آیا سیاست آمریکا علیه ایران نتیجه معکوس دارد؟

به گزارش خبرنگار گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد؛ مؤسسه امور جهانی خاورمیانه در تحلیلی از بازگشت فشار حداکثری و تاثیر آن بر روابط ایران و آمریکا می‌نویسد: به همین منظور، ترامپ کمپین «فشار حداکثری» را که مشخصه و ویژگی رویکرد او در قبال ایران در دوره قبلی‌اش بود، احیا کرد.

همزمان، شاهین‌ها در واشنگتن از دولت می‌خواهند که از اسرائیل در حمله به زیرساخت‌های هسته‌ای و اقتصادی ایران حمایت کند، در‌حالی‌که تلاش می‌کنند فرانسه، آلمان و بریتانیا - اعضای گروه ۱+۵ که توافق هسته‌ای را در سال ۲۰۱۵ امضا کردند - را متقاعد کنند که مکانیسم اسنپ‌بک را فعال کنند و تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران را بازگردانند.

به نظر می‌رسد همه اینها با هدف بازگرداندن ایران به میز مذاکره برای بحث در مورد موضوعات مختلف هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای باشد. با‌این‌حال، دیپلماسی اجباری با توجه به چندین دهه تجربه، تنها ادراک تهدید ایران را تقویت و آن را تحریک می‌کند تا همه گزینه‌های موجود علیه منافع ایالات متحده در منطقه را به کار ببندد.

این امر به‌ویژه زمانی صدق می‌کند که این دیپلماسی قهری با هدف تضعیف امنیت ملی تهران و قدرت بازدارندگی آن باشد. در عوض، رویکردی مورد نیاز است که مسائل امنیتی پیچیده و چندوجهی بین دو کشور را بیش از حد ساده نکند، در عین حال معضل امنیتی بین ایران و ایالات متحده را که هر دو کشور را در بن‌بست همیشگی و نامتقارن گرفتار می‌کند، پیچیده نکند.

درک دیدگاه تهران

ذهنیت سیاست خارجی ایران در طول یک قرن گذشته یا بیشتر، با جنگ‌ها، انقلاب‌ها، کودتاها، قیام‌ها و تحریم‌های جاری شکل گرفته و تغییر ماهیت داده است که بسیاری از آنها شامل دخالت یا نفوذ قابل‌توجه غرب، به‌ویژه از سوی ایالات متحده بوده است.

این زمینه تاریخی، ایران را نسبت به مداخله خارجی و استفاده از زور به‌شدت حساس کرده است که پیشگیری از آن در چشم‌انداز سیاست خارجی این کشور نقش اساسی دارد. در طول دو دهه گذشته، به‌ویژه، تحول عمیق در چشم‌انداز ژئوپلیتیک منطقه - که توسط تهاجمات نظامی آمریکا و اشغال‌ افغانستان در سال ۲۰۰۱ و عراق در سال ۲۰۰۳، همراه با قیام‌های اعراب در سال ۲۰۱۰ آغاز شد - از سوی تهران به‌عنوان تهدیدی برای امنیت کشور و یکپارچگی سرزمینی ایران تلقی شده است.

این امر در نگاه تصمیم‌گیرندگان مشهود است که تنها راه جلوگیری از جنگ و بازدارندگی از تهدیدات علیه کشور را در افزایش قدرت می‌بینند. بنابراین، ایران به‌طور فزاینده‌ای برای ایجاد استقلال سیاسی و نظامی خود و توسعه قابلیت‌های هسته‌ای و همچنین گسترش نفوذ خود در منطقه، تقویت شبکه‌ای از متحدان خود را در اولویت قرار داده است.

تحولات اخیر، مانند تبادل آتش مستقیم با اسرائیل، حمله اسرائیل به حزب‌الله، سقوط رژیم اسد در سوریه، و حملات به حوثی‌ها در یمن، این باور دولت ایران را بیشتر تقویت کرده است که امنیت آن تحت فشار قرار دارد.

علاوه بر این، تهران، آمریکا را به دلیل خروج از برجام و اعمال سیاست «فشار حداکثری» مقصر می‌داند. تهران این سیاست را تلاشی برای دستیابی به تغییر رژیم یا حداقل محدود کردن توانایی ایران برای دفاع از خود می‌داند. این احساس ناامنی، اگر توسط دولت دوم ترامپ تقویت شود، ایران را به مذاکره متمایل نخواهد کرد؛ بلکه آن را به سمت حالت تهاجمی‌تر برای بقا سوق می‌دهد.

مشروح گزارش را از اینجا بخوانید.