روایت «گرگوری چاو» از تاثیر «میلتون فریدمن» بر او و علم اقتصاد
برتری مدل انتظارات تطبیقی
گرگوری چاو، استاد بازنشسته اقتصاد کاربردی و اقتصادسنجی در دانشگاه پرینستون است. او از سال۱۹۸۱ تا ۱۹۹۴ ریاست «کمیته تبادل دانش اقتصاد با جمهوری خلق چین» در انجمن اقتصادی آمریکا و از سال۱۹۸۵ تا ۱۹۹۴ ریاست مشترک «کمیته آموزش و تحقیقات اقتصاد آمریکا در چین» را با پشتیبانی بنیاد فورد برعهده داشت. او عضو کمیته همکاری اقتصادی آمریکا و هنگکنگ نیز بودهاست. چاو از میانه دهه۱۹۶۰ تا ابتدای دهه۱۹۸۰به نخستوزیران سابق و روسای شورای برنامهریزی و توسعه اقتصادی در تایوان در مورد سیاستهای اقتصادی مشاوره میداد.
او مسوول برنامه سهساله (۱۹۸۶-۱۹۸۴) برای آموزش علم اقتصاد مدرن در چین تحتحمایت مالی کمیسیون آموزش دولتی چین (وزارت آموزش سابق) بود. او به نخستوزیر و کمیسیون دولتی برای بازسازی نظام اقتصادی در مورد اصلاحات اقتصادی در چین مشاوره دادهاست. او همچنین استاد افتخاری در دانشگاههای فودان، شاندونگ، خلق، هاینان، نانکای، علم و فناوری هاوژونگ، گوانگزی و ژونگشان و فرهنگستان علوم چین بودهاست. او مدیر غیرموظف شرکت تولیدات نیمههادی تایوان است و در نشریات گوناگون مانند اخبار تجارت چین، اخبار متروپولیتنجنوبی، تایمز مالی، کامرشال تایمز در تایوان مطلب مینویسد. آثار چاو مشتمل بر پانزده کتاب و بیش از ۲۰۰ مقاله است. برخی از این کتابها عبارتند از: «تقاضا برای خودرو در آمریکا: مطالعهای در مورد کالاهای بادوام مصرفی» (انتشارات نورث هلند، آمستردام، ۱۹۵۷)؛ «تجزیه و تحلیل و کنترل سیستمهای اقتصادی پویا» (جان وایلی و پسران، نیویورک، ۱۹۷۵)؛ «اقتصادسنجی» (مکگراو-هیل، نیویورک، ۱۹۸۳)؛ «اقتصاد چین» (هارپراند رو، نیویورک ۱۹۸۵)، «درک اقتصاد چین» (شرکت انتشارات ورد ساینتیفیک، نیوجرسی، ۱۹۹۴)؛ «اقتصاد پویا: بهینهسازی با روش لاگرانژ» (انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۱۹۹۷)، «دگرگونی اقتصادی» (انتشارات بلکول، ۲۰۰۷)، «شناخت چین» (ورد ساینتیفیک، ۲۰۰۴)، «آموزش اقتصاد چین و اصلاحات اقتصادی» (انتشارات گلوبال، نیوجرسی، ۲۰۱۰، به زبان چینی)، «تفسیر اقتصاد چین» (ورلد ساینتیفیک، ۲۰۱۰) و «چین بهعنوان رهبر اقتصاد جهانی» (ورلد ساینتیفیک، ۲۰۱۲.) هنگامی که چاو از دانشگاه پرینستون در سال۲۰۰۱ بازنشسته شد، برنامه تحقیقات اقتصادسنجی به افتخار او به برنامه تحقیقات اقتصادسنجی گرگوری سی چاو تغییر نام یافت.
من در این مطلب شخصی، ابتدا تجربیات خودم را هنگامی که دانشجوی فریدمن در دانشگاه شیکاگو بودم را شرح میدهم و سپس به آن موضوعاتی در علم اقتصاد که بخشی از تحقیقات فریدمن بودند و من نیز تا هنگام مرگ او در سال۲۰۰۶ دنبال میکردم اشاره میکنم. هدف اصلی از این نوشته، نشاندادن این نکته است که چگونه میتوان از نظریه اقتصادی برای درک و حل مسائل اقتصادی در دنیایواقعی استفاده کرد. در تحقیقات من دو حوزه دیگر وجود دارد که چندان تحتتاثیر فریدمن قرار نگرفته است، یکی درباره روششناسی اقتصادسنجی و دیگری درباره اقتصاد پویا که تا حدودی در این سه کتاب خلاصه شدهاست: «اقتصادسنجی» (نیویورک: مکگراو هیل، ۱۹۸۳)؛ «تحلیل و کنترل سیستمهای اقتصادی پویا» (نیویورک: جان وایلی و پسران، ۱۹۷۵) و «اقتصاد پویا» (انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۲۰۰۷.)
فریدمن، معلم من در شیکاگو و آزمون چاو
من در سال۱۹۵۱، برای شرکت در دوره تحصیلات تکمیلی وارد دانشگاه شیکاگو شدم و در کلاس درس «نظریه قیمت» فریدمن شرکت کردم. وقتی فریدمن در نخستین جلسه درس وارد کلاس شد، بیش از هر معلم دیگری که تا آن زمان داشتم، تاثیرگذار بود. سخنرانیهای او پرشور و هیجانانگیز بود. او در اولین ارائه خود قدرت نظریه اقتصادی را برای درک دنیایواقعی نشان داد. فرآیند اندیشیدن او تیزبینانه و هشیارانه بود و میتوانست به اظهارات دیگران تقریبا بیدرنگ واکنش نشان دهد. البته در شیکاگو، من خیلی خوششانس بودم که توانستم زیرنظر ذهنهای بزرگ دیگری هم درس بخوانم، اما فریدمن بیشترین تاثیر را روی من داشت.
در زمان نوشتن پایاننامه خود در مورد تقاضای خودرو در آمریکا که با راهنمایی آل هاربرگر میگذارندم، چندینبار پیشنویس فصول را در کارگاه فریدمن درباره پول ارائه دادم و نظرات بسیار مفیدی از او دریافت کردم. این کارگاهی بود که در آن فریدمن-مایزلمن روی مقایسه سودمندی استفاده از حجم پول M در مقایسه با مخارج مستقل A برای تبیین درآمد ملی Y کار میکردند. مایزلمن رگرسیونها را انجام داد تا بتواند Y را با A و Y را با M تبیین کند و بهکارگاه گزارش دهد. رگرسیونهای روی M دارای R-square بالاتری بودند. در یک دوره از این کارگاه، فریدمن مجبور شد بین دو تعریف از M تمایز قائل شود که یکی فقط شامل اسکناس و مسکوک و سپرده جاری و دومی شامل سپردههای مدتدار بود. فریدمن خاطرنشان کرد: «اجازه دهید اولی را M۱ و دومی را M۲ بنامیم...» به باور من اینگونه بود که چنین اصطلاحاتی که اینک به به گوش ما آشنا هستند ابداع شدند.
فریدمن به من پیشنهاد کرد که برای تبیین تقاضای خودرو، بهتر است از درآمد دائمی یا درآمد موردانتظار بهجای درآمد جاری استفاده کنم. با پیروی از پیشنهاد فریدمن، متوجه شدم که متغیر درآمد دائمی وی برای تبیین تقاضای موجودی کل خودرو و متغیر درآمد جاری برای تبیین خریدهای سالانه خودرو، متغیرهای بهتری هستند. دلیل آن این است که در خرید سالانه پسانداز هم شامل میشود که تحتتاثیر درآمد جاری است. من درباره سودمندی درآمد دائمی در جای دیگری بحث کردهام. فریدمن با معرفی مفهوم درآمد دائمی یا درآمد موردانتظار همچنین تاثیر زیادی بر استفاده از انتظارات در علم اقتصاد گذاشت، اگر که نگوییم خودش آغازگر این کار بود. او با معرفی انتظارات تطبیقی فرض را بر این گذاشت که تغییر سالانه انتظارات به شکل کسری از تفاوت بین مقدار مشاهده شده دوره قبل و مقدار موردانتظار در دوره قبل است. او از این مفهوم برای تبیین مصرف استفاده کرد و جایزه نوبل را بابت این کار دریافت کرد. شواهد نشان میداد که مصرف به نسبتی کمتر از درآمد جاری افزایش مییابد. اگر اینطور بود، تقاضای کل از محل مصرف هنگامی که درآمد فعلیافزایش مییابد ناکافی خواهد بود و بدون افزایش مخارج دولت به بحران اقتصادی منجر میشود. فریدمن با باوری که به توانایی نظام سرمایهداری و بازارهای آزاد برای ادامه بقا بدون دخالت دولت داشت، درآمد دائمی را معرفی کرد تا به این نکته اشاره کند که چرا مصرف متناسب با درآمد افزایش مییابد و چگونه در اقتصاد بازار آزاد بدون دخالت دولت رشد اقتصادی ادامه مییابد.
تقاضا برای کالاهای بادوام
من از فریدمن آموختم که دادههای گذشته را میتوان با فرضیههای زیادی تبیین کرد و بنابراین، تنها در صورتی میتوان به یک نظریه اعتماد کرد که آن نظریه قابل استفاده برای پیشبینی مشاهدات در آینده باشد. من از این ایده در کار بعدی خودم درباره تقاضا برای خودرو در آمریکا استفاده کردم.
استاد راهنمای پایان نامهام، آل هاربرگر، در سال۱۹۵۸، تصمیم گرفت مجموعهای از پایاننامههای دکتری با موضوع تقاضا برای کالاهای بادوام را در قالب یک کتاب منتشر کند. او این پیشنهاد را پس از تکمیل پایاننامهام به من داد، چون من پایاننامه را در سالقبل ۱۹۵۷ منتشر کرده بودم، مجبور شدم مقاله دیگری برای کتاب او بنویسم، پس تصمیم گرفتم بفهمم آیا معادلات تقاضای من که با استفاده از دادههای تا سال۱۹۵۳ تخمین زده شدهبودند، توانایی پیشبینیکردن درست دادههای از سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۷ را با دارند یا خیر. اینگونه بود که آزمون چاو برای پاسخ به این پرسش ابداع شد.
اصل شتاب که تقاضا برای تغییر در موجودی کالای بادوام با تغییر درآمد را تبیین میکند، بر اساس این نظریه قرار دارد که موجودی کالای بادوام به درآمد وابسته است و بنابراین نرخ تغییر آن به نرخ تغییر درآمد وابسته است. من از این اصل در کار خودم در مورد تقاضا برای خودرو استفاده کردم و بعدها در بسیاری از پژوهشهای دیگر که تقاضا برای سایر کالاهای بادوام در آمریکا، چین و تایوان را تبیین میکردند معتبر تشخیص داده شد.
انتظارات تطبیقی دربرابر انتظارات عقلایی
همانطور که در بالا اشاره شد، فریدمن عامل رساندن انتظارات به خطمقدم علم اقتصاد بود و انتظارات را به شکل انتظارات تطبیقی صورتبندی کرد. بعدها، جانموث صورتبندی دیگری بهنام انتظارات عقلایی را در مقاله خود با عنوان «انتظارات عقلایی و نظریه حرکات قیمت» پیشنهاد داد که در نشریه اکونومتریکا در سال۱۹۶۱ منتشر شد. فرمول دومبرابر با انتظارات (امید) ریاضی متغیرها است که با مدلهای اقتصادسنجی مورداستفاده توسط اقتصادسنجیدانان ایجاد میشود.
در این بخش، نشان خواهم داد که چرا انتظارات تطبیقی در تبیین قیمت سهام و نرخهای بهره بلندمدت میتوانند بهتر از انتظارات عقلایی باشند و چگونه مصرف کل در تایوان با یک متغیر درآمد بر پایه انتظارات تطبیقی بهتر از متغیری مبتنی بر انتظارات عقلایی توضیح داده میشود.
نخستین مثال استفاده از مدل ارزش حال برای تبیین قیمت سهام به وسیله انتظار ارزش حال سودهای سهام آتی و تبیین نرخ بهره بلندمدت با انتظار مجموع نرخهای بهره کوتاهمدت آتی تنزیل شدهاست. انتظارات عقلایی در این مورد شکست خوردند چون همانطور که در مقالهام «انتظارات عقلایی در مقابل انتظارات تطبیقی در مدلهای ارزش حال»، در نشریه رویو آو اکونومیکساند استاتیستیکس (۱۹۸۹) اشاره کردم، مدلهای اقتصادسنجی هیچکدام نمیتوانند سود سهام آتی و نرخهای بهره آتی را با موفقیت پیشبینی کنند.
این مقاله همچنین نشان میدهد که انتظارات تطبیقی در هر دو مورد بهتر عمل میکند. در مثال دوم، مصرف کل در چین را در یک مدل دو معادلهای از اقتصاد کلان چین بررسی کردم («تعیین درآمد ملی در چین»، ژورنال آو پولیتیکال اکونومی، ۱۹۸۵؛ «مدل ساده اقتصاد کلان چین»، اکونومیک لترز، ۲۰۱۰؛ و «درسهایی از مطالعه یک مدل ساده اقتصاد کلانی برای چین»، اکونومیک لترز، ۲۰۱۱) که در آن معادله سرمایهگذاری اصل شتاب صدق میکند و سرمایهگذاری با نرخ تغییر در درآمد و سرمایهگذاری با وقفه تبیین شد و تابع مصرف با فرضیه درآمد دائمی رابرت هال تبیین شد («پیامدهای تصادفی فرضیه درآمد دائمی- چرخه عمر: نظریه و شواهد»، ژورنال آو پولیتیکال اکونومی، ۱۹۸۷) تحت فرضیه انتظارات عقلایی که مصرف به وسیله مصرف با وقفه و ضریبیبرابر با یک تبیین شد.
هر دو معادله با دادههای سالانه چین از ۱۹۵۲ تا ۲۰۰۹ پشتیبانی قوی دریافت کردند، اما برای دادههای مربوط به تایوان از سال۱۹۵۱ تا ۲۰۱۰، درآمد انتظاری فریدمن در تبیین مصرف بهتر عمل کرد درحالیکه سرمایهگذاری به وسیله اصل شتاب موفق به تبیینشد. یکی از دلایل شکست انتظارات عقلایی این است که دولت تایوان در سال۱۹۹۵ نظام مراقبت بهداشتی همگانی معرفی کرد که تابع مصرف مدل ما را تغییر داد.
پس از مشاهده نتایج پژوهش که در بالا گزارش شد و مخالف با انتظارات عقلایی درآمد، متقاعد شدم که در اکثر کاربردهای اقتصادی، انتظارات تطبیقی فرضیه بهتری نسبت به انتظارات عقلایی است.
استدلال من بر اساس پیروی از دو مورد زیر است هنگامی که مدلی اقتصادسنجی پیشنهاد میشود. نخست اینکه مدل اشتباه تصریح شدهاست. در این حالت، دلیلی ندارد که فرض کنیم عاملهای اقتصادی برای نشاندادن انتظارات ذهنی خود از چنین مدل اشتباه تصریح شده برای تشکیل امید ریاضی استفاده کنند. دوم، مدل بهدرستی تصریح شدهاست. در این مورد، بعید است که عاملهای اقتصادی بدانند چگونه محاسبات پیچیده را انجام دهند تا امید ریاضی را برای نشاندادن انتظارات ذهنی خود تشکیل دهند. تصور اینکه آنها انتظارات خود را طوری شکل میدهند که گویی میتوانند چنین محاسبات پیچیدهای را انجام دهند، چیزی جز باوری کورکورانه نیست.
در هر دو مورد، انتظارات تطبیقی ممکن است قاعده سادهای برای عاملهای اقتصادی باشد تا انتظارات ذهنی خود را از متغیرهای موردعلاقه شکل دهند. علاوهبر این، شواهد اقتصادی زیادی وجود دارد که از زمان فریدمن (۱۹۵۷) تاکنون از انتظارات تطبیقی پشتیبانی میکند، یافتن شواهد تجربی برای حمایت یا رد انتظارات عقلایی دشوار است، زیرا این فرض در کاربرد مدلهای اقتصادی پیچیده گنجانده شدهاست و مشخصکردن نواقص خاص در یک مدل دشوار است. چنین مشکلاتی ممکن است دلیلی باشد بر اینکه فرض انتظارات عقلایی، هرچند نادرست، برای باورمندانش دست کشیدن از آن دشوار است.
تقاضا برای پول
کار فریدمن الهامبخش پژوهشهایی در مورد تقاضا برای پول، از جمله پژوهش خودم («درباره تقاضای بلندمدت و کوتاهمدت برای پول»، ژورنال آو پولیتکیال اکونومی، ۱۹۶۶) است. در آن مقاله، معادلات تقاضا برای هر دو حجم پول و تغییر تقاضای سالانه را با توجه به روششناسی کارم در مورد تقاضا برای خودرو توضیح دادم. تقاضای بلندمدت برای حجم پول به درآمد و نرخ بهره بستگی دارد. تقاضای کوتاهمدت بر اساس یک مدل تعدیل موجودی بود که در آن جریان، یا تغییر سالانه، کسری از تفاوت بین موجودی مطلوب تعیینشده توسط مدل قبلی و موجودی مشاهده شدهاست. این مقاله بسیار موردتوجه قرار گرفت چون که نظرات زیادی بعدها در همان مجله منتشر شد.
تورم و اثرات عرضه پول بر قیمت و تولید
در مورد تورم، من با نظریه مقداری پول که فریدمن به من آموخته بود، شروع کردم، یعنی معادله مقداری، Mv=PY که در آن M عرضه پول، P شاخص قیمت و Y تولید ملی است. اگر تغییر در سرعت گردش پول v از جنبه تجربی کوچک باشد، معادله تبدیل به یک نظریه میشود. با پیروی از این ایده در بررسی خودم در مورد تورم، با معادله lnP = lnv + ln(M/ Y)i شروع کردم. این نشان میدهد که مهمترین متغیر توضیحدهنده lnP عبارت از ln(M/ Y)i است.
برای توضیح تورم در چین، از دادههای چینی برای تخمین رگرسیون برای توضیح lnP به وسیله ln(M/ Y)i متوالی استفاده کردم («تعیین پول و قیمت در چین»، ژورنال آو کمپراتیو اکونومی اقتصاد تطبیقی، ۱۹۸۷.) از آنجاییکه تورم بهصورت lnP(t) – lnP(t–۱) = ∆lnPi تعریف میشود، من از سه متغیر برای تبیین آن استفاده کردم: (P(t–۱) ،i ∆ln(M/ Y∆ دوره گذشته تا یک اثر تاخیری را نشان دهد و پسماند رگرسیون lnP روی ln(M/ Y)i در آخرین دوره. آخرین متغیر بهعنوان جمله تصحیح خطا شناخته میشود، چون که رگرسیون lnP روی ln(M/ Y)i یک رابطه تعادلی بین این متغیرها را نشان میدهد و پسماند آن یک انحراف از سطح تعادلی است. در دوره بعد، پسماند اثر منفی بر تورم خواهد داشت. این معادله برای نخستینبار در سال۱۹۸۵ به درخواست نخستوزیر وقت چین، ژائو ژیانگ که نگران تورم بود، برآورد شد چون میزان عرضه پول M در سال۱۹۸۴ به ۵۰درصد افزایشیافته بود. من سپس به نخستوزیر گزارش دادم که طبق معادله من، تورم در ۱۹۸۵ تنها در حد ملایم و به احتمال زیاد کمتر از ۹درصد خواهد بود. در سالهای ۱۹۸۸-۱۹۸۶، عرضه پول حدود ۳۰درصد در سالافزایش یافت. نتیجه آن ایجاد تورم شدید در سال۱۹۸۹ بود که علاوهبر گسترش فساد، عامل مهمی در وقوع حادثه تیانآنمن در سال۱۹۸۹ بود.
در بررسیهای بعدی خود درباره تورم در چین، این بررسی را بهروز کردم و دریافتم که معادله بالا برای تبیین تورم همچنان معتبر است (چاو و پنگ وانگ، «تجربیات تورم در چین»، اکونومیک لترز، ۲۰۱۰.) من رگرسیون تورم در چین را به دو دوره تقسیم کردم، یکی با استفاده از دادهها تا سال۱۹۷۸ و دیگری که از سال۱۹۷۹ شروع میشد، چون اصلاحات اقتصادی چین از این تاریخ آغاز شد. نتیجه شگفتانگیز این بود که ضرایب دو رگرسیون تقریبا یکسان بودند، با آزمون چاو نشان دادم آماره F کوچک متناظر با مقدار بحرانی حدود ۵/ ۰مطابقت دارد، بنابراین همان معادلهای که تورم را در چین در دوره نظام برنامهریزی توضیح میدهد، برای زمانیکه چین به اقتصاد بازار تبدیل شد، معتبر است، اگرچه دولت در دوره برنامهریزی سعی کرد قیمت برخی کالاها را کنترل کند، اما تورم همچنان تحتتاثیر M/ Y تغییریافته بود. بهعنوان مثال، سطح قیمتها در سال۱۹۶۱ به میزان ۱۶درصد افزایش یافت، زمانیکه M به آرامی افزایش یافت، اما تولید کل بیش از ۳۰درصد در نتیجه جهش بزرگ به جلو در سالهای ۱۹۶۱-۱۹۵۸ کاهش یافت.
اثر تغییر برونزای عرضه پول بر تولید و سطح قیمت
من در کنفرانسی که بانک فدرالرزرو دالاس در ۲۳ تا ۲۴ اکتبر ۲۰۰۳ برگزار کرد تا از میلتون فریدمن و همسرش رز فریدمن بهعنوان نویسندگان کتاب «آزادی انتخاب» تجلیل شود شرکت کردم. در آن کنفرانس بن برنانکی مقالهای ارائه داد تا که شاهدی از پژوهشهای خود درباره گزاره فریدمن مربوط به اثرات تغییر برونزا در عرضه پول بر تولید کل و سطح قیمتها باشد. این گزاره بیان میکند که تاثیر روی اولی (تولید کل) فوری اما فقط موقتی است و تاثیر بر دومی (سطح قیمتها) با تاخیر اما بلندمدت است. من به این گزاره فریدمن خیلی علاقهمند بودم و میخواستم بدانم که آیا این گزاره برای چین معتبر است یا خیر. وقتی به فریدمن در موردبررسی موردنظرم گفتم، او با اطمینان گفت: «گزاره من برای چین معتبر خواهد بود» درحالیکه من مطمئن نبودم.
برای آزمودن گزاره فریدمن، یک مدل VARمرتبه دوم را برای logP، logY و logM بهعنوان سه متغیر تخمین زدم. این مطالعه بسیار تخصصی است (چاو و شن ین، «پول، سطح قیمت و تولید در اقتصاد کلان چین»، ژورنال آو اکانتینگاند ایشیا-پاسیفیک ژورنال آو اکانتینگاند اکونومی، ۲۰۰۵) که در اینجا گزارش نشدهاست.
هنگامی که نتیجه را به فریدمن گزارش دادم، او خوشحال شد، اما تعجبی نکرد که متوجه شد گزاره او در مورد اثرات تغییر برونزا در عرضه پول بر تولید و قیمت برای چین معتبر است.
فریدمن درباره چین
فریدمن در سال۱۹۸۸ از چین دیدن کرد زمانیکه با ژائو ژیانگ، دبیرکل وقت (نخستوزیر سابق) ملاقات کرد، پس از جلسه، هر دو نسبت به یکدیگر ادای احترام کردند، پس از حادثه تیانآنمن در سال۱۹۸۹، فریدمن فروپاشی اقتصادی در چین، ازجمله وقوع تورم شدید و کاهش رشد درآمد ملی را پیشبینی میکرد. این دیدگاهها در مقالهای که او در ۲۲ ژوئن ۱۹۸۹ در سانفرانسیسکوکرونیکل منتشر کرد بیان شدهاست. کوتاه زمانی بعد در همان ژوئن ۱۹۸۹ من در هنگکنگ برای گروهی از دانشآموختگان پرینستون سخنرانی کردم که مدتی بعد در هفتهنامه دانشآموختگان پرینستون در ۲۷ سپتامبر ۱۹۸۹ منتشر شد و در آنجا گفتم که وقوع حادثه تیانآنمن تنها تاثیر منفی محدودی بر تولید ناخالص داخلی چین با اثر کلی حدود ۵درصد در پنج سالپس از ۱۹۸۹ خواهد داشت، چون که رشد اقتصادی عمدتا به وسیله نیروهای اقتصادی هدایت میشد که در مورد خاص چین در آن زمان قوی بودند. بلافاصله پس از اینکه پیشبینی من درست از کار درآمد، نامهای به فریدمن نوشتم و به اشتباه او همانگونه که در مقاله بالا بیان شد اشاره کردم. فریدمن در پاسخ به ایمیل من نوشت که او نباید درباره موضوعی که اطلاعات محدودی در مورد آن دارد اظهارنظر قوی میکرد، با این حال او مدتی بعد همین اشتباه را دوباره مرتکب شد و پیشبینی کرد که پس از بازگرداندن هنگکنگ به چین در سال۱۹۹۷، حفظ واحد پول مستقل هنگکنگ ناممکن است، چون در زمانیکه دنگ شیائوپینگ سیاست «یک کشور دو نظام» برای هنگکنگ را اجرا میکرد، نمیتوان دو ارز در یک کشور داشت.
فریدمن برای آزادی اقتصادی احترام زیادی قائل است، همانطور که با تألیف کتاب «آزادی انتخاب» با رز فریدمن نشان دادهاست. در همان کنفرانس که بانک فدرالرزرو دالاس در اکتبر ۲۰۰۳ برگزار کرد و در آن کتاب مورد تقدیر قرار گرفت، فریدمن توصیه به شرکت من در کنفرانس با ارائه مقالهای مرتبط با آن موضوع کرد. نتیجه مقاله من «آزادی انتخاب در چین» بود که هشت موضوع در کتاب فریدمنها را که در چین اجرا میشود موردبحث و بررسی قرار میداد: (۱) آزادی اقتصادی، (۲) رابطه میان آزادی اقتصادی و سیاسی، (۳) نقش دولت، (۴) رفاه اجتماعی، (۵) آموزش، (۶) حمایت از مصرفکننده، (۷) سیاستهای کلان اقتصادی و (۸) روند به سمت آزادی بیشتر که در مجلد کنفرانس با ویراستاری مارک ای. وین، هاروی روزنبلوم و رابرت ال. فورماینی تحتعنوان «میراث آزادی انتخاب میلتون و رز فریدمن: لیبرالیسم اقتصادی در آستانه قرن بیست و یکم» (دالاس، تگزاس: بانک فدرالرزرو دالاس، ۲۰۰۴، صفحات ۱۵۳-۷۱) منتشر شد.
تاثیر فریدمن بر دیدگاهم از جهان و نگرشم به زندگی
یکی از جنبههای ایدههایی که در « آزادی انتخاب» بیان شد، ایمان فریدمن به بازار آزاد برای حل تقریبا همه مشکلات اقتصادی است. من هنگام فارغالتحصیلی از دانشگاه شیکاگو همین دیدگاه را داشتم. دیدگاه من پس از تدریس در دانشکده مدیریت اسلون در موسسه فناوری ماساچوست (امآیتی) شروع به تغییر کرد. دیدگاه من در مورد کارآیی بازار آزاد تحتتاثیر محیط امآیتی قرار گرفت. در طول ترم اول در دانشگاه امآیتی، زمانیکه یان تینبرگن در حال بازدید از دانشگاه هاروارد بود، او مرا برای صرف ناهار در باشگاه اعضای هیاتعلمی دانشگاه هاروارد دعوت کرد.
تینبرگن میخواست من را ببیند تا درباره انتشار احتمالی پایاننامهام بهعنوان مجلدی از این مجموعه، «مشارکتها در تحلیل اقتصادی» که سردبیر آن بود، صحبت کنیم. او با آگاهی از علاقه من به تقاضا برای خودرو، ایده خود را برای صادرات خودروهای دستدوم آمریکایی به اروپا که در آنجا کمبود خودرو وجود داشت، به من گفت. واکنش فوری من این بود: «اگر نیازی به ارسال خودروهای آمریکایی به اروپا وجود داشت، بازار این کار را انجام میداد...» تینبرگن پس از شنیدن نظر من، پاسخ داد: «آنچه گفتم فقط در حد یک فکر و ایده بود.» این اظهارنظر من را شرمنده کرد و باعث شد تا در مورد کارآیی بازارها بیشتر فکر کنم.
در امآیتی زمانیکه در معرض دیدگاههای پل ساموئلسون و رابرت سولو قرار گرفتم، به نقش دولت در اقتصاد، علاوهبر جنبههای دیگر اقتصاد که در شیکاگو تدریس نمیشد، بیشتر فکر کردم. اقتصاددانان کینزی به اثربخشی هزینههای دولت در دورههای رکود اعتقاد دارند. حتی در استفاده از سیاست پولی نیز تفاوتی در استفاده از قاعده دربرابر صلاحدید وجود دارد، بهطوری که فریدمن از قاعده افزایش ثابت عرضه پول حمایت میکند درحالیکه دیگران معتقدند مقدار عرضه پول را بسته به وضعیت اقتصاد کلان باید تنظیم کرد. اجازه دهید چند نمونه از آنچه را که محدودیت بازار و نقش دولت میدانم ارائه کنم.
در مورد توسعه صنایع جدید در اقتصاد درحالتوسعه، بهنظر میرسد دولت نقش مهمی دارد. بر اساس مکتب شیکاگو، نقش دولت این نیست که در مسیر توسعه اقتصادی، اقدام به تاسیس بنگاههای اقتصادی کند یا حتی برندگانی را از میان شرکتهای خصوصی گلچین کند، اما تجربهای که بهعنوان مشاور اقتصادی دولت تایوان از دهه۱۹۶۰ تا اواخر دهه۱۹۷۰ داشتم، من را برعکس متقاعد کردهاست. من مسوولان اقتصادی بسیاری را در دولت مشاهده کردم که خیلی باهوش هستند و میدانند از کدام صنایع حمایت کنند و کدام صنایع یا بنگاهها را ارتقا دهند. نقش دکتر کی. تی. لی، وزیر وقت امور اقتصادی، یک نمونه برجسته است. من توانستم مشاهده کنم که دولت میتواند کارهای زیادی انجام دهد و اینکه کار توسعه اقتصادی را بهطور کامل به بازار آزاد واگذار نمیکند. بهعنوان مثال، دولت تایوان موسسه تحقیقات فناوری صنعتی را در سال۱۹۷۳ برای مشارکت در تحقیقات کاربردی و خدمات فنی که در تایوان سرچشمه میگیرد، تاسیس کرد. موسسه تحقیقات فناوری صنعتی نهتنها از طریق ارائه دانش فنی خاص به صنایع منتخب کمک کرد، بلکه به تاسیس شرکتهای خصوصی خاص از جمله شرکت تولید نیمههادی تایوان که توسط دکتر موریس چانگ تاسیس و رهبری شد، کمک کرد.
آنگونه که امروز اقتصاد چین را مشاهده میکنم، دولت در ایجاد و راهاندازی شرکتهای دولتی فعال است. در عینحال اجازه ورود بنگاههای خصوصی را برای رقابت با بنگاههای دولتی دادهاست. نظر خود من این است که درحالیکه شرکتهای خصوصی باید تشویق شوند، اما تا زمانیکه این دو نوع شرکت میتوانند در یک زمین بازی هموار وبرابر با یکدیگر رقابت کنند، نباید جلوی تاسیس و فعالیت شرکتهای دولتی را گرفت. جلوگیری از فعالیت هریک از این نوع شرکتها تنها باعث کاهش رقابت در تولید، توزیع و توسعه فناوریهای جدید میشود.
از نظر فکری، فریدمن به من آموخته است که چگونه شفاف بیندیشم و چگونه به اصل و کنه یک مساله پی ببرم و برای تبیین یک مساله به ظاهر پیچیده فرضیهای ساده تدوین کنم. از جنبه شخصی، فریدمن به من آموخته است که اعتمادبهنفس و عزت نفس را تقویت کنم. رفتار فریدمن با افراد در موقعیتهای بالا یا بهطور کلی افراد مشهور تفاوتی با برخورد وی با مردم عادی نداشت؛ در واقع همه انسانها برای اوبرابر آفریده شدهبودند. همانطور که به یاد دارم، آلن گرینسپن یکبار اظهار کرد، رفتار فریدمن با هر رئیسجمهور آمریکا دقیقا مشابه رفتارش با یک دانشجو بود. من این نگرش را در برخورد خودم با افراد مختلف از او آموختهام.
از طرف دیگر، بهنظر میرسیدمن ناظر پافشاری فریدمن روی دیدگاه خودش، شاید شامل گزارش داوری او درباره مقاله من در مورد تقاضای پول بودهام. اگر چنین باشد، پس این رفتار او به من آموخت تا ذهن بازتری داشته باشم و تمایلم به درنظر گرفتن نظرات مخالف دیگران را افزایش دهم. فریدمن توانایی بهکارگیری دانش اقتصادی را برای ارائه توصیههای سیاستی مناسب داشت. بهعلاوه، ایدههای او بدون اینکه در جایگاه یک صاحبمنصب دولتی خدمت کند، منجر به تغییرات اجتماعی شدهاست. او با انتشار ایدههای خود در کتابها، آموزش دانشجویان، سخنرانی و ارائه ایدههای خود بر اساس کتاب آزادی انتخاب در تلویزیون، بر تدوین سیاستهای دولت تاثیر گذاشت.
فریدمن بر افراد بسیار زیادی تاثیر گذاشته است که ایدههای او را برای سالهای زیادی در آینده ادامه خواهند داد. همه ما بهشدت دلتنگ او هستیم.
نوشته گرگوری چاو/ ترجمه و تنظیم جعفر خیرخواهان