شروط توسعه ایران
نگارنده در کتابی تحت عنوان «چگونه اژدها بیدار شد» علل جهش تحسین برانگیز چین را مورد بررسی قرار داده و در عین حال با بهرهگیری از سفر یکساله خود به چین و تایوان فرآیند توسعه اقتصادی و صنعتی این دو کشور را بر مبنای اقتصاد سیاسی مطالعه کرده است. تجربه ثابت میکند بدون وجود حدود مشخص و متعارفی از ثبات و آرامش در عرصههای داخلی و بینالمللی که در آن شهروندان و دولت بتوانند به برنامهریزی و تلاش برای تحقق اهداف بپردازند، امکان تحقق توسعه فراهم نخواهد شد. در واقع گوهری که موجبات توسعه را به عنوان پدیدهای پیچیده و هوشمند در یک محیط جغرافیایی و جامعه فراهم میسازد، ثبات و آرامشی است که برخاسته از پذیرفتن قواعد رسمی بینالمللی و تشویق و تضمین امنیت مادی و معنوی کارآفرینان است؛ کاری که چین و بسیاری دیگر از کشورها انجام داده و به فراخور کیفیت تلاش خود، از آن توشه چیدهاند.
در ایران نیز که هماکنون دولت سیزدهم مشغول طراحی و تدوین دو سند راهبردی برای تحقق اهداف ملی است، جای خالی چنین نگرشی بهعینه موجود است. اقتصاددانان بارها تاکید کردهاند که سیاست در سالهای گذشته اقتصاد را به تسخیر خود درآورده و این وضعیت موجبات زمینگیر شدن اقتصادملی را فراهم کرده است؛ وضعیت تلخی که پیامدهای آن در قالب تورمهای فراگیر، نزولی شدن روند تشکیل سرمایه، کاهش نرخ رشد اقتصادی سالانه، کاهش ابعاد تجارت خارجی و گسترش فقر و نابرابری به جامعه تحمیل شده است. تداوم این شرایط سرمایه اجتماعی سیاستگذار را بهشدت کاهش داده است.
تهیه و تدوین سیاستهای کلان و فراقوهای برای تحقق توسعه اقتصادی و رسیدن به آرزوی دیرینه ایران صنعتی میتواند امیدبخش باشد؛ منوط به اینکه کلیاتی که هم به صورت علمی اثبات شده و هم در میان کشورهای موفق شایع بوده، مورد توجه مقامات و بانیان طرحهای مذکور قرار گیرد. بیتردید اصلاح سیاست خارجی، کاهش ریسک در فضای کسب و کار و اعمال سیاستهای مناسب از سوی دولت در جهت تسهیل سرمایهگذاری و کاهش قوانین و مقررات دست وپا گیر میتواند زمینهساز توسعه اقتصادی ایران شود؛ اقداماتی که انجام همزمان آنها از طریق برنامهای منسجم، می تواند به تحول در اقتصاد ایران منجر شود.