رهایی از نسبیت و مطلقانگاری
مایکل کراوس، استاد فلسفه در برنماور کالج ایالت پنسیلوانیا آمریکا، در این کتاب سعی کرده تا قوت و ضعف دو دیدگاه نسبیانگاری و مطلقانگاری را نشان دهد و راه سومی ورای این دو راه پیشنهاد کند. کتاب «نسبیانگاری، مطلقانگاری و ورای آنها؛ چهار روز در هند» همانطور که از نامش پیداست گفتوگویی است در چهار روز میان چهار دوست و هم دانشکدهای سابق به نامهای آدام که مطلقانگارست، رونی که نسبیانگارست، باربارا که گاهی نسبیانگارست و گاهی مطلقانگار و نینا که در هند زندگی میکند و با هندوئیسم و بودیسم آشناست و نه نسبیانگارست و نه مطلقانگار. گشودن گره کار، در روز چهارم و توسط نینا صورت میگیرد. نینا راهحلی مبتنی بر فلسفه هندوئیسم پیشنهاد میکند که تمام جهان یک ذات دارد و آن آتمن است و تمام کثراتی که در جهان دیده میشود وهمی است و انسان برای رهایی از رنج باید به آتمن بپیوندد. در واقع پیشنهاد مایکل کراوس که از زبان نینا بیان میشود فرارفتن از دوگانگی سوژه-ابژه و یکی شدن با ذات جهان هستی است. این پیشنهاد همانطور که در کتاب هم به آن اشاره میشود حل کردن تضاد میان نسبیانگاری و مطلقانگاری نیست بلکه منحل کردن مساله است. شاید نویسنده میخواهد بگوید که تضاد میان این دو دیدگاه حلشدنی نیست و برای رهایی از آن تضاد باید این مساله را منحل کرد و به ورای نسبیانگاری و مطلقانگاری اندیشید.
ارسال نظر