نبرد چین و آمریکا در خاورمیانه
به گزارش فرارو به نقل از شورای آتلانتیک، در ادامه این مطلب آمده است: دستور کار بایدن مملو از مجموعهای از اهداف است که او میخواهد در تلاشی برای از بین بردن تردیدهایی که سالها روابط با منطقه را فرا گرفته به آن دست یابد. این سفر بر تلاش دولت بایدن برای اصلاح روابط آمریکا با عربستان سعودی، تشویق آن کشور برای پمپاژ بیشتر نفت به بازار جهانی، نزدیکتر کردن آن به اسرائیل و احیای جایگاه آمریکا در منطقه متمرکز خواهد بود. سفر بایدن به منطقه به دولت او این امکان را میدهد تا روایت محبوب و ریشه دار پس از جنگ افغانستان و اوکراین را حول توازن مجدد ایالات متحده از منطقه برای رقابت بهتر با چین دوباره تنظیم کند. در سه سال گذشته، ناکامی ایالات متحده در پرداختن به تصورات فزاینده در مورد تعهد آینده خود به ثبات و امنیت منطقهای شرایط مساعدی را برای پکن فراهم کرده تا ایالات متحده را به عنوان یک شریک غیرقابل اعتماد در نگاه قدرتهای منطقهای معرفی کند.
اضطراب غالب در میان این کشورها از احساس ناامنی رایج سرچشمه میگیرد. اکنون در واشنگتن همه بحثهای سیاسی حول محور چین است یا موضوع چین در آن حضور دارد، روندی که از سیاست «نخست آمریکا» دونالد ترامپ رئیسجمهور پیشین آمریکا سرچشمه میگیرد و شکاف گفتمانی منطقهای قابلتوجهی را ایجاد میکند. شکاف بین درک نقش ایالات متحده در مهندسی امنیت منطقهای و واقعیت حضور آن در حوزه میدانی دیده میشود. در دفاع از تصمیم بایدن برای سفر به منطقه، چین و روسیه انگیزههای آشکاری در برنامهریزی برای این سفر بودند. بایدن در مقاله خود در «واشنگتن پست» استدلال کرد که واشنگتن برای «مقابله با تجاوز روسیه» و «رقابت چین» باید موقعیت مطلوبی داشته باشد و برای ثبات بیشتر در خاورمیانه تلاش کند.
تاثیر افکار عمومی پیرامون میزان پایبندی ایالات متحده به تعهداتش در قبال خاورمیانه به لفاظی محدود نمیشود بلکه در حوزه سیاستگذاریهای عملی نیز دیده میشود که از موارد آن میتوان به خرید بیشتر پهپادها و سامانههای موشکی پدافند هوایی ساخت چین از سوی کشورهای منطقه اشاره کرد.
با درک حساسیت زمینهسازی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا برای گسترش همکاریشان با چین در زمینه امنیت، واشنگتن خواستار محدودسازی این روابط است. کشورهای منطقه توانایی خود را برای مقاومت بیشتر در مورد تسلط تدریجی چین در ارتباطات راه دور و مشارکتهای فناوری پیشرفته نشان دادند. اکثر بازیگران خاورمیانه تقریبا دیدگاه مشابهی برای آینده منطقه دارند. آنان چین را به عنوان شریک اقتصادی جدید انتخابی خود میبینند؛ در حالی که ایالات متحده مهمترین متحد امنیتی این کشورها باقی مانده است. برای آنان اهمیت چندجانبهگرایی در تجارت و سرمایهگذاری بر مانورهای قدرت بزرگ پیشی میگیرد. به عبارت دیگر، کشورهای منطقه نمیخواهند منطقهشان تبدیل به جبههای برای رقابتی شبیه به جنگ سرد این بار میان پکن و واشنگتن شود. مقابله با نفوذ چین در خاورمیانه فرآیندی طولانیمدت است که برای نتیجه بخش بودن آن باید منابع و زمان صرف کرد. سفر بایدن میتواند به عنوان اولین گام در این مسیر تلقی شود.