما نهایت این راه کجاست؟ تا کدام نقطه میتوان به این موازنه عمل و اقدام ادامه داد؟ اگر در میانه این مبارزه یکی از بازیگران در خود بپیچد و فروبریزد، سرنوشت نظم جهانی و ثبات بینالمللی چه خواهد شد؟ اگر کار چنان سخت شود که جز دست بردن به جنگی رویارو راهی نماند چه؟
غرب از غلبه روسیه بر اوکراین و فروریختن ساختار نظام بینالملل میترسد. اما پیروز شدن بر روسیه هم خود هراسانگیز است. چه آنکه روسیه زخمخورده و عاصی توان و بساطت نامحدود برای به آشوب کشاندن جهان در برزخ مانده کنونی را خواهد داشت. پس بهتر نیست از این کارزار هیچکس پیروز بیرون نیاید؟ شاید بد نباشد جنگ اوکراین را به این معنی، «توازن شکست» لقب داد.