تاریخ شفاهی (۲۶۶)
هویدا واسطه زمینهای تبریز شد
فردای آن روز هویدا(نخستوزیر) تلفن کرد که خواهش میکنم زمین این خانم را بخر. گفتم هم به درد من نمیخورد و هم زمینهای مشابه را متری ۳۲ ریال خریدهام. خانم میخواهد متری ۲۰۰ تومان بفروشد. هویدا گفت من به مجیدی دستور میدهم پولش را بدهد. گفتم به مجیدی دستور بفرمایید زمین را سازمان برنامه بخرد و اگر خواست به سازمان گسترش هبه کند. موضوع یک ماه مسکوت بود که کاغذی از معینیان آمد که شاه فرمودهاند گزارشی رسیده که محل کارخانه ماشینسازی نامناسب انتخاب شده و دود کارخانه به شهر میرود و مردم ناراضی شدهاند. فهمیدم کار، کار همان خانم است. روز و شب من تلخ شد. یادم نبود که ما هنگام انتخاب محل کارخانه به موضوع باد و دود توجه کردهایم یا نه. تمام پروندهها را زیر و رو کردم تا بالاخره مکاتبات با سازمان هواشناسی را پیدا کردم که در جواب ما وضع باد را در تبریز نوشته بود. خلاصه نوشته بود که ۷۰ درصد از مواقع باد از شهر به طرف کارخانه میآمد و ۳۰ درصد مواقع از طرف کارخانه به طرف شهر میرفت. گویی دنیا را به من دادهاند.