تحلیل لوبلاگ از پیدا و پنهان دشمنی ۴۰ ساله ایران و آمریکا
به گزارش گروه اقتصاد بینالملل روزنامه «دنیای اقتصاد»، جان لیمبرت، دستیار پیشین وزارتخارجه آمریکا در امور ایران در مطلبی که پایگاه خبری لوبلاگ منتشر کرد، نوشت: روزی فرا میرسد که در نهایت مقامات ایرانی و آمریکایی حمله علیه یکدیگر را متوقف میکنند و به گفتوگو روی خواهند آورد. آنها این سوال را مطرح میکنند که دلیل این میزان از دشمنی چیست؟
البته اکنون چنین ظرفیتی میان دو طرف ایجاد نشده است و همچنان باید شاهد تهدیدات و بیانیههای تهدیدآمیز دو طرف علیه یکدیگر باشیم. در سالهای گذشته یک دیپلمات ایرانی به دانشجویان من گفت که «اساس سیاستخارجی جمهوری اسلامی ایران، مخالفت با آمریکا است.»
البته در آمریکا نیز شرایط بهتر از ایران نیست. سیاستهای آمریکا علیه ایران نیز تحت فشار برخی از متحدانش علیه ایران شکل گرفته است. ائتلافی که شامل جناح راستگرای فرصتطلب اسرائیل و سعودیها است. از سوی دیگر برخی از گروههای مخالف ایرانی و همدستان آمریکایی آنها دیده میشوند که در بهترین حالت درک این گروهها از شرایط داخلی ایران بسیار نادرست است. همه این گروهها و افراد از اوباما بهدلیل تلاش برای تغییر دههها دشمنی و دستیابی به یک نتیجه دیپلماتیک ارزشمند بیزار هستند. آنها با صدای بلند او و سیاستهایش را مورد انتقاد قرار داده و از سوی دیگر از خصومت ترامپ با ایران سوءاستفاده میکنند.
سخنرانی مقامات عرصه سیاستخارجی آمریکا مانند مایک پمپئو، وزیرخارجه دولت ترامپ که ماه مه در بنیاد هریتیج انجام شد بیشتر درجهت نفی سیاستهای اوباما است و استراتژی منسجمی را مطرح نکرده است. در واقع باید گفت که مشکل است با استناد به سخنان این مقامات آمریکایی دریافت که آیا دشمن باراک اوباما است یا ایران. ترامپ ادعا کرده است که ایران تجسم شیطان است، بنابراین باید از آن واهمه داشت. بهنظر میرسد که تهدیدهایی که ایران قادر است علیه آمریکا ایجاد کند از سوی دولت ترامپ درحال بزرگنمایی است و در تخمینهای دولت کنونی واقعیتها اهمیتی ندارد. برای مثال موسسه واشنگتن برای خاور نزدیک در مطلبی مینویسد: ایران و نیروهای سپاه قدس آن یک تهدید قابلتوجه برای خاک آمریکا بهشمار میآیند.
پمپئو در سخنرانی ماه مه ۱۲ درخواست را مطرح کرد که ایران برای مذاکره و توافق با آمریکا باید آنها را عملی کند. این فهرست در واقع اعلام موضع برای آغاز مذاکرات نبود، بلکه میتوان آن را به مثابه اولتیماتوم برای تسلیم کامل جمهوری اسلامی انگاشت. حتی بهنظر میرسد این ۱۲ شرط نیز برای پمپئو کافی نبود و او در نشریه فارن افرز نوشته است که ایران باید سوابق حقوق بشر خود را نیز بهبود بخشد.
مارک فیتزپاتریک، از کارکنان سابق وزارتخارجه در رابطه با شروط مطرح شده مینویسد: «اعلام تعداد زیادی از شروط برای ایران نشاندهنده عدم تمرکز دولت ترامپ است. درنظر گرفتن دهها اولویت به منزله نداشتن اولویت است.»
او معتقد است که بیانیه دولت ترامپ نشان داد که دولت آمریکا در پشت پرده به دنبال تغییر رژیم در ایران است. البته در واقعیت هیچ موضوع پشت پردهای در این باره وجود ندارد و دولت ترامپ به هر دلیلی تصمیم گرفته است که جمهوری اسلامی ایران نباید به بقای خود ادامه دهد. مشخص است که کاخسفید بهدنبال پیشبرد سیاست خود بهطور مخفیانه نیست. مایکپمپئو به تازگی در فارن افرز نوشته است که «اقدامات ترامپ در تقابل با یک رژیم غیرقانونی از این تفکر نشأت میگیرد که تقابل اخلاقی میتواند به مصالحه دیپلماتیک منجر شود.»
آیا واقعا چنین نتیجهای در پی دارد؟ اگر این چنین است آن را به روح جمال خاشقجی بگویید.
منشا دشمنیها
میتوان گفت برای دشمنی دیرینه میان ایران و آمریکا دلایل زیادی وجود دارد و در عین حال دلیلی وجود ندارد. البته دلایل خوبی نیز برای تقویت این هویت مانند کودتای آمریکایی سال ۱۹۵۳ در ایران و سرنگونی دولت محمد مصدق، حمایت از شاه مستبد، پشتیبانی از صدام در جریان جنگ ایران و عراق، سرنگون ساختن هواپیمای ایرباس ایرانی در سال ۱۹۸۸ و حمایت احتمالی از فرقهها و اقلیتهای جدایی طلب در ایران وجود دارد. اما در آمریکا نیز علاوه بر فشارهایی که از سوی لابیها و برخی کشورها وارد میشود و نیز تقابل رئیسجمهوری با سیاستهای رئیسجمهوری پیشین، یک عامل سوم نیز وجود دارد. ایرانیها ۴۰ سال پیش در جریان «بحران گروگانگیری» آمریکاییها را تحقیر کردند. آمریکاییها آماده بخشیدن، فراموش کردن یا درک این موضوع نیستند. موضوع اصلی آن است که ایرانیها آنچنان که انتظار میرفت رفتار نکردند و در برابر ابرقدرتهای جهان کوتاه نیامدند. از سوی دیگر هرچقدر این اتفاق برای آمریکاییها ناخوشایند است ایرانیها یا آن را جشن میگیرند یا معتقدند این موضوع مربوط به سالها پیش است و باید آن را فراموش کرد.
با وجود این میزان از دشمنی کور میان دو طرف، ممکن است هنوز راهی برای مسدود ساختن این مسیر که به بیراهه منتهی میشود و دو کشور برای مدت طولانی درگیر آن هستند وجود داشته باشد. در سال جاری و در نشستی که در مرکز بالفور دانشگاه هاروارد انجام شد یک دانشجوی ایرانی-آمریکایی از وندی شرمن، معاون وزیر خارجه اسبق آمریکا این پرسش را مطرح کرد که او چرا در جریان یک جلسه استماع در سنا مدعی شده است «فریبکاری در ذات ایرانیها است.» وندی شرمن نیز در پاسخ گفت: «من گند زدم.» این ممکن است نشانهای کوچک از رسیدن به مسیری بهتر برای دو کشور باشد. آیا بر زبان آوردن این سه کلمه تا این حد دشوار است؟ در فضایی که اغلب همه سیاستمداران خود را صاحب حق میدانند و دیگران را احمق، دزد نادان و تروریست خطاب میکنند.
ارسال نظر