پل پیلار بررسی کرد
مقصد خطرناک دیپلماسی ترامپ
جای تعجب ندارد که مقامات ایرانی پاسخ مثبتی به درخواست دونالد ترامپ برای برگزاری نشست ندادهاند. زمانی که بهنظر میرسد هیچ رابطه دیپلماتیکی میان تهران و واشنگتن وجود ندارد چه موضوعی میتواند برای مذاکره وجود داشته باشد؟ اعتبار و وجهه ترامپ نزد ایرانیها پس از خروج آمریکا از توافق هستهای بینالمللی که میان دو طرف در سالهای اخیر به امضا رسید نزدیک به صفر است. دلیلی برای مقامات ایران وجود ندارد تا وارد نمایشی از سوی ترامپ شوند که او قصد دارد با اجرای آن نشان دهد که تهران درپی فشارهای اقتصادی دست به دامان رئیسجمهور آمریکا شده است. به گزارش گروه اقتصاد بینالملل روزنامه «دنیایاقتصاد» پل پیلار تحلیلگر پیشین سازمان سیا با انتشار یادداشتی در نشریه «نشنال اینترست» نوشت: «پیام توییتری هفته اخیر ترامپ و بهکار بردن اظهارات خصمانه علیه رئیسجمهور ایران را به ندرت میتوان یک پاسخ معمول و منطقی به آنچه ایرانیها در چند ماه گذشته انجام دادهاند، دانست. اظهارات حسن روحانی مبنی بر اینکه «صلح با ایران مادر تمام صلحها و جنگ با ایران مادر همه جنگها است» نشان میدهد که او قصد صلح با آمریکا را دارد و حرکت به سوی آغاز تقابل نظامی میتواند یک ایده بسیار خطرناک باشد، اظهاراتی که نیازمند یک پاسخ تند ازسوی ترامپ نبود. مقامات ایران اگر در این روزها کمی خشمگین بهنظر برسند نباید غافلگیر شد. ایران داوطلبانه و در پی امضای برجام حاضر شد برنامه هستهای خود را تحت شدیدترین رژیم بازرسی و نظارت بر تاسیسات هستهای در طول تارخ عدماشاعه قرار دهد و جامعه بینالملل نیز بر پایبندی ایران به تعهدات برجامی خود تاکید کردهاست. واکنش دولت ترامپ به این حسن نیت ایران، عدماجرای تعهدات آمریکا در برجام، تعمیق دشمنی با ایران و تلاش برای ایجاد جنگ اقتصادی و بیثباتی در این کشور بوده است.
ترامپ استاد منحرف کردن توجه رسانهها و افکارعمومی است. این پرتاب آتش علیه ایران به او کمک کرد تا توجه رسانههای آمریکایی پس از یک هفته انتقاد از نشست ترامپ و پوتین در هلسینکی منحرف شود. در ادامه هفته نیز اسنادی منتشر شد که نشان میداد ترامپ و حامیان او در حزب جمهوریخواه در تلاش بودهاند تا روند تحقیقات پرونده مداخله روسیه در انتخابات آمریکا را منحرفکنند. تهدید توییتری ترامپ خطاب به حسن روحانی مبنیبر اینکه «...در غیر این صورت پیامدهایی را خواهید دید که کمتر کسی در تاریخ دیده است» یادآور تهدید او با جمله «خشم و آتش» علیه کیم جونگ اون است. مقایسه این دو توییت نشان میدهد که ترامپ قصد دارد از همان تاکتیکی که در رابطه با «کیم» استفاده کرد در برابر ایران نیز استفاده کند. در مورد کرهشمالی او ابتدا سعی کرد با بیان این ادعا که دولت اوباما باعث ایجاد یک شرایط خطرناک در کرهشمالی شده است یک بحران را ایجاد کرد و پس از آن نیز با برگزاری یک دیدار و امضای چند بیانیه مدعی شد که توانسته با کرهشمالی به پیشرفتهای قابل ملاحظهای دست یابد. تنشهای کنونی میان ایران و آمریکا به طور شفاف محصول خروج ترامپ از توافق هستهای است، اما آیا شباهتی میان مساله ایران و کرهشمالی وجود دارد؟
یکی از تفاوتهای اساسی میان این دو مورد نحوه برخورد دیگر کشورهای منطقه است. در رابطه با کرهشمالی، کرهجنوبی از مذاکره با همسایه شمالی خود و تنشزدایی استقبال کرد. مون جائه این رئیسجمهور کره جنوبی نقش اساسی را در مسیر مذاکره با کره شمالی و رهبر آن ایفا کرد. بر خلاف این شرایط رقبای سنتی ایران در منطقه که دولت ترامپ نیز سیاست خود در قبال خاورمیانه را در هماهنگی با آنها ایجاد کرده است خواستار هیچگونه تنشزدایی میان واشنگتن و تهران نیستند. برای اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحدهعربی ادامه خصومت و تنش واشنگتن و تهران باعث حفظ روابط عمیق خود با آمریکا شده، یک رقیب قدرتمند منطقهای را منزوی نگه میدارد و توجهات جامعه بینالملل را از نقاط ضعف خود منحرف میسازد.
پیام توییتری ترامپ با حروف بزرگ در همان روزی منتشر شد که مایک پمپئو وزیر خارجه او نیز در یک سخنرانی مفصل خواستار بر هم زدن ثبات دولت ایران شد. ترامپ و پمپئو ممکن است به نوعی تغییر رژیم در ایران امید داشته باشند تا بتوانند برای مثال در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ آن را به عنوان پیروزی سیاستخارجی خود مطرح کنند، چراکه در این زمینه هیچ نقطه درخشانی در کارنامه ندارند. از سوی دیگر پمپئو بهقدری باهوش است تا دریابد که یک توافق بهتر با ایران بر سر برنامه هستهای این کشور تا چه میزان نامحتمل است. اعمال فشار حداکثری بر ایران سالها امتحان شد و به شکست انجامید. در این زمان حتی شانس موفقیت آن نسبت به گذشته نیز کاهش یافته است؛ چراکه نهتنها ائتلافی برای اجرای تحریمهای ایران وجود ندارد بلکه آمریکا در میان دیگر کشورها منزوی است. از همین رو پمپئو در متن سخنرانی خود درباره ایران تقریبا هیچ اشارهای به موضوعات هستهای نداشت، موضوعی که بخش اصلی سخنرانیهای مقامات آمریکایی طی سالهای گذشته را شامل میشد. البته چیزی برای گفتن نیز وجود نداشت. موضوع هستهای ایران به منطقیترین شکل ممکن و توسط یک توافق بینالمللی حلوفصل شده بود.
در رابطه با مساله کرهشمالی این موضوع باید برای شخص ترامپ نیز جالب باشد که پس از برگزاری نشست سنگاپور تا حل موضوع کرهشمالی راه زیادی مانده است. حل اختلافات پیونگیانگ و واشنگتن میتواند یک دستاورد بینظیر در عرصه سیاستخارجی باشد البته این مهم ممکن است در یک بازه زمانی منطقی از منظر سیاسی برای ترامپ محقق نشود. اگرچه دولت ترامپ جنگ اقتصادی را برای تغییر رژیم در ایران بهراه انداخته است اما این سیاست یک دستاورد نامحتمل است. نکته جالب در سخنرانی پمپئو آن بود که در حالی او به برخی تظاهرات کمشمار در ایران بهعنوان نشانهای از نارضایتی مرم ایران از نظام این کشور اشاره کرد که یکی از همین معترضان در مورد سیاستهای مهاجرتی دولت ترامپ در مورد جداسازی کودکان از والدین مهاجر خود سخنان او را با فریاد قطع کرد. وی خطاب به فرد معترض گفت «کاش همینقدر آزادی در ایران نیز وجود داشت.»
اغلب تلاشهای دولت کنونی آمریکا در اعمال جنگ اقتصادی در ایران و مداخله در این کشور نهتنها شانس تغییر رژیم را در ایران افزایش نمیدهد بلکه آن را نامحتمل میکند. این موضع باعث میشود تا مردم ایران به این نتیجه برسند که مشکلات اقتصادی ایران نه بهدلیل عدممدیریت بلکه به موجب تحریمهای اقتصادی آمریکا است. باید توجه داشت که بار اثر مخرب تحریمها بر دوش مردم معمولی است. همچنین ایرانیها نسبت به دولتی که ضد اسلام است و این موضوع را با طرح ممنوعیت مهاجرتی علیه مسلمانان نشان داده است نگرش مثبتی نخواهند داشت.
اکنون دولت آمریکا روی گروه تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) سرمایهگذاری کرده است، گروهی که خون مردم ایران را بر دستان خود دارد. اکنون نیز این گروه کمترین جایگاهی نزد مردم ایران مانند گذشته ندارد؛ چراکه در جریان جنگ ایران و عراق آنها با صدام حسین، دیکتاتور سابق عراقی علیه کشور خود همکاری کردند. در دولت ترامپ جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید و رودی جولیانی، وکیل ترامپ افرادی هستند که ترامپ را به همکاری با این مجاهدین ترغیب میکنند. بهنظر نمیرسد هر گونه تغییر رژیم ایران در مسیر دموکراتیک پیش برود. در واقع رقبای منطقهای ایران خواستار دموکراسی بیشتر در ایران نیستند؛ چراکه چنین تحولی میتواند اساس توسعه روابط میان ایران و آمریکا باشد و البته این میتواند روابط آنها با واشنگتن را تضعیف کند.
ریاض همچنین نگران آن است تا تلاش آمریکا برای ارتقای دموکراسی در ایران باعث شود تا این مدل برای عربستان نیز پیاده شود. این ادعای پمپئو که مقامات ایران با پول این کشور جیبهای خود را پر کردهاند بیشتر برای عربستان و شاهزادههای این کشور که با درآمدهای نفتی به ثروتهای هنگفت رسیدهاند صادق بهنظر میرسد. ادامه روند کنونی دولت ترامپ ایجاد تنشهای بیپایان با ایران، افزایش انزجار شهروندان ایرانی که آمریکا را دشمن منافع خود میبینند و در نهایت ورود این تنشها به تقابل نظامی خواهد بود. اگر اعضای باقیمانده در برجام نتوانند برای نجات آن به توافق برسند و اگر ترامپ با اظهارات و اقدامات خود ارزش بازدارندگی هستهای را برای مقامات ایران مسجل کند ممکن است یک بحران هستهای دیگر نیز ایجاد شود. البته تقابل نظامی بسیار ناگوارتر است. بهنظر نمیرسد ترامپ اکنون این گزینه را بهطور جدی مدنظر قرار دهد، اما ممکن است روزی برای فرار از چالشهای سیاسی مثل دخالت روسیه در انتخابات این گزینه را عملی کند. نگرانی مهمتر وجود بولتون در کنار اوست که همواره بهدنبال آغاز جنگ با ایران بوده است.
ارسال نظر