داستانهای تابلوهای نقاشی
از آنجا که چند بار در مسابقات نقاشی در دوره راهنمایی و دبیرستان اول شده بودم، تصمیم گرفتم در دانشگاه نقاشی بخوانم، اما نمیدانستم برای قبول شدن در کنکور نقاشی باید به کلاس طراحی بروم! برای همین بهجای رشته نقاشی در رشته معماری قبول شدم که بیش از طراحی، بر ریاضیات استوار بود. معماری خواندم و در ادامه سینماگر شدم اما مهر نقاشی با من ماند تا نزدیک به ۴۰ سال بعد که دوباره شروع کردم. داستان از جایی شروع شد که شروع به نوشتن یک رمان با شخصیت محوری یک خانم نقاش کردم، اما هرچه مینوشتم، دختر داستان من نقاش نمیشد و معمار از کار در میآمد! فکر کردم اگر نقاشی بکشم دختر قصه را بهتر درک میکنم. برای همین وسایل نقاشی خریدم و با جستوجو در اینترنت و یادگیری تکنیک اکریلیک شروع به نقاشی کردم. چند ماه بعد رمان را کنار گذاشتم و مانند دوران کودکی و نوجوانی شروع به نقاشی کردم. اتفاقی افتاده بود! شوقی از درون مرا تشویق به ادامه راه میکرد تا جایی که حتی روی دیوار خانه دوستان، خانه خودمان و اشیای مختلف که ظاهرا کارآیی خود را از دست داده بودند هم نقشی میکشیدم. نقشهایی از زیبایی پیرامون، زخمهای روحم، مهربانی خانواده کوچکم و البته قصه زنان جامعه که رنج روح و جسمشان را بر من میگشودند. هر تابلوی این نمایشگاه داستانی دارد و چون من سینماگری قصهگو هستم، مانند فیلم، برای نمایش هر قصه، متناسب با محتوا و موضوع آن، روش و تکنیک متفاوتی برگزیدم. با این حساب، نقاشیهای من براساس آموزهها، تکنیک و روش مشخصی ندارند و راه خود را میروند، اما از روحی واحد سرچشمه گرفتهاند. روح من و چراکه نه!
فیلمهایی که نساختم
هنرمند:تهمینه میلانی
زمان: ۱۶ تا ۲۳ شهریورماه
مکان:گالری ایوان
نشانی: تهران، الهیه، خیابان مهدیه، خیابان جبهه، کوچه لسانی، بنبست حمید، شماره ۱
ارسال نظر