«برلوسکونیسم» پیشدرآمد «ترامپیسم»
برلوسکونی با استفاده از اعتبار خود بهعنوان یک تاجر موفق، در سال ۱۹۹۴ وارد سیاست شد و از سیاستهای اقتصادی بازار آزاد دفاع کرد تا مشکلات ایتالیا را که پس از دههها مداخله دولت «غیر لیبرال» در اقتصاد انباشتهشده بود، برطرف کند. وسواس او برای رهایی از کنترل دولت باعث شد تا ائتلاف سیاسی راست میانه خود را «قطب آزادیها» نامگذاری کند. برنامه او وعده مالیاتهای پایینتر برای همه و مقرراتزدایی در بیشتر بخشهای اقتصاد را برای شروع رشد ایتالیا پس از رکود طولانیمدت و افزایش بدهی عمومی داد. او زمانی پا به صحنه سیاسی گذاشت که طبقه سیاسی قدیمی که از پایان جنگ جهانی دوم بر ایتالیا حکومت میکرد با تحقیقات قضایی در سطح بالا در مورد فساد و عدممحبوبیت فزاینده مواجه بود. برلوسکونی خشم مردم علیه «نظام» را احساس کرد و با موفقیت آن را به نفع خود تغییر داد.
برلوسکونی در ایجاد وجهه عمومی خود به طرز ماهرانهای از رسانههای جمعی استفاده کرد. صاحب امپراتوری رسانهای -که شامل ایستگاههای تلویزیونی، روزنامهها، مجلات و ناشران کتاب میشد- مرتبا روی آنتن میرفت و تصویری از فروشندهای خوشحال و خوشرفتار را به نمایش میگذاشت که دغدغهها و امیدهای ایتالیاییهای معمولی را میدانست. او مانند ترامپ عملا سیاست را به سرگرمی تبدیل کرد. برلوسکونی سرمایهگذاری زیادی روی پیامهای کمپین احساسی که از تاکتیکهای تبلیغات تجاری استفاده میکرد، انجام داد. بهعنوانمثال، در سال ۱۹۹۴، آهنگی با عنوان «فورزا ایتالیا» (Forza Italia)- نام حزب خودش- تولید کرد؛ چیزی که در آن زمان در سیاست ایتالیا بیسابقه بود. او آواز خواندن و جوک گفتن را بخشی از شخصیت عمومی خود قرار داد.
همچنین در مناظرههای سیاسی برای خلعسلاح مخالفانش و تضعیف استدلالهای آنها از طنز استفاده میکرد. با گذشت زمان، چیزی که بهعنوان سرگرمی سبکتر شروع شده بود و در مرزهای بین «مناسب» و «نامناسب» بازی میکرد، به اجباری بیمارگونه تبدیل شد که با شوخیهای توهینآمیز و جنسیتی فزاینده مشخص میشد. رسانههای برلوسکونی همچنین بستری برای روایتهای جناح راست و ضد چپ از تاریخ و امور جاری به دست دادند که ارزشهای جریان اصلی فرهنگی ایتالیا را که تا دهه ۱۹۹۰ عمدتا به سمت مرکز و چپ گرایش داشت، تضعیف میکرد. دیدگاههای راستافراطی، طی سالهای طلایی حکومت برلوسکونی غالب نبودند، اما توسط امپراتوری رسانهای او مشروعیت یافتند. بسیاری از این مبلغان به چهرههای کلیدی رسانهای در موج پوپولیست دستراستی تبدیل شدند که از اواسط دهه ۲۰۱۰ به بعد ایتالیا را فراگرفت.
زمانی که برلوسکونی به قدرت رسید و در معرض نظارت عمومی قرار گرفت، برای دفع انتقاد به حمله به نهادهای عمومی و لفاظیهای توطئهآمیز متوسل شد. او بسیاری از ایتالیاییها را به این باور رساند که مشکلات حقوقی او -که شامل محاکمههای فراوان بهاتهام فساد و یکحکم برای کلاهبرداری مالیاتی میشد- نتیجه آزار و شکنجه ادعایی بود که توسط گروهی از قضات سازماندهی شده بود که نهتنها او، بلکه پایههای آزادی کشور را نابود میکردند. او بیشرمانه از مهمانیهای بدنام «بونگا بونگا» بهعنوان اشکال «مشروع» سرگرمی دفاع کرد و قضات را به دلیل نقض زندگی خصوصی «شهروندانی» مانند او مقصر دانست. این شاید مخربترین میراث برلوسکونی بود: او در از بین بردن اعتماد ایتالیاییها به سیستم قضایی کمک کرد. در حالی که لفاظیهای بیگانههراسانه در اولین سالهای قدرتگیری او رایج نبود، در سال ۲۰۰۲ ائتلاف حکومتی برلوسکنی، قانون سختگیرانه ضدمهاجرتی را تصویب کرد که مهاجرت غیرقانونی را جرمانگاری و مسیرهای دریایی مدیترانه را نظامی کرد.
محرک این دستور کار، متحدان دستراستی او بودند؛ پسافاشیستهای «اتحاد ملی» که ملونی را در صفوف خود داشتند و «لیگ شمالی»، سلف «لیگ سالوینی». در سال ۲۰۰۸، برلوسکونی با معمر قذافی، رهبر لیبی، قراردادی منعقد کرد که براساس آن ایتالیا پذیرفت غرامت گذشته استعماری خود در لیبی را بپردازد. قذافی هم در ازای آن، مردمی را که در حال حرکت بودند و سعی داشتند از خاک لیبی به اروپا برسند، سرکوب کرد. این آغاز چیزی بود که بعدا به یکی از اصلیترین سیاستهای اتحادیه اروپا تبدیل شد: پرداخت به کشورهای دیگر با سوابق مشکوک در زمینه حقوق بشر برای جلوگیری از مهاجرت به اروپا.
برلوسکونی همچنین روابط نزدیکی با دیگر حکومتهای مستبد داشت. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، از اوایل دهه ۲۰۰۰ دوست شخصی او بود و این سیاستمدار ایتالیایی حتی پس از حمله تمامعیار روسیه به اوکراین همچنان از او سخن میگفت. «برلوسکونیسم» بهطور قابلتوجهی در حفظ خالق خود در قدرت موثر عمل کرد. در سهدهه گذشته، او چهار بار نخستوزیر و سهبار شریک ائتلاف دولتی بوده است. برلوسکونی بهعنوان متحد اقلیت دولت پوپولیست دستراستی کنونی تا آخرین نفس در ردههای بالای قدرت باقی ماند. با فراگیر شدن پوپولیسم در غرب، استراتژیستهای سیاسی و سیاستمداران مطمئنا به تاکتیکهای موفق برلوسکونی توجه کردند. این تصادفی نیست که بیش از چند شباهت بین مشخصات او و ترامپ وجود دارد.
در ایتالیا، نهتنها «فرزندان راستگرا» یعنی ملونی و سالوینی بلکه «بپه گریلو» پوپولیست که با «جنبش پنجستاره» خود در دهه ۲۰۱۰ موج جدیدی از سیاستهای پوپولیستی و ضدنظام را در ایتالیا رهبری کرد، جانشین برلوسکونی شدند. برلوسکونی راه را برای برخی از ارتجاعیترین روندهایی که دموکراسی و حقوق بشر امروزی را از بین میبرد، هموار کرد. سالها طول میکشد تا ایتالیا و غرب برلوسکونیسم را پشتسر بگذارند.
منبع: الجزیره