آموزش منهای اقتصاد نمیشود
تراژدی پشت تحصیل ماندگان
چندی پیش شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس برجسته در گفتوگو با «ایسنا» اعلام کرد: یک سوم جمعیت نوجوان کشور که معادل ۵/ ۳ میلیون نفر میشوند، جمعیت «رها» هستند که تحصیلات متوسطه را رها و از تحصیل باز میمانند. طبق آمار سال ۱۴۰۰، تعداد نوجوانان کشور ۵/ ۱۰ میلیون نفر هستند که تنها ۷۰ درصد آنها در گروه سنی ۱۵ تا ۱۸ سال در حال تحصیل هستند که آمار پایینی است. دلایل زیادی را میتوان برای این بازماندگی از تحصیل فهرست کرد، اما یکی از آنها عدم دسترسی به تحصیلات رایگان به خصوص در مقطع دبیرستان است. به گفته یک کارشناس حوزه برنامهریزی و رفاه اجتماعی و جامعهشناس، عدم دسترسی به امکانات آموزشی رایگان و ارزان به ویژه برای دختران، شرایط بازماندگی از تحصیل را فراهم میآورد.
چرا از تحصیل بازمیمانند؟
در دورههای مختلف سرشماری، تعداد بازماندگان از تحصیل متفاوت است. چنان که دلایل مختلف اجتماعی و فرهنگی دارد، اما موضوعات اقتصادی و معیشتی را میتوان در سرلیست آن قرار داد. در این میان طبق سنت پیشین و مرسوم، دختران این قابلیت و شرایط را دارند که بیش از پسران آسیب ببینند و نخستین قربانیان بیعدالتی تحصیلی محسوب شوند. به نحوی که زودتر دل از درس و مدرسه ببرند. دکتر رضا امیدی، کارشناس حوزه برنامهریزی و رفاه اجتماعی و جامعهشناس، در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» میگوید: «براساس سالنامه آماری آموزشوپرورش در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ نزدیک به یک میلیون دانشآموز در مقاطع مختلف بازمانده از تحصیل بودهاند. حدود ۱۵۰ هزار نفر هم در این سال تحصیلی از مقاطع مختلف ترک تحصیل کردهاند.» به گفته او، در سالهای اخیر نرخ بازماندگی از تحصیل در مقطع ابتدایی کمی کاهش یافته، اما در مقطع متوسطه اول و دوم افزایش داشته است.
امیدی میگوید: «البته باید به این نکته توجه داشت که تعداد بازماندگی و ترکتحصیل براساس سرشماری نفوس و مسکن معمولا تفاوت زیادی با سالنامه آماری آموزشوپرورش دارد. برای مثال، در آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ مجموع بازماندگی از تحصیل و ترک تحصیل بالای ۷/ ۱ میلیون نفر بوده است که در آن زمان نزدیک به یک میلیون نفر بیش از برآوردهای آموزشوپرورش بوده است.» تحصیلات متوسطه در کشور اجباری نیست، همین موضوع راه فراری است برای عدهای، آن هم نه از سر دلخوشی یا شیطنت، بلکه اجبار و تن به شرایط و تقدیر دادن، به همین دلیل برخی همان که خواندن و نوشتن ابتدایی و سطح اندکی از تحصیلات را فرا میگیرند، عطای علم و دانش و مدرسه و کتاب و حساب را به لقایش میبخشند.
عدهای که تحصیلات را اتلاف وقت میدانند، انجام آن را یک ارزش نمیدانند یا ورود به اقتصاد یا زندگی را ارجح بر آن میدانند. به این گروهها میتوان دستههای دیگری را افزود، چنان که تمام نشود. دکتر امیدی اجباری نبودن تحصیلات متوسطه را در رها کردن آن تاثیرگذار میداند، اما هشدار میدهد: «باید توجه داشت که حتی در برخی کشورهای اروپایی هم متوسطه دوم اجباری نیست، اما دوره پیشدبستانی اجباری و رایگان است. ولی نکتهای که وجود دارد این است که در آن کشورها بهدلیل سطح بالای دسترسی به مدارس رایگان، بازماندگی از تحصیل بسیار پایین است. ولی در ایران در مقطع متوسطه دوم و بهویژه برای دختران، عدم دسترسی به امکانات آموزشی است که موجب بازماندگی از تحصیل میشود.»
به گفته او، به موجب اصل ۳۰ قانون اساسی دولت مکلف است امکانات آموزشوپرورش رایگان تا پایان مقطع متوسطه را برای همه فراهم کند. در عین حال، یکی از شاخصهای مهمی که در زمینه وضعیت تحصیلی وجود دارد، نسبت افراد بالای ۲۵سال است که دوره متوسطه دوم را تمام کردهاند؛ یعنی دیپلم دارند. براساس گزارش یونسکو، در سال ۲۰۱۶ این شاخص در ایران کمتر از ۵۰ درصد بوده و ایران در جایگاه ۸۳ جهان قرار داشته است.
اقتصاد در رهاشدگی چه تاثیری دارد؟
وضعیت اقتصادی و معیشتی سال به سال افت میکند. تحصیل برای بخشی از جامعه همواره اولویت بوده و گاهی از شکم خود میزنند تا خرج تحصیل و درس و مشق بچهها کنند، اما وقتی چیزی برای شکم وجود نداشته باشد، دیگر بر آن حرجی نیست. احتمالا حفظ حیات اولویت مهمتری است. به خصوص آنکه آینده تحصیلی درخشانی برای خود متصور نیستند، پس چه تفاوتی میتواند میان پایان متوسطه یا ابتدایی برای ترک تحصیل وجود داشته باشد. البته همیشه در بر همین پاشنه نمیچرخد و فقط از میان نوجوانان قربانی نمیگیرد، بلکه هر چه وضع وخیمتر شود، احتمالا سن ترک تحصیل پایینتر کشیده شود.
به هر حال بچههای کوچک هم میتوانند بخشی از بار سفره خانواده را بر دوش بکشند، چرا باید وقتشان را با الف و جمع و تفریق چند رقمی و جذر هدر بدهند. دکتر امیدی، گسترده شدن دامنه ترک تحصیل به دوره ابتدایی را با توجه به وضعیت اقتصادی و ادامه این روند، بعید نمیداند و میگوید: «اخیرا در ترکیه نیز که طی یکی، دو سال اخیر با تورم بالای اقتصادی مواجه بوده، گزارشها حکایت از افزایش نرخ ترک تحصیل دارد. در ایران هم شواهد زیادی وجود دارد که نیاز اقتصادی در برخی ماهها حتی میزان حضور دانشآموزان در مدرسه را کاهش میدهد. برای مثال در مناطقی از کشور که فصل برداشت محصولات کشاورزی در پاییز است، میزان حضور کودکان در مدرسه کاهش جدی دارد.» به گفته او، نرخ بازماندگی و ترک تحصیل تابع متغیرهای زیادی است؛ نظیر وضعیت اقتصادی خانوار، دسترسی به امکانات آموزشی، ضعف سیستم ایاب و ذهاب بهویژه برای کودکان مناطق روستایی و کودکان دارای معلولیت.
ترک تحصیل برای همه به معنای ورود به اقتصاد و کسب درآمد نیست، برای دختران رنگ ازدواج و سفره عقد دارد، موضوعی که با شیوه دیگری کمک خرج خانواده میشود، آن هم با حذف یک نفر که بیشتر هزینهبر است، تا درآمدزا. موضوعی که میتواند موج تازهای از کودک همسری را ایجاد کند. این کارشناس حوزه برنامهریزی و رفاه اجتماعی میگوید: «شواهد زیادی وجود دارد که دسترسی به مدرسه عامل مهمی در کنترل کودکهمسری است، یعنی در مناطقی که برای مثال دبیرستان دخترانه تاسیس شده، بهتدریج پدیده ازدواج دختران در سن کودکی بهشدت کاهش یافته است. با توجه به این موضوع میتوان گفت مساله کودکهمسری بیش از آنکه تابع متغیرهای فرهنگی باشد، تابع وضعیت دسترسی به امکانات و وضعیت اقتصادی خانوار است.»
به نظر میرسد چشمانداز خوبی نخواهیم داشت، حتی اگر با همین روند پیش برویم، موضوعی که میتواند با طرح تحصیلات اجباری در دوره متوسطه تغییر موقعیت دهد و از شرایط بحران خارج شود. دکتر امیدی در عین حال که این طرح را بیتاثیر نمیداند، میگوید: «در گام اول دولت باید خود را مکلف به اجرای اصل ۳۰ قانون اساسی بداند. موضوع دیگر این است که اکنون تمایل به تحصیل در مدارس فنیوحرفهای و کاردانش در بین دختران و پسران افزایش یافته، اما ظرفیت این مدارس حتی در کلانشهرها بسیار محدود و تحصیل در رشتههای فنی برای دانشآموزان بسیار گران است.»