العربی الجدید تحلیل کرد
چرایی تمایل کشورهای منطقه به سمت تعامل با ایران
به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: این ائتلافها سهم زیادی در شعلهور شدن درگیریهای داخلی، منطقهای و بینالمللی بهویژه در یمن، سوریه، لیبی و عراق داشته و همزمان موجب محاصره قطر توسط عربستان، امارات، بحرین و مصر شدند. علاوه بر اینکه بهدنبال ترور خاشقجی، شاهد قطع رابطه بین ترکیه و عربستان بودیم.
شکی نیست که رسیدن ترامپ به قدرت در ایالاتمتحده و در ادامه خروج وی از توافق هستهای با ایران و اتخاذ سیاست فشار حداکثری در مقابله با ایران و سپس اعلام معامله قرن، همگی نقش مهمی نه تنها در تثبیت ائتلافهای مذکور داشتند، بلکه موجب ترسیم خطوطی برای تبادل بین این ائتلافها شدند. از این رو طبیعی بود که شکست ترامپ در انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ نیز تاثیرات تازهای بر ائتلافها و توان آنها برای ادامه داشته باشد.
هنوز جو بایدن رسما در کاخ سفید مستقر نشده بود که نشست شورای همکاریهای خلیج بیانیه «العلا» را منتشر کرد و براساس آن، حدودی برای محاصره سه ساله قطر تعیین شد. به نظر میرسد این بیانیه به معنای نقطه شروعی نه فقط برای عملیات عادیسازی سریع روابط بین عربستان و قطر که برای عملیات بزرگ تغییر روابط بین دولتهای منطقه طی چند هفته یا چند ماه بود، تا آنجا که ترکیه هم درهای خود را به روی دولتهای عربی بسیاری گشود که در مقدمه آنها، مصر، عربستان و امارات بودند. در ادامه نیز شاهد تماسها و مذاکرات رسمی بین ایران و عربستان به واسطه عراق بودیم. وقتی حجم تماسها بین دشمنان دیروز به این اندازه میرسد، طبیعی است این احساس ایجاد شود که بادهای جدیدی در منطقه خاورمیانه شروع به وزیدن کرده و این بادها میتواند تغییراتی را بهدنبال داشته باشد.
رسیدن بایدن به ریاستجمهوری، به معنای تحولات بزرگ احتمالی در سیاست خارجی ایالاتمتحده بهویژه در منطقه خاورمیانه بود که مهمترین بخش آن، احتمال بازگشت به توافق هستهای با ایران است. با این حال بهنظر میرسد دولتهای عربی و در مقدمه آنها امارات و عربستان، مدتی روی قدرت اسرائیل برای کارشکنی در این بازگشت حساب کرده بودند و امید داشتند این بازگشت شامل برنامههای موشکی و سیاستهای منطقهای ایران هم بشود اما به تدریج این محاسبات از بین رفته و مشخص شد که ایران و ایالاتمتحده توجهی به تلاشهای اسرائیل برای قطع مسیر بازگشت به توافق هستهای ندارند و بهدنبال منافع مستقیم خود با شکست دادن تلاشهای اسرائیل هستند. مساله مهمتر آنکه تمام طرفهای ذینفع در برنامههای هستهای ایران، به این یقین رسیدند که ایران هرگز با تغییر توافق اصلی موافقت نمیکند. پس در این شرایط آمریکا چارهای نداشت جز بازگشت به توافق هستهای که ترامپ از آن خارج شده بود.
بدیهی است که مسیر مذاکرات در وین نشان میدهد دولت بایدن قانع شده است بازگشت به توافق هستهای، تنها راه پیشروی آن است تا بتواند صلحآمیز بودن برنامههای هستهای ایران را تضمین کند و بازنگشتن به توافق، آمریکا را در برابر دو گزینه تلخ قرار میدهد، اول نزدیکی ایران به ساخت سلاح هستهای و دوم، ورود ایالاتمتحده به جنگ مستقیم و فراگیر با ایران، برای جلوگیری از تبدیل شدن آن به یک قدرت هستهای. زمانی که دولتهای منطقه این حقیقت را درک کردند، راه دیگری نداشتند جز اینکه در سیاستهای قبلی خود تجدید نظر کرده و با تحولات در سیاست خارجی آمریکا هماهنگ شوند، به این ترتیب، عمق تغییراتی که در مسیر سیاست خارجی دولتهای منطقه به استثنای اسرائیل ایجاد شده، مشخص میشود.
هنوز زود است که بخواهیم با قاطعیت در مورد بازگشت آمریکا به توافق هستهای با ایران صحبت کنیم یا بگوییم در این صورت، چه جریانی پیروز انتخابات ریاستجمهوری در ایران است، اما پالسهای متعددی حاکی از دستیابی به توافقی بین ایران و ایالاتمتحده قبل از پایان ماه می جاری است و بهنظر میرسد توافق مذکور تاثیر زیادی در انتخابات ریاستجمهوری در ایران داشته باشد. در هر صورت، حتی اگر رئیسجمهور آینده ایران از جناح اصولگرا هم باشد، نمیتواند توافق مذکور را رد کرده یا از آن خارج شود.
بازگشت ایالاتمتحده به توافق برنامههای هستهای ایران و گشایش ایران و ترکیه در روابط خود با دولتهای عربی، باب جدیدی از امید را برای آرام شدن اوضاع در منطقه و پیشروی جدی برای حل بحرانها در سوریه، یمن، عراق و لیبی و بهویژه مساله فلسطین باز میکند. اما آیا دولتهای عربی میتوانند به سمت برقراری روابط متوازن با ایران و ترکیه به نحوی که به دستیابی به راهحلهای سیاسی برای بحرانها کمک کند، حرکت کنند؟
این امر در نهایت منوط به میزان آمادگی دولتهای عربی بهویژه دولتهایی است که روی اسرائیل حساب کرده بودند، این دولتها باید بدانند که امنیت جهان عرب بهطور کلی از سوی اسرائیل تهدید میشود. در این میان، تنها اسرائیل است که در برابر بادهای تغییر در منطقه با سرسختی مقاومت میکند و تمام تلاش خود را برای جلوگیری از بازگشت آمریکا به توافق هستهای و همچنین هر گونه نزدیکی واقعی بین دولتهای عربی و ایران خواهد کرد. اما آیا پیام مورد نظر رسانده شد؟ مقالهای از جان حنا، از پژوهشگران برجسته اندیشکده یهودی امنیت ملی آمریکا با عنوان«آغاز شمارش معکوس حمله اسرائیل به ایران» توجهم را به خود جلب کرد، مبنی بر آنکه «سفر هیات امنیتی اسرائیل به واشنگتن، شکست خورد و در ادامه اسرائیل راهی جز حمله به ایران برای جلوگیری از دستیابی آن به سلاح هستهای نداشت. این درحالی است که هدف اصلی از سفر این هیات، اقناع دولت بایدن در مورد عدم بازگشت به توافق با ایران بود.»
اسرائیل به تنهایی تصمیم به جنگ با ایران نمیگیرد، اما اگر بداند که جنگ با ایران تنها گزینه است، چرا دولتهای عربی اسرائیل را رها نمیکنند تا به تنهایی برای این جنگ آماده شوند؟ و چرا برخی دولتهای عربی سرنوشت خود را به اسرائیل گره میزنند؟