یک شب خانوادگی
روما
کرج-گوهردشت
تو دوران دانشجویی، رستوران روما رفته بودم؛ بلوار موذن روبهروی در دانشگاه آزاد کرجه (دانشگاه من علامه طباطبایی بود اما برای یک پروژه اونجا میرفتم). البته اول تو بلوار ملکشاه بوده بعد تغییر مکان دادن. بهخاطر ولکام درینک یا به قول خودمون نوشیدنی خوشامدگویی خاصشون که یادم مونده بود. این پنجشنبه ظهر دوباره رفتم خیلی شلوغ بود. از در وارد میشدی گارسونهای زیادش توجه رو جلب میکرد که هی اینور و اونور میکردن سرویسهارو. بسیار مرتب و خوش برخورد بودند. از همه قشنگتر برخورد خیلی خوب کادر رستوران با هر مشتری که بچه همراه داشت بود. کارهای ساده میکردن مثل بادکنک و نیهای رنگی که به انتخاب خود بچهها بهشون میدادن؛ این کار باعث میشد، تمامی خانوادهها که بچه داشتند با حس آرامش سر میز خودشون باشن؛ چون افراد رستوران هم خودشون رو تو امور بچه سهیم میدونستند و روحیه حمایتکننده داشتند. داستان این جریان رو از مدیر مجموعه سوال کردم و گفت که ۱۴ سال پیش با همسر و فرزند نوزادش میرن یه رستورانی تو کرج. اول ازشون استقبال گرم میشه، بعدش مدیر اون رستوران وقتی صدای گریه بچه رو میشنون از ایشون عذر خواهی میکنن و میگن شام تموم شده اونم ساعت ۹ شب! مدیر رستوران روما همون روز تصمیم خودش رو میگیره رستورانی بزنه (البته اینطوری هم یهو از آسمون این فکر نیفتاده بود تو فکرش، پدر خودش هم تو این کسب بوده و دیده که امکان و تواناییاش رو داره که شغل پدر خودش رو با یه رویکرد جدید ادامه بده) این موضوع رو به سهم خودش تغییر بده.
بگذریم؛ پیشغذا سوپ شیر و قارچ بود که بسیار خوشطعم بود و جا افتاده؛ ظرف من لبپر بود. که عوض کردن. دنیز هی میگفت: من سیبزمینی سرخ کرده و پیتزا میخوام و سوپ نمیخورم! با سالاد سزار سیب زمینی هم برای دنیز آوردند و خوشحالش کردند. سالاد سزار با سرکه بالزامیک و رب انار ترکیب شده و سس غلیظی شده بود و خیلی خیلی خوشمزه بود و من خیلی خوردم. روما منوی سنگینی داشت؛ غذای سنتی ایران، غذای ایتالیایی و غذای دریایی که برای خانوادههایی که هر کدوم طبع خاص غذایی دارند، مناسبه.
کوبیده و کباب ترش سفارش ما بود که گوشت خالص و طبخ درستی داشت و چسبید!
و پیتزای وجیترینا سفارش دنیز بود که نتونست بخوره (از بس سیبزمینی خورد)، خیلی بزرگ بود، دنیز هم که با سیبزمینی خودشو سیر کرده بود؛ البته تکههای درشت کرفس روش هم دلیل دیگه نخوردنش بود.
ولی بعدا تو خونه خورد و گفت غذای من از همه خوشمزهتر بود.
راستی پارکینگ هم داشت ولی ظرفیتش تا ۱۰ ماشین بود و ما بیرون پارک کرده بودیم.
کلا که خوب بود اینجا اما اونا که بچه دارن از دست ندن.
ارسال نظر