آیا بریکس میتواند رقیبی برای دلار خلق کند؟
کشورهای بریکس از ساختارهای اقتصادی، سیستمهای اقتصادی و سطح توسعه متفاوتی برخوردارند که برقراری سیاست پولی مشترک در همه این کشورها را دشوار میسازد. ضمن اینکه هر یک از اعضای بریکس، انگیزه متفاوتی برای دلارزدایی دارند. روسیه میخواهد از بار تحریمهای ایالاتمتحده در زمینه تجاوز به اوکراین بکاهد و چین به برد جنگ تجاری-فناورانهای چشم دارد که اکنون به حوزه هوش مصنوعی نیز کشیده شده است. علاوه بر این، بیش از ۱۷درصد ذخایر چین به صورت رنمینبی(یوآن) است و از اینرو روسیه نیز به انجام معاملات مبتنی بر رنمینبی تمایل دارد. از سوی دیگر، آفریقایجنوبی، برزیل و هند از این انگیزه برخوردارند که با کاهش سلطه دلار، بازپرداخت بدهیهای بینالمللی خود را آسان کنند. بین دو کشور عضو بریکس، یعنی چین و هند، تنشهای ژئوپلیتیک وجود دارد که دستیابی به اجماع بر سر ارز مشترک را به چالش میکشد.
اما در عمل این دو کشور پیشگام شده و بررسی تسویه تجارت متقابل براساس ارزهای ملی را شروع کردهاند. با این حال، مقاصد سیاسی متفاوت، باعث میشود تا این چالش به قوت خود باقی بماند؛ روسیه با هند پیمان روپیه-روبل دارد اما برای معاملات، رنمینبی را به روپیه ترجیح خواهد داد که تضاد منافعی در بین کشورهای بریکس ایجاد میکند. چین سهم عمدهای از تولید ناخالص داخلی بریکس دارد و اگر تجارت درون بریکس تا حدی آزاد شود که کشورهای عضو، از تعرفههای وارداتی متقابل بکاهند یا آن را صفر کنند، آنگاه افزایش کسری تجاری دوجانبه با چین، بسیار محتمل خواهد بود. نتیجه چنین وضعیتی، افزایش نفوذ چین و قدرت چانهزنی آن در تنظیم قوانین تجاری بلوک بریکس خواهد بود که چالشی جدی برای میل کشورهای بریکس به یک اتحادیه است تا کارتل.
دلار ایالاتمتحده، ارز مسلط در سطح جهانی است و تجربه یورو نشان داد که یکارز برای رقابت با دلار نیازمند اتحادی نیرومند در میان اعضا و سیاستهای پولی سختگیرانه در داخل هر کشور عضو، از جمله از نظر عرضه پول و مهار تورم و انضباط پولی و مالی است. در زمینه یورو، فقط اقتصادهایی که به معیارهای یورو پایبند باشند در پیمان آن پذیرفته شدهاند؛ پیمانی که بالغ بر ۳۴۰میلیون نفر در ۱۹کشور عضو یورو کاربر آن هستند. بانکمرکزی اروپا در قبال تنظیم سیاست پولی منطقه یورو که شامل تمامی کشورهای عضو میشود، پاسخگو است. هریک از کشورهای عضو یورو باید محدودیتهای مربوط به کسری بودجه دولت و سطح مجاز بدهی را بپذیرند.
همچنین، یورو ارز قانونی تمامی کشورهای منطقه یورو به شمار میرود و پرداختهای برونمرزی در منطقه یورو، به مثابه پرداختهای داخلی قلمداد میشود. در این زمینه، ریسک ناشی از نوسانات نرخ ارز در یکی از اعضای بریکس، موضوع مهمی است که پیش از دستیابی به ساختاری همسان اتحاد پولی اروپا باید حل شود. برای نمونه، ارزش رند آفریقای جنوبی نوسان زیادی دارد و اغلب افت میکند و از اینرو اتحاد پولی باید محدودهای مقبول برای نوسان را تعیین کند.
چیرگی دلار بهعنوان یک ارز جهانی، به عواملی همچون ثبات اقتصاد ایالاتمتحده، اندازه اقتصاد آن و نقش ایالاتمتحده در تجارت و مالیه بینالمللی وابسته است. بانک تسویه بینالمللی گزارش میدهد که نزدیک به ۹۰درصد مبادلات ارزی جهانی با دلار ایالاتمتحده انجام میپذیرد. همچنین تولید ناخالص داخلی حدود ۲۵تریلیون دلاری این کشور که نزدیک به یکچهارم کل تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل میدهد، به این معناست که تقاضای دلار ایالاتمتحده، بسیار بالاست. با این حال، مجموعه تولید ناخالص داخلی کشورهای بریکس نیز نزدیک به ۳۲درصد از تولید ناخالص داخلی جهان است.
با وجود این، بیشتر سرمایهگذاران جهانی به اوراق بهادار دلاری گرایش دارند. البته بریکس در سال ۲۰۱۴، بانک توسعه جدید را به عنوان آلترناتیوی برای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول تاسیس کرد و سازوکار نقدینگی در این بانک، بسیاری از کشورهای روبهتوسعه را برای پیوست به این ترتیبات، ترغیب میکند؛ بهخصوص به این دلیل که بسیاری از آنها در زمینه ذخایر دلاری، دچار کمبود هستند و نمیتوانند بدهیهای بینالمللی خود را تسویه کنند.
میل چین به رقابت ارزی را باید بهعنوان اقدامی مکمل سایر اقدامات و پروژههای بلندمدت آن، از جمله پروژه جاده ابریشم در نظر گرفت. اینکه مجموعه رویکرد تجاری و ارزی چین، بلوکبندی جدیدی را در جهان به وجود میآورد، اگر پاسخ مثبتی هم داشته باشد، مشابه شرایط جنگ سرد شوروی سابق و ایالاتمتحده نخواهد بود. در واقع، فضای رقابت بین چین و آمریکا میتواند به سمت رقابت کارتلهای ارزی پیش برود؛ کارتلهای ارزی از آمریکای شمالی به رهبری ایالاتمتحده، اتحادیه اروپا به رهبری آلمان و فرانسه و آسیا به علاوه روسیه، اغلب کشورهای آفریقایی و برخی از کشورهای آمریکای لاتین به رهبری چین؛ کشورهایی که بیشترشان بهواسطه مدل تامین مالی کالایی توسط چین، در جبهه تقویت چین قرار گرفتهاند.
اما پیش از پرسش درباره پیمان پولی بین کشورهای بریکس بر پایه رقابت با دلار، باید به این پرسش پرداخت که آیا کشورهای بریکس میتوانند اتحاد ارزی مانند اتحادیه اروپا داشته باشند؟ در بهترین حالت، ارز بریکس مانند یورو و در کنار دلار فعال خواهد شد. تنوع جغرافیایی کشورهای بریکس نسبت به کشورهای اروپا، بیشتر است؛ اما در کنار این مزیت، باید این موضوع را نیز در نظر گرفت که کشوری مانند روسیه از بریکس، وضعیت بینالمللی مناسبی ندارد. ارز بریکس برای رقابت با دلار نیازمند ترویج سیستمی جایگزین برای سوئیفت، استفاده از ذخایر و طلای تولیدی کشورهای بریکس و گسترش کاربرد ارزهای دیجیتالی خواهد بود.
حتی اگر بریکس بتواند ارزی را خلق کند که مبنای مبادلات آن با کشورهای جهان باشد باز هم چند واقعیت تغییر نخواهد کرد: بریکس برای واردات از ایالاتمتحده، متقاضی دلار خواهد بود. همچنین نقش دلار در اقتصاد جهانی، بسیار پررنگتر از سهم خود ایالاتمتحده در تجارت جهانی است. در واقع، نیمی از کل معاملات بینالمللی با دلار انجام میشود. با این حال، هر یک از اعضای گروه بریکس، یکوزنه سنگین اقتصادی در منطقه خود هستند و به این خاطر، کشورهای زیادی از سراسر جهان احتمالا مایل به انجام تجارت با آنها و با ارز آنها خواهند بود. اگر محدودیت تجاری مانند تعرفه نیز وجود داشته باشد، کالاهای تولیدی در یک کشور میتواند محدودیتهای تجاری بین دو کشور را با صادرات به کشور ثالث و سپس صادرات مجدد از آن، دور بزند. برای نمونه، اگر ایالاتمتحده به جای تجارت با بریکس، تجارت دوجانبه با چین را تحریم کند باز هم امکان صادرات از چین به یک کشور ثالث و سپس ایالاتمتحده، وجود خواهد داشت. البته این امکان، به نوع تحریم و برچسب آن برای واردات از مبدا یا واردات کالای ساخت چین بستگی دارد.
در هر صورت، حتی اگر بریکس، ارزی رقیب برای دلار بتراشد، بازهم ترتیبات اقتصاد و سیاست بینالملل، تغییر چشمگیری نخواهد داشت و جهان به چند تکه مثله و تقسیم نخواهد شد یا حتی خبری از پدیدهای به نام دلارزدایی یا اضمحلال ایالاتمتحده نخواهد بود.