نشنال اینترست تحلیل کرد
چه عاملی عربستان را به مذاکره با ایران ترغیب کرد؟
به نظر میرسد که بسیاری از دولتهای خاورمیانه از مواضع افراطیشان در سیاست خارجی دوران ترامپ کوتاه آمده و رویکردی تازه را برای امور منطقهای برگزیدهاند. هرچند شکافهای ایدئولوژیکی ادامه دارد و به آتش تنشهای بسیاری از کشورها در منطقه دامن میزند، اما اغلب رقبای خاورمیانهای، به شکلی فزاینده، به این باور رسیدهاند که گشایش باب گفتوگوهای بیشتر به سودشان است. تعامل دیپلماتیک و سازش به تدریج جایگزین خشونت و جنگطلبی میشود.» فاکتورهای سیاسی ایالات متحده از اصلیترین پیشرانهای این گرایش هستند. پایان دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، عدم تمایل بایدن برای حمایت از رژیمهای استبدادی منطقه، خروج آمریکا از افغانستان به عنوان نشانه هایی از پایان حضور ایالات متحده در خاورمیانه باعث شده است ریاض و سایر دولتهای منطقه روی بهبود روابط با همسایگانشان سرمایهگذاری کنند. بهعلاوه، واقعیتهای نوین اقتصادی ناشی از همهگیری کووید- ۱۹ باعث شده کشورهای منطقه در پی سیاستهای خارجی کمهزینهتر و فرصتهای تازه برای همکاری اقتصادی با کشورهای دیگر باشند؛ حتی کشورهایی که از لحاظ ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی رقیب بهشمار میروند. شروع تعامل دیپلماتیک بین ایران و عربستان سعودی که در قالب مجموعهای از گفتوگوها بین مقامات رده پایین دو کشور در سال جاری انجام شده، مهمترین نمونه اینگونه تحولات منطقهای است. کارشناسان میگویند حمله به آرامکو در سپتامبر ۲۰۱۹ مهمترین عاملی بود که باعث شد ریاض به این نتیجه برسد که گفتوگو با ایران بهتر از رویگردانی میتواند منافع سعودیها را تامین کند. هرچند سعودیها و ایرانیها تا رسیدن به دستاوردی چشمگیر که بتواند بین تهران و ریاض تفاهم کاملی ایجاد کند، راه درازی در پیش دارند اما گفتوگوهای بین دو کشور که از ماه آوریل آغاز شده، نشانه مثبتی است. ریاض و تهران سرانجام به این نتیجه رسیدهاند که به جای تنشزایی بهتر است مشکلاتشان را مدیریت کنند. نشانه بهبود روابط میان سایر رقبا و دشمنان منطقهای از جمله ترکیه و امارات و مصر و قطر هم دیده میشود. خاورمیانه در بازه زمانی منحصر بهفردی از تاریخ بهسر میبرد. این درک کلی در منطقه به وجود آمده که شکوفایی و صلح بلندمدت مستلزم کنارگذاشتن اختلافات ایدئولوژیک و افزایش همکاری و تفاهم بین کشورهای رقیب است. برای تقویت این گرایش تازه ضروری است که سیاستگذاران خاورمیانه نشستهایی مانند نشست اخیر بغداد با حضور سران منطقه را در دستور کارشان قرار بدهند. در حالی که کشورهای منطقه برای دوران پساآمریکا آماده میشوند، دریافتهاند که تعامل با یکدیگر، حتی در گسترهای محدود، برای تقویت پایداری در خاورمیانه آشفته بسیار کارساز است.تحولات اخیر افغانستان، که در آن واشنگتن به طور ناگهانی حمایتش از دولت اشرف غنی را متوقف کرد – و سپس کاری برای پیشگیری از سلطه طالبان در کابل انجام نداد – به خوبی خطرات وابستگی امنیتی کشورها به ایالات متحده را اثبات کرد. هیچ یک از دولتهای خاورمیانه، چه کشورهای طرفدار آمریکا و چه مخالف آن، تمایل ندارند که شاهد تکرار رویدادهای افغانستان در کشور خودشان باشند. برای پیشگیری از چنین پیامدی، دیپلماسی و تعامل، حتی اگر در کوتاهمدت چالشبرانگیز و ناموفق باشد هم، برای برخورداری منطقه از آینده ای صلحآمیز و شکوفا ضروری است.