تنگنای جنگ در بابالمندب؛ حوثیها و شکنندگی تجارت بینالمللی
افزایش تنش در بابالمندب، نگرانیهای زیادی را برای شرکتهای تجاری بینالمللی و بیمههای کشتیرانی ایجاد کرده است. برخی کشتیها، عمدتا کشتیهایی که ارتباطی با اسرائیل دارند، مسیرهای امنتر اما طولانیتری را از دماغه امید نیک برای رسیدن به مقصد انتخاب کردهاند. این امر، هزینههای بیمه و خدمات تجارت بینالملل را افزایش داده است. سرمقاله والاستریت ژورنال، حملات اخیر حوثیها را مهمترین تهدید علیه کشتیرانی بینالمللی در تمامی دهههای اخیر نامیده بود. این حملات ۱۲درصد از تجارت جهانی و ۴۰درصد از کل تجارت جهانی و سالانه یکتریلیون دلار کالایی را که از بابالمندب عبور میکند در برمیگیرد. از این منظر اهمیت تحرکات اخیر حوثیها، از محلی و منطقهای، به سطح جهانی رسیده است. آمریکا به دنبال گشودن جبهه گستردهای علیه حوثیهاست، اما نگرانی عمده کشورهای اروپایی -که پیشتر در افغانستان و عراق با آمریکاییها همراهی کرده بودند- این است که آنها بار دیگر با ورود نظامی به یک کشور خاورمیانهای، درها را به روی موج تازهای از بحرانهای آتی باز کنند.
بازی استراتژیک حوثیها در بابالمندب، خاطراتی را از دیگر تنگههای بینالمللی در زمان جنگ یادآوری میکند، اما تفاوتهایی با آنها دارد. حوثیها نزدیک به یکدهه جنگ با عربستان را تجربه کردهاند، تحت فشارهای اقتصادی و سیاسی هستند و نیاز دارند به رسمیت شناخته شوند. کارتهای برنده آنها این است که اکنون چه در یمن و چه در بسیاری از کشورهای عربی و مسلمان، حمایت مردمی دارند، به جانسختی و مقاومت زیاد شهرت دارند و بنا به قولی «چیز زیادی برای از دست دادن ندارند».
با این همه، تهدیدهای چندجانبهای برای حوثیهای یمن، هم از طرف کشورهای غربی و هم از سوی بخشی از غولهای تجاری بینالمللی، هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت وجود دارد. حملات آمریکا و متحدان حداقلیاش شامل استرالیا، کانادا، بحرین، بریتانیا و هلند علیه حوثیها، نه به شکل یک حمله تمامعیار، بلکه به صورت حملات هدفمند علیه مراکز نظامی این گروه صورت گرفته است. به نظر میرسد تلآویو هم برنامههای متفاوتی شامل ترور رهبران گروههای مخالفش را دنبال میکند. در حالی که هدفی که حوثیها برای حملاتشان اعلام کردهاند، ناامنسازی کشتیهای مرتبط با اسرائیل برای فشار آوردن به تلآویو در قطع حملاتش به غزه است، بحران غزه وارد مرحله جدیدی شده است. پس از بمبارانهای چند هفتهای علیه مردم غزه، اکنون اسرائیلیها وارد مرحله جدید خود شدهاند.
حوثیها را میتوان بخشی از معادله گستردهتر محور مقاومت دید که بهمنظور کاهش فشارها بر حماس و حزبالله وارد عمل شدهاند. اما اهمیت کنونی حوثیها، نه به دلیل آن است که سبب پایان جنگ خونبار غزه میشوند، بلکه بیشتر به این دلیل است که با فشارهای خود بر اسرائیل، این کشور را از پاسخگویی به نیازهای امنیتی خود در مرز لبنان باز میدارند.
حوثیها و شبکه تجارت بینالمللی اکنون در تنگنای ظریفی قرار گرفتهاند؛ روی لبه قدم زدن، به این معنا که سهامداران دریایی و تجار بینالمللی و حتی جامعه جهانی، سطحی از افزایش قیمتها را به دلیل ناامنی در تنگه بابالمندب تحمل میکنند و این همان سطحی است که احتمالا حوثیها باید با احتیاط در آن قدم بزنند. اما این سطح، با ظرافتی دقیق اما نه خیلی واضح خطکشی شده است. اگر بحران در بابالمندب طولانی شود، احتمالا روی قیمت کالاها به شکل زنجیرهای تاثیر خواهد گذاشت. اگر شدت حملات هم بیش از اندازه بالا رود یا اشتباهات مرگباری در حملات احتمالی علیه کشتیهای اشتباهی صورت بگیرد، باز هم خطر تشدید تنشها تا سطح یک جنگ تمامعیار یا شکلگیری ائتلاف فراگیرتری برای مقابله با حوثیها وجود خواهد داشت.
گام برداشتن بر روی خطوط ظریف اما نسبتا مبهم نشان خواهد داد که حوثیها پس از این بحران، به یک بازیگر مهم منطقهای و بهویژه بازیگری برای تمام فصول در دریای سرخ بدل خواهند شد یا برعکس با عبور از این خطوط حساس، خود را درگیر نبردی میسازند که مستقیم و غیرمستقیم نهتنها رهبران آنها را هدف میگیرد، بلکه میتواند با ایجاد قدرتهای موازی در بلندمدت آنها را تضعیف سازد.