شروط جدید آمریکا برای مذاکرات هستهای بررسی شد
سنگ بزرگ نشانه نزدن است
همچنین آنتونی بلینکن در این مصاحبه توضیح داد: «اساسا از زمانی که از توافق خارج شدیم و زمانی که تلاش میکردیم به آن بازگردیم، تحولات و تغییراتی رخ داده است. اما آنچه ما سعی کردیم انجام دهیم این است که با برخی تغییرات کوچک به توافق موجود برگردیم. توافق روی میز بود. ایران یا نتوانست یا نخواست به آن بله بگوید. ما در حال کار روی هیچ توافقی نیستیم. البته هر توافقی باید اهداف امنیتی ما و منافع ما را برآورده کند.»
حوزههای محدودسازی تنش
مشروط کردن شروع مذاکرات درباره مساله هستهای به محدودسازی تنش در حوزههای مختلف توسط واشنگتن بیانگر آن است که آمریکا پلن C را در دستورکار دارد. در پلن C همان محدودسازی تنش دنبال میشود اما به پشتوانه پلن B یا گزینههای بازدارندگی. یعنی هم اقداماتی در حوزه کاهش تنش انجام میدهند و از تهران هم میخواهند که انجام دهد و هم اهرمهای بازدارندگی را حفظ میکنند. اما اگر قرار باشد ایران پلن C را اجرا کند و محدودسازی تنش انجام دهد، این محدودسازی احتمالا تعلیق غنیسازی اورانیوم ۶۰درصد را در حوزه هستهای و آزاد کردن ۴ زندانی آمریکایی در ایران را شامل میشود و در مقابل نیز ۲۰میلیارد دلار از داراییهای بلوکه شده ایران در کشورهایی مانند کره جنوبی و عراق با مجوز واشنگتن آزاد میشود.
مساله دیگر این است که اگر قرار باشد بعد از محدودسازی تنش، مذاکرات هستهای دنبال شود، این مذاکرات احتمالا در راستای رسیدن به یک برجام بروز شده خواهد بود. زیرا ایران بارها گفته که میخواهد مذاکرات هستهای در قالب برجام دنبال شود. اما با توجه به تاریخ انقضای برجام و پایان یافتن بسیاری از بندهای غروب، اگر قرار باشد برجام دوباره احیا شود، یک برجام بروز شده با تعهدات هستهای بیشتر و بهروز کردن زمانبندیها خواهد بود.
حال این پرسش ایجاد میشود که آیا اکنون بازگشت به تعهدات برجامی برای ایران منفعتی خواهد داشت؟ زیرا اگر قرار باشد طرفین به تعهدات برجامی بازگردند در ابتدا ایران باید سطح غنیسازی اورانیوم خود را به ۳۰۰ کیلوگرم طبق برجام برساند. این در حالی است که طبق گزارش آژانس امروز ایران ۲۳ برابر حد مجاز اورانیوم غنیشده دارد. حال اگر ایران بپذیرد که این حجم را طبق تعهدات برجامی از کشور خارج کند، دیگر ابزاری برای چانهزنی در مذاکرات با غرب بهویژه آمریکا در اختیار نخواهد داشت.اگر هم توافقی الان به دست آید حداکثر یک سال و نیم یعنی تا زمان روی کار آمدن رئیسجمهور جدید آمریکا تاریخ خواهد داشت و بعد از آن مشخص نیست سرنوشت آن چه شود.
در این صورت ایران ابزار چانهزنی خود را برای مذاکرات بعدی از دست میدهد. اگر نگاهی به توافق ژنو که به تعلیق غنیسازی ۲۰درصد انجامید بیندازیم، در مییابیم که این توافق در بطن مذاکرات منتهی به برجام امضا شد و هدفگذاری این بود که ایران با ۱+۵ یک توافق بلندمدت باثبات انجام دهد. به همین دلیل نیز در آن زمان تهران پذیرفت غنیسازی ۲۰درصد را تعلیق کند. اما امروز اگر ایران غنیسازی ۶۰درصد را تعلیق کند مشخص نیست که بعد از آن چه اتفاقی بیفتد.
ابهام انتخاباتی
چالش دیگر این است که ایران چگونه میتواند با کشوری که یک انتخابات مبهم را پیش رو دارد، وارد مذاکرات جدی شود. از ژانویه ۲۰۲۴، آمریکا وارد فضای انتخاباتی میشود و دورنمای آن نیز بسیار مبهم است. زیرا مشخص نیست از حزب جمهوریخواه چه کسی نامزد میشود.آیا صلاحیت دونالد ترامپ طبق بند سه متمم ۱۴ برای شرکت در انتخابات پذیرفته میشود یا خیر. اگر صلاحیت ترامپ رد شود معلوم نیست که طرفداران وی چه واکنشی خواهند داشت و ممکن است آمریکا به آشوب کشیده شود. حتی اگر ترامپ مسالمتآمیز هم از رقابتها کنار برود، رقیب وی ران دیسانتیس تفاوت چندانی با ترامپ ندارد و شاید حتی افراطیتر از او باشد.
شرایط جو بایدن هم با ابهام مواجه است. طبق ارزیابی سایت ۵۳۸، نرخ عدممحبوبیت بایدن ۵۵درصد است و رئیسجمهور مستقر تنها ۴۱درصد محبوبیت دارد. این نرخ محبوبیت بایدن بر ابهام فضای انتخابات میافزاید. ضمن آنکه وضعیت سلامتی و سن جو بایدن نیز ابهامزاست. بنابراین با وجودی که هم بایدن و هم ترامپ عزم جدی برای حضور در رقابتهای انتخاباتی دارند اما انتخابات ۲۰۲۴ مبهمترین انتخابات از نظر نامزدهای حاضر است. در این شرایط ایران چگونه میتواند ذخایر اورانیوم خود را که ۲۳ برابر حد مجاز برجام است، از کشور خارج کند. بنابراین در حال حاضر و تا زمان برگزاری انتخابات آمریکا، به نظر میرسد ایران انگیزه لازم را ندارد که به چنین توافقی تن دهد و انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده مانع دیگری است که در مسیر بازگشت به مذاکرات وجود دارد.
برجام و برجام بهروز شده نخواهیم داشت
حال در برهه فعلی، صحبتهای بلینکن چه مفهومی دارد و ایران باید چه کند؟ آیا باید به سمت توافق موقت برود و آن را بپذیرد یا به سمت یک توافق جامعتر برود؟ ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران به «دنیای اقتصاد» گفت: «رویکرد بلینکن به میزان قابلتوجهی شباهت به دیدگاه و نگرشی دارد که جیک سالیوان در اوایل ژوئن ۲۰۲۳ در موسسه مطالعات واشنگتن برای خاور نزدیک بیان کرد. سالیوان به مذاکرات موردی و تنشزدایی مرحلهای اشاره کرد. ادبیات بلینکن مبتنی بر نشانههایی از همکاری برای مدیریت و اجتناب از تصاعد بحران است.» وی افزود: «رویکرد سالیوان نیز بر اساس آزادی عمل اسرائیل در کنش امنیتی محسوب میشد.
بیان چنین مواضعی از سوی بلینکن و سالیوان بیانگر آن است که به موازات تنش زدایی در روابط ایران و آمریکا، امکان افزایش تضادهای امنیتی درباره موضوعات راهبردی در فضای کنش ارتباطی ایران و اسرائیل بیشتر میشود.» به گفته متقی، آمریکا تلاش دارد سیاست موازنه فراساحلی را در دستورکار قرار دهد و آن را پیگیری کند. همچنین این استاد دانشگاه درباره احتمال احیای برجام توضیح داد: «هیچ نشانهای از اعاده برجام وجود ندارد و هیچ گامی از سوی آمریکا برای عبور از سیاستهای یکجانبه دونالد ترامپ مشاهده نمیشود. زیرا هرگونه تلاش برای اعاده برجام، اعتبار دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری و کنگره ۲۰۲۴ را متزلزل میکند.»
وی درباره احتمال دست یافتن طرفین به یک برجام بهروز شده نیز گفت: «برجام بهروز شده، دیگر برجام تلقی نمیشود و ایران هم حاضر نیست برجام بهروز شده را بپذیرد. برجام جدید برای ایران مبهم و تهدیدکننده است و آمریکاییها هم تمایلی به طرح آن ندارند. زیرا هم با مخالفت ایران روبه رو میشوند و هم کنگره آمریکا از آن حمایت به عمل نمیآورد.» متقی در پاسخ به اینکه اکنون ایران باید توافق موقت را بپذیرد یا خیر و ماهیت این توافق به چه صورت خواهد بود، تاکید کرد: «توافقهای ایران و آمریکا عمدتا ماهیت موردی، مرحلهای و حتی فرابرجامی دارد. برخی از موضوعات امنیت منطقهای نیز در دستورکار قرار میگیرد. بنابراین فضای موجود مذاکراتی در روابط ایران و آمریکا اولا ماهیت تاکتیکی، مرحلهای، موردی و گذرا دارد و ثانیا هیچ ارتباطی با برجام اولیه نداشته و هیچ دستورکاری برای برجام جدید که مورد توافق همه طرفهای درگیر باشد به چشم نمیخورد.»