ایران، منطقه و دوگانه بایدن- ترامپ
شکلگیری توافق جدید درونبرجامی
شکلگیری یک توافق جدید درونبرجامی محتملترین پیامد پیروزی جو بایدن نامزد دموکراتها در انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ است. احتمال موفقیت این سناریو به چند دلیل است: اول، انتقاد دموکراتها از ترامپ بهدلیل خروج از برجام و به خطر انداختن یک توافق چندجانبه که نقطه عطفی در بنبست یک دههای مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ بود و نقش مهمی در رژیم منع اشاعه هستهای داشت. در واقع استدلال دموکراتها این است که برجام توافق نسبتا خوبی است و تنها باید ضعفهای آن را اصلاح کرد، آن هم با مذاکره، چانهزنی و دادن و ستاندن امتیاز و ترغیب ایران بهعنوان طرف اصلی این توافق. دوم، با توجه به اینکه بایدن سالها در دولت دموکرات باراک اوباما بهعنوان معاون رئیسجمهور و رئیس سنا خدمت کرده، برجام را بهعنوان یک میراث برای خود محسوب میکند، اما با توجه به شرایط جدید بر این بنا خواهد بود تا با تغییر برخی بندهای آن در یک روند مذاکراتی و با برداشتن تحریمها، برجام را روزآمد کند و برخی ضعفهایی را که بهزعم آمریکاییها و دولتهای غربی در این توافق موجود است، اصلاح کند. سومین احتمال موفقیت این سناریو هم تمایل دموکراتها بهخصوص طیف میانهرو این حزب به تقویت چندجانبهگرایی در سطح بینالمللی، حمایت از رژیمهای بینالمللی چون کنترل تسلیحات، منع اشاعه، تقویت نهادها و سازمانهای بینالمللی و گسترش همکاری با بازیگران منطقهای و بینالمللی است که میتواند روندی را که در دوران اوباما شکل گرفته بود و با رویکرد یکجانبهگرایانه ترامپ و راهبرد «اول آمریکا» به حاشیه رفت، مجددا در دستور کار استراتژی آمریکا قرار دهد.
کاهش شدت و حدت راهبرد فشار حداکثری
اصلیترین راهبرد ترامپ برای مواجهه با ایران اتخاذ کمپین فشار حداکثری با مشارکت عمدتا بازیگران عربی و اسرائیل بود که به شکل اعمال تحریمهای گسترده، قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست گروههای تروریستی و در نهایت ترور سردار سلیمانی در عراق صورت گرفت. این کمپین از زمان خروج ترامپ از برجام در اردیبهشت ۱۳۹۷ تا ۱۳ دی ماه ۹۸ یعنی تاریخ ترور سردار سلیمانی، زمینه را برای تقابل دو کشور حتی به شکل جنگ در منطقه خلیجفارس فراهم کرد. در این شرایط بهنظر میرسد پیروزی احتمالی جو بایدن در اولین سهشنبه ماه نوامبر میتواند این راهبرد ترامپ را تغییر دهد و زمینه برای کاهش تحریمها علیه ایران فراهم شود. در واقع آنچه موجب کاهش شدت و حدت راهبرد فشار حداکثری با فرض پیروزی جو بایدن خواهد شد، به چند متغیر بازمیگردد: اول، تفاوت تاکتیکی و رویکرد دموکراتها با جمهوریخواهان در مواجهه با کشورهاست. در واقع برای دموکرات جنگ و تقابل نظامی در انتهای طیف ابزارها و سیاستها قرار دارد، تا جمهوریخواهان که به راحتی از این ابزار استفاده میکنند. بهعنوان مثال با وجود تحریمهای گسترده چندجانبه و بینالمللی اوباما علیه ایران ولی او هیچگاه به سمت حتی تقابل نظامی با ایران حرکت نکرد، ولی ترامپ بارها تا پای تقابل و حتی جنگ نیز پیش رفته است. متغیر دوم، در ترکیب تیم سیاسی و امنیتی-نظامی ترامپ نهفته است عمده این افراد، حداقل به لحاظ موضعگیری نسبت به ایران دارای شدیدترین جهتگیریها بودهاند. در واقع این متغیر به تفاوت در ادراک بازیگر تصمیمگیرنده و ملاحظات و برداشتهای او نسبت به محیط پیرامونی و نحوه مواجهه با دیگر بازیگران برمیگردد. تفاوت دیدگاههای جان کری و مایک پمپئو تا حد زیادی نشاندهنده نوع مواجهه آنها با ایران است.
بازگشت توازن به روابط تهران و ریاض
و سومین پیامد پیروزی احتمالی جو بایدن در رقابت با ترامپ به تغییر در برخی مولفههای همکاری با عربستان سعودی بهعنوان اصلیترین بازیگر مشارکتکننده در راهبرد ترامپ علیه تهران بازمیگردد. از زمان پیروزی ترامپ، او نخستین سفر خارجی خود را به ریاض انجام داد که در تاریخ سفر روسای جمهور ایالاتمتحده بیسابقه بوده است. این سفر و حوادث بعد از آن باعث شد تا عربستان سعودی که در دوران ریاستجمهوری اوباما به دلیل شکلگیری توافق هستهای، مماشات اوباما در برابر بشار اسد و تحولات بهار عربی و سقوط متحدان عربستان در مصر، یمن و... دلخوری بسیار شدیدی از رویکردهای اوباما پیدا کرده بود، به سرعت در راهبرد ترامپ ایفای نقش کند و تبدیل به اصلیترین بازیگر در کمپین فشار حداکثری علیه ایران شود.
بهنظر میرسد پیروزی بایدن میتواند تغییرات در این معادله را فراهم آورد. از این جهت که توجه به حقوقبشر برای دموکراتها یک اولویت محسوب میشود و میتوان انتظار داشت که پروندههای حقوقبشری مجددا در روابط آمریکا و عربستان از جمله پرونده قربانیان حادثه ۱۱ سپتامبر فراهم شود. همچنین میتوان انتظار داشت که توازن منطقهای در روابط ایران و عربستان نیز مجددا برقرار شود، بهخصوص که اگر راهبرد بایدن مبتنی بر راهبرد اوباما برای موازنه میان تهران و ریاض باشد. اوباما در اواخر دوره ریاستجمهوری خود به سعودیها گفت که دوره سواری رایگان به پایان رسیده و عربستان باید مشکلات خود را با ایران حل کند.
طبیعتا اگر چنین رویکردی مجددا در فضای تنشهای رو به گسترش ایران و عربستان برقرار شود، میتوان انتظار داشت که در معادله همکاری واشنگتن - ریاض که دنبالهروی است شاهد تحول به سمت موازنه نرم باشیم، که با تحقق چنین فرمولی و برداشته شدن فشارهای بینالمللی-منطقهای، عربستان از سیاست فشار مستظهر به حمایت آمریکا به سمت پذیرش همکاری هرچند تاکتیکی و موقت با تهران تغییر جهت دهد.