انتخابات جامعه حسابداران
جامعه حسابداران رسمی ایران با ۲۸۵۰ نفر حسابدار و حدود ۱۰هزار نفر شاغل در موسسات حسابرسی بهصورت غیرمستقیم تامین معیشت حدود ۴۰ هزار نفر را برعهده دارد. جامعه حسابداران مصداق واقعی یک نهاد نخبهگرائی با حدود ۴۲ هزار سالسابقه است که اگر دولت دوراندیش و تدبیرگرا باشد، میتواند از آن بهعنوان ابزار شفافیت مالی و مالیاتی استفاده کند. بدیهی است شأن و مرتبت هر نهادی متضمن رفتار عملکردی و نحوه تاثیر آن بر اقتصاد و سیاست است. با توجه به اینکه پیشنویس طرح نظام جامع حسابداری «نهاد ناظر حرفه حسابرسی» آماده ارائه در مجلس است، وظایف شورایمالی بعدی بسیار خطیر و حساس است زیرا هرگونه کجرفتاری مجلسیان و ناروشنبودن مواضع کاندیداهای شورایمالی ممکن است تداوم فعالیت آتی جامعه را دچار مشکلات خاص کند. در این ارتباط تسلط و آگاهی کاندیداها به مجموعه قانون ومقررات حاکم بر جامعه حسابداران رسمی از اولین ویژگیهای آنها است که بهنظر میرسد متاسفانه در این مورد شاهد کمآگاهی یا ناآگاهی برخی کاندیداهای محترم در این رابطه باشیم، اگرچه وفق مقررات حاکم هر حسابدار رسمی با داشتن شرایط خاصی میتواند کاندیدای خود را اعلام و در صورت تاییدصلاحیت توسط مرجع مربوطه در انتخابات شرکت کند، اما صرف علاقهمندی اعضا نمیتواند مشکلات پیشروی جامعه را حل کند زیرا شورایعالی یک مجموعه ۱۱نفری است که همفکری در آن بر همدلی اولویت دارد. تجربه سنوات بیستساله عمر جامعه نشان میدهد که کاندیداها با علاقهمندی در انتخابات ورود میکنند ولی پس از انتخابات «چه برگزیده شوند و چه انتخاب نشوند» از محیط فعالیت اجتماعی دوریگزینی میکنند و ظاهرا معیار فعالیت را انتخابشدن میدانند، اگرچه بعد از انتخابات نیز عدهای اعتبار و نمره قبولی انتخابات را هدف قرار داده و وعدههای انتخاباتی را فراموش میکنند. انتخابات دوره هشتم با توجه به شرایط خاص سیاسی- اقتصادی از یک طرف و طرح نهاد ناظر از طرف دیگر با لحاظ موضوع حقالزحمه حسابرسی تفاوت معنیداری با انتخابات ادوار قبل دارد. دو گزینه پیشروی انتخابات قرار دارد؛ اول آنکه مشابه دوره قبل یک لیست ائتلافی ارائه و گزینه بعدی لیست ترکیبی از عناصر زبده گروههای چندگانه باشد که چندان هم ظاهرا همفکر نیستند. تجربه لیست ائتلافی دوره هفتم نتوانست آمال اعضای حرفه را بهرغم تلاشهای بهعملآمده پوشش دهد؛ بهخصوص آنکه بهرغم ائتلاف ظاهرا از فردای انتخاب نوعی اعتکاف بر آنها حاکم شد، اما اگر قرار است نتیجه تلاش شورایعالی هدفمند باشد راهکاری جز همفکری وجود ندارد اما آیا از میان جمعهای متعارض و بعضا غیرمتقارن فکری میتوان انتظار لیست و عمل واحد را داشت؟! مگر آن نبود که چون اعضای جامعه از تکفکری و تکبعدیبودن گریزان بودند به لیست ائتلاف روی آورده بودند؟! در چنین شرایطی با توجه به عملکرد شورای برگزیده ائتلاف که چند تنی از آنها اساسا رفتاری نامتعارف پیشه کرده بودند آیا میتوان انتظار داشت اعضای فرهیخته جامعه مجددا به آنها رای دهند؟! آیا میتوان تصورداشت برخی کاندیداها درصدد تصرف کرسی ریاست شورا باشند؛ در حالیکه مقدمات جلوس بر آن را هنوز مطالعه نکردهاند ؟!
اگرچه طرح مسائلی درباره برخی کاندیداها در دوره انتخابات «که همیشه بوده و خواهد بود» چندان با ساختار اخلاق حرفهای سازگار نیست اما اگر این مسائل حقیقت داشته باشد آیا انصراف از کاندیداتوری شایسته نیست؟! بر مدعیان حرفهای که مدعی شفافیت، حسابدهی و اخلاقمداری هستند،رفتارشان غیر از آن باشد که میگویند با توجه به اینکه تا روزی که نهان باشد، میتوان پشت دیوار پناه گرفت اما اگر دیوار فرو ریخت چه؟! بدونشک با تجربه انتخابات ادوار قبلی باید از هماکنون گروهها و ائتلافهایی که آشکار و پنهان لیست و کاندیداها را معرفی میکنند درآینده نیز مسوول باشند و نمیتوان گفت گروهی برای انتخابات تشکیل و بعد انتخابات منحل یا غیبش خواهدزد. هر کجا بروید در مقابل اعضای جامعه پاسخگو خواهید بود، لذا باید کوشش کرد در انتخاب عقلانی عمل کنیم و سعی در بنیان جدید باشیم و از تندبادهای چندروزه انتخابات نهراسیم. تجربه حرفه حسابرسی مستلزم اخلاقمداری در همه زمینهها حتی حیطه غیرحرفهای است لذا نمیتوان شایستگی اخلاقی را صرفا در چارچوب حرفه مطرح کرد. امیدواریم اعضای جامعه حسابداران با مشارکت فعال در انتخابات آتی، درست انتخاب کنند!