سه سناریوی روشنگر
۱- تصور کنید یک شرکت خصوصی در آمریکا یک تکه زمین را برای ساخت یک هتل، خواربارفروشی، مرکز خرید یا یک ساختمان اداری نیاز دارد. راهحل طرفداران حمایت از کسبوکارها برای این موضوع این خواهد بود که شرکت، زمین موردنظر را تحت قانون تخصیص املاک بخشخصوصی به مصارف دولتی، با کمک دولت بهدست آورد و مدعی شود که افزایش درآمدهای مالیاتی ناشی از آن، به نفع دولت است. (اگر قرار باشد افزایش درآمدهای مالیاتی بهعنوان ملاک ما قرار گیرد، چرا مشارکت نیروی کار را وارد موضوع نکنیم و همه را مجبور نکنیم که املاک خود را برای منافع خاص بفروشند؟) راهحل بازار آزاد اما این است: «اگر مالک، زمین را به شما بفروشد، آن زمین متعلق به شماست؛ اما دیگر نباید انتظار داشته باشید که بتوانید مقامات دولتی را با اسلحه مجبور کنید که بروند و آن زمین را برای شما بگیرند.»
۲- موقعیتی را در نظر بگیرید که در آن یک شرکت خصوصی برای سربهسری دخل و خرج خود در تقلاست. این شرکت، تولیدکننده محصولی است که هیچکس نمیخواهد آن را بخرد. راهحل طرفداران حمایت از کسبوکارها این است که مالیاتها افزایش یابد و عواید آن به این شرکت بخشیده یا وام داده شود، وامی با بهرهای بسیار ناچیز. راهحل حامیان بازار آزاد اما این است: «شرکت تنها دو راه پیش رو دارد: یا در کارش بهتر شود یا از سرراه آنهایی که میتوانند کار بهتری ارائه کنند، کنار رود.»
۳- فرض کنید یک شرکت خصوصی با رقابت تولیدکنندگان خارجی روبهرو شده است. راهحل طرفداران حمایت از کسبوکارها این است که محصولات خارجی مشمول ضوابط و مقررات خاص یا مشمول مالیات شوند تا در مقایسه با محصولات داخلی، گرانتر عرضه شوند. راهحل بازار آزاد اما این است: «در کارتان بهتر عمل کنید، در غیر این صورت منابعی را که در اختیار دارید باید رها کنید تا آنهایی که میتوانند بهتر از شما به مشتران خدماترسانی کنند، آن منابع را بهدست گیرند.»
راهحلهای بازار آزاد سختگیرانه بنظر میرسد؟ شاید. آیا سپردن سرنوشت یک کسبوکار بهدست فرازوفرودهای رقابت موجود در بازار ظالمانه است؟ پاسخ «کاردن» به این پرسش منفی است. به عقیده وی در یک بازار آزاد، افراد بر سر این موضوع رقابت میکنند که ببینند چه کسی میتواند بهتر از سایرین همکاری دیگران را تضمین کند. از سوی دیگر اما دولت براساس تهدید خشونت از خود واکنش نشان میدهد. اگر ما قصد داریم از دولت برای حمایت از یک کسبوکار استفاده کنیم، تنها میتوانیم این کار را با مطرح کردن تهدید خشونت از سوی دیگر رقبا انجام دهیم. در یک بازار آزاد، از ورود شما استقبال میشود و حتی شما به موفقیت هم تشویق میشوید. بهعنوان مثال برای ورود به صنعت تولید تلهموش، اگر فکر میکنید که میتوانید تلهموش بهتری تولید کنید یا راهی بیابید که تلهموشهای فعلی از کارآیی بیشتری برخوردار شوند، از حضور شما در این فعالیت استقبال میشود. روی دیگر سکه این است که اگر معلوم شود تله موشهای شما نه تنها بهتر نیستند، بلکه نامرغوب هم هستند، از خروج شما از این فعالیت استقبال میشود.
به این ترتیب، طرفداری از کسبوکارها به معنای طرفداری از بازار آزاد نیست. وقتی که بنگاههای اقتصادی موفق نمیشوند بهدرستی به مشتریها خدماترسانی کنند، نباید در برابر رقبا، ضرر یا ورشکستگی مورد حمایت قرار گیرند. این سه مورد برای بازارها و بنگاههای واقعا آزاد، ضروری است.
ارسال نظر