تاریخ شفاهی (۱۵۶)
دربار، نسخه باتریسازی را پیچید
رضا نيازمند :
یکی از واردکنندگانی که با شروع برنامههای ما تصمیم گرفت واردات را کنار بگذارد و سازندگی را شروع کند آقای نصیرپور بود. او واردکننده اتومبیل ولوو بود. مرد شریفی بود. آمد اجازه ساخت کامیونهای ولوو را گرفت. در مرحله اول قسمت باتریسازی خودش را توسعه داده بود و باتری میساخت و تقریبا بازار را در دست داشت.
برادران فولادی با استفاده از رابطه با دربار باتریسازی ارتش را خریده بودند. باتری نصیرپور بازار را گرفته بود، هم جنس بهتر داشت و هم ارزانتر میفروخت. فولادیها به دربار شکایت کردند و چندین مرتبه نامه فرستادند که از کار نصیرپور جلوگیری شود و ما گوش ندادیم تا روزی که عالیخانی مسافرت رفته بود و از دربار به من تلفن کردند که طبق امریه شاه فورا بروم و کارخانه باتری نصیرپور را مهر و موم کنم و کلید آن را قبل از ساعت ۵ بعد از ظهر ببرم خیابان کاخ و بدهم به رئیس گارد شاهنشاهی. من خونم به جوش آمده بود. خواستم بروم منزل و دیگر برنگردم، ولی نمیتوانستم. چون عالیخانی در مسافرت بود و من نباید محیط را برای او خراب کنم.