ماتریس یک زندگی
این را از زندگى خودم دریافتهام که چطور من و نسل من در دهههاى ۴۰ و ۵۰ خورشیدى شیفته و مجذوب برخى آرمانها بودیم که اینک انگشت به دهان ماندهایم؟ شیفتگى و (در حالت خاص جذابیت زیبایی) دادههایی به ما مىدهد که با اندیشه و گفتوگو نمىتوان آن دادهها را منتقل کرد، کار من پژوهش در این دادههاى خاص است و طبعا این نوع نگاه با نگاه آکادمیک به زیبایی که آن را افزوده (additive) میداند که بر نیازهاى اساسى آدمی (غذا، پوشاک، خانه، امنیت) سوار مىشود و آنها را زیبا و متعالى مى کند بهطور بنیادى متفاوت است، ۳۰ سال پیش نگاه من مشابه نداشت اما حالا در اینترنت افرادى که زیبایی را غیرآکادمیک میبینند دارند زیاد مىشوند و بسیارى از اینها آدمهاى آکادمیک هستند. بعد از ماتریس زیبایی، در کتاب فضای نوین، جذابیتهاى همهشمول و فارغ از منافع و اهداف و آگاهى را در فلسفه سیاسی غرب پیاده کردم. فضای نوین را در سال ۸۳ نوشتم و دیدم درباره موضوعی صحبت میکنم که درباره خودآن موضوع مطالعهای ندارم. کتاب را گذاشتم کنار و روی فلسفه سیاسی تمرکز کردم و پنج سال مانند دانشجو مطالعه کردم. در واقع این کتاب نقد فلسفه سیاسی غرب با دیدگاه ماتریسی من است. کتاب زمان بازیافته کتاب من نیست متعلق به امیرهوشنگ افتخارى است و اگر همت و پیگیرى ایشان نبود این کتاب تدوین نمیشد.
ارسال نظر