چند ضلعی سرمایهگذاری در بورس
به دلیل ارتباط برخی از شرکتهای پتروشیمی با شرکت پتروشیمی تریلیانس، تحریم اعمال شد، بنابراین تحتتاثیر چنین عاملی گروه پتروشیمیها در بازار امروز جو معاملاتی منفی داشتند. در عین حال بررسی گزارشهای شرکتها نشان میدهد که در ۳ماهه چهارم هزینهها بهشدت افزایش پیدا کرده است. همچنین مشخص نیست که آیا افزایشی که در هزینهها مورد محاسبه قرار گرفته بود همگی به فصل آخر منتقل شدهاند یا صرفا در ۳ماهه مذکور شاهد افزایشی همانند خوراک، گاز و مواداولیه برای شرکتها بودهایم. گروه پالایشیها همانند انتظارات گزارشهای مطلوبی را منتشر نکردند. ترس از دستکاری و نرخگذاریهای دستوری که در این صنعت و یا سایر صنایع وجود دارد، باعث شد سرمایهگذاران با شک و تردید تحلیلها را مورد بررسی قرار دهند.
زمانیکه چنین حالتی ایجاد میشود سهامداران تا شفافشدن وضعیت معاملاتی صبر میکنند و در موقعیت مناسبتری اقدام به خرید سهام خواهند کرد. افزایش نرخ بهره ایالاتمتحده و البته اروپاییها موضوعی است که باعث میشود تقاضا برای کامودیتیها به نوعی کاهش پیدا کند. خصوصا انتشار خبرهایی درباره شیوع مجدد کرونا در چین که این موضوع میتواند تقاضا را بهطور مجدد تحتتاثیر منفی قرار دهد. این قبیل سیگنال منفی در پایان هفته گذشته منجر به کاهش قیمتهای جهانی نیز شد. باید توجه داشت که نرخگذاری داخلی علاوهبر اینکه نرخ جهانی را درنظر میگیرد، به نرخ اسکناس آمریکایی نیز وزن میدهد. وزنی که به نرخ ارز در ایران داده میشود به دلیل نوسانات شدیدی که بعضا در یک روز کاری شکل میگیرد و بهعبارتی فاصله ۱۰درصدی طی ۲ تا ۳ روز پر خواهد شد، قابلتوجه است. بنابراین زمانی که نوسانات قیمت ارز تشدید شود سرمایهگذاران هم وزن بیشتری را در انتخابهای خود به نرخ ارز میدهند. انتظار میرود در صورتیکه کاهش قیمتی را در بازارهای جهانی تجربه کنیم و بهتبع افزایش نرخ ارز در بازار آزاد، نرخ سامانه نیما نیز افزایش پیدا کند؛ این رویداد میتواند افت بازارهای جهانی را به نوعی پوشش دهد.
این موضوع حتی میتواند منجر به افزایش قیمتها در داخل کشور شود. درخصوص میزان اثرگذاری تحریمهای جدید در حوزه پتروشیمی باید به این نکته توجه کرد که از گذشته وضعیت تحریمی وجود داشته است، بنابراین فروش با ارائه تخفیف و یا اصطلاحا دورزدن تحریم صورت میگرفت. زمانی که سایر شرکتهای وابسطه که با شرکتهای داخلی معامله میکنند موردتحریم قرار میگیرند باید سریعا راههای جدیدی برای فروش محصولات ایجاد کرد. این مهم میطلبد که برای عرضه محصولات اقدام به افزایش تخفیف کرد. زمانی که شرکت با تخفیف بیشتری اقدام به عرضه میکند در صورتیکه قصد فروش به میزان گذشته را داشته باشد طبیعتا با کاهش درآمد مواجه میشود. مالیات بر صادرات مشکل دیگری است که علاوهبر تخفیف ارائهشده میتواند صادرات را مقرونبهصرفه نکند. چنین عواملی میتوانند باعث کاهش ارزآوری شرکتها در کشور شوند که تبعات آن نیز در آینده دامن اقتصاد را خواهد گرفت. به هر ترتیب شفافیت موضوعی است که بیشترین اهمیت را برای بازار سرمایه کشور دارد.
زمانی که شفافیت وجود داشته باشد میتوان آینده را پیشبینی کرد و با توجه به روشهای مختلف به ارزیابی شرکتها (سودآوری، ارزش داراییها، جریانات نقدی) پرداخت. زمانیکه در بازار ابهامات گسترش پیدا میکند طبیعتا سرمایهگذاران نمیتوانند تصمیمات مناسبی را اتخاذ کنند. یکی از این ابهامات متوجه سیاست خارجه کشور در زمینه برنامه جامع اقدام مشترک میشود. در چنین شرایطی صبر تا شفافشدن وضعیت در راستای خرید و فروش سهام از سوی سرمایهگذاران دیده میشود. توییت دیپلماتهای ایرانی و طرفهای برجامی که به تازگی واکنشهای زیادی را در کشور در پی داشته است نیز امری طبیعی است چراکه ۲ طرف بهدنبال این مهماند که به مردم کشور خود نشان دهند با تیم قوی تاکنون بیشترین سود را در روند مذاکرات کسب کردهاند.
بورسبازان هم در چنین شرایطی ۲ نوع استراتژی معاملاتی دارند؛ نخست برای پولهای بزرگ که در بازار وجود دارد، زمانی که پول زیاد باشد طبیعتا سرمایهگذاری با ریسک کمتری باید همراه شود. خیلی از سهمها اکنون در محدودهای کمتر از قیمتهای ارزنده حضور دارند که با توجه به خالص داراییها، سودسازی برای آینده (EPS Forward) چشمانداز مثبتی را درخصوص صنعت به تصویر میکشند. چنین مواردی غالبا باعث میشود که پولهای بزرگ وارد سهام ارزنده شوند. اما استراتژی پولهای کوچکتر، حرکت جریان نقدینگی داخل بازار که از صنعتی به صنعت دیگر و یا از سهمی به سهم دیگر بهطور مرسوم وجود دارد.
پولهای کوچک که بهراحتی میتوانند وارد بازار سهام و از آن خارج شوند با حرکت جریان نقدینگی، سرمایهگذاران میتوانند بخشی از پول خود را در بازار به گردش درآورند اما با توجه به سطح ریسک سهامداران پیشنهاد میشود که بخشی از نقدینگی را با دید سرمایهگذاری میانمدت و یا بلندمدت در سهمهایی که در نخستین استراتژی تبیین شد خریداری و نگهداری کنند. در عین حال بخشی از پرتفوی (حدود ۲۰ درصد)، باید بهصورت نقد نگهداری شود تا در شرایطی که قیمتها کاهش پیدا کردند، سرمایهگذاران میانگین خرید را کاهش دهند و یا فرصتهای مناسب سرمایهگذاری دیگری که ایجاد شد بتوانند به نحواحسن از آن بهرهمند شوند. بهطور معمول بازار دارای دورههای رونق و رکود پشتسر هم است، پس از سپریکردن دوران رونق اکنون در روزهای افت قرار داریم و در حالحاضر قیمت اغلب سهمها در محدوده مناسبی قرار گرفتهاند که میتواند گزینههای مطلوبی برای خرید در نظر گرفته شود.
در دوره رونق بهطور معمول خرید سهام و به هنگام ورود به رکود، فروش سهام میتواند یکی از استراتژیهای معاملاتی سرمایهگذاران محسوب شود. به نظر میرسد بازار در کوتاهمدت دچار ابهامات موجود بوده و بهترین راه این است که با توجه به جریان نقدینگی که در بازار و معمولا بین صنایع یا شرکتهای مختلف وجود دارد سرمایهگذاران اقدام به سرمایهگذاری کنند. تا پایان تابستان که بازه میانمدتی محسوب میشود انتظار میرود شاهد بازاری مطلوبتر باشیم و مواردی که اکنون از آنها بهعنوان ابهام یادمیشود، بهزودی برطرف شوند.