خیانت همراهان قدیمی

در اواسط دهه ۵۰، صنعت حوزه فناوری یک دوره ۵۰ساله از اختراع، کارآفرینی، توانمندسازی و تحول را آغاز کرد و عواید این حوزه به کل اقتصاد می‌‌‌رسید. آمریکایی‌‌‌ها به فناوری جدید عادت‌‌‌ کرده و مطمئن بودند که زندگی آنها بهتر خواهد شد. صنعت فناوری در سال گذشته تا حد زیادی از اعتماد مصرف‌کنندگان و سیاستگذاران برای تغییر بازی استفاده کرده است. به جای توانمند‌سازی کاربران، بسیاری از فناوری‌‌‌های جدید از ضعف انسان بهره برده‌‌‌اند. آنها از طراحی داده و برنامه کاربردی برای دستکاری انتخاب‌‌‌ها و گاهی اوقات رفتار کاربران و تضعیف استقلال استفاده کرده‌‌‌اند. فناوری به جای ایجاد صنایع جدید از داده‌‌‌ها، سرمایه کم‌‌‌هزینه و نبود تنظیم‌‌‌گری برای استخراج ارزش از مصرف‌کنندگان و صنایع موجود بهره برده است.

با وجود پوشش خبری گسترده درباره آسیب‌‌‌های ناشی از بسترهای اینترنتی، از جمله ایجاد دوقطبی‌‌‌های سیاسی و اجتماعی، اقدامات سوال‌‌‌برانگیز حوزه کریپتوکارنسی و نواقص سیستم‌های هوش مصنوعی، سیاستگذاران نتوانسته‌‌‌اند به‌درستی در این حوزه به تنظیم‌‌‌گری یا قانون‌گذاری بپردازند. در این بین مصرف‌کنندگان هم تصمیم گرفته‌‌‌اند به غیرقابل اعتمادترین شرکت‌های فناوری اعتماد کنند. ما نیز می‌‌‌دانیم که مشکلی وجود دارد؛ اما هنوز بر تغییر پافشاری نکرده‌‌‌ایم. فروپاشی اخیر بانک سیلیکون‌ولی نمایانگر فرهنگی در حوزه فناوری است که سود را در طول زمان نسبت به منافع عمومی در اولویت قرار می‌دهد. بانک سیلیکون‌ولی یک بانک اجتماعی بود که نیمی از استارت‌آپ‌‌‌ها و همچنین ‌درصد عظیمی از سرمایه‌گذاران و مدیران شرکت‌ها در آن حساب داشتند. این بانک برای دهه‌‌‌ها فرهنگ سیلیکون‌ولی را در آغوش گرفته بود و خدمات منحصربه‌فردی به جامعه خود ارائه می‌‌‌داد و تا کمی پیش از این نیز سیلیکون‌ولی به این بانک وفادار بود.

رشد انفجاری استارت‌آپ‌‌‌ها در جهان پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸ به رشد عظیمی در سپرده‌‌‌ها تبدیل شد. تا اینکه یک‌سال پیش، زمانی که فدرال‌رزرو برنامه خود برای افزایش نرخ بهره و ریشه‌‌‌کن کردن تورم را اعلام کرد متوقف شد. چهار عامل در فروپاشی بانک سیلیکون‌ولی موثر بودند. اگر سال گذشته نرخ بهره توسط فدرال‌رزرو افزایش نیافته بود، اگر کنگره در سال ۲۰۱۸ قانونی تصویب نکرده بود که مقررات ناظر بر بانک‌هایی مانند سیلیکون‌ولی را سست نمی‌‌‌کرد، اگر این بانک از مدیریت ریسک خوب استفاده می‌‌‌کرد و اگر ناظران بانکی کار خود را در طی دوره‌‌‌ای که نرخ بهره با سرعت درحال افزایش بود درست انجام می‌‌‌دادند، این بانک ورشکسته نمی‌‌‌شد. اما حتی با وجود این چهارعامل این بانک نباید دچار فروپاشی می‌‌‌شد.

در واقع بانک سیلیکون‌ولی شکست خورد؛ زیرا جامعه‌‌‌ای که از آغاز از آن حمایت کرده بود، آن را در یک لحظه بحرانی رها کرد. گروهی از شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر که صندوق موسسان پیتر تیل نیز جزو آنها بود، در مورد بانک سیلیکون‌ولی هشدار داده و شرکت‌های سرمایه‌گذاری دیگر را تشویق کردند که به‌سرعت وجوه خود را پس بگیرند. اینگونه بود که ۲۴میلیارد دلار در کمتر از یک‌روز از این بانک خارج شد. این صنعت همیشه استدلال می‌کند که مقررات بیشتر، نوآوری را کند می‌کند. اما موضوع اصلی این است که بسیاری از نوآوری‌‌‌های دهه گذشته آسیب‌‌‌های اجتماعی قابل‌‌‌توجهی را به بار آورده‌اند.

از زمان بحران مالی سال ۲۰۰۸، تمام کسب‌وکارهای حوزه فناوری را در نظر بگیرید و از خود بپرسید که چگونه باید ضرر جامعه را محاسبه کنیم. برخی از برجسته‌‌‌ترین بخش‌‌‌های تکنولوژی آسیب بزرگی به مصرف‌کنندگان وارد کرده‌‌‌اند؛ از جمله کریپتو کارنسی، AR، خودروهای بدون سرنشین، تشخیص چهره و پلتفرم‌‌‌های تقلبی و اجتماعی که می‌‌‌توانند حریم خصوصی شما را نقض و هر حرکت شما را ردیابی کنند. بسیاری از استارت‌آپ‌‌‌ها کاری خوب انجام داده‌‌‌اند؛ اما بسیاری از آنها از کارهای خوب به‌عنوان طعمه استفاده می‌کنند تا فعالیت‌‌‌های تجاری انجام دهند که در نهایت آسیب‌‌‌زاست. آنها این کار را به دلیل اولویت‌‌‌های نامتقارن، انگیزه‌‌‌ها و ارزش‌‌‌هایشان انجام می‌دهند.

این مسیر ما را به بانک سیلیکون‌ولی بازمی‌‌‌گرداند. افرادی که با برداشت سپرده‌‌‌ها و سرمایه‌‌‌های خود از بانک به ورشکستگی آن منجر شدند موفق، ثروتمند و بی‌‌‌توجه هستند. اگر مدیران حوزه تکنولوژی در سیلیکون‌ولی مایل به حمایت از این بانک به عنوان شریک منحصربه‌فرد در اکوسیستم خود نباشند، منطقی است که فکر کنیم به دنبال منافع شخصی خود هستند و هرچیزی را در راه آن فدا می‌کنند. چرا باید رهبری یک صنعت مرکزی و مهم در اقتصاد خود را به کسانی واگذار کنیم که علاقه‌‌‌ای به منافع عمومی ندارند. داستان بانک سیلیکون‌ولی همچنین نشان می‌دهد که این افراد بانکداری را به‌عنوان سیستمی که نقشی محوری در موفقیت آنها ایفا می‌کند درک نمی‌‌‌کنند. راه‌‌‌حل این فرهنگ آسیب‌‌‌دیده تنظیم در سه حوزه ایمنی عمومی، حریم خصوصی فردی و انتخاب و رقابت است. کنگره، تاریخ طولانی قانون‌گذاری در هر سه حوزه دارد و وقت آن رسیده است که تغییری در این حوزه ایجاد شود.