عقبنشینی آنکارا و باکو در قفقاز قابل دوام نیست
موضوعیت کریدور ترک نباید پایانیافته تلقی شود زیرا این موضوعی است که در نگاه خوشبینانه در مقطعی به بایگانی و در شرایط مساعد به صحنه بازخواهد گشت. مهمترین فاکتور تاثیرگذار در عملی شدن یا نشدن کریدور زنگزور جایگاه ایران، ترکیه و آذربایجان، ارمنستان و روسیه در معادلات قدرت و چگونگی تامین منافع این بازیگران در آینده خواهد بود. از نظر حقوقی اگر ارمنستان به تغییر مرزهای خود تن بدهد تهدیدهای ایران وجاهت چندانی نداشته و اگر هم تاثیرگذار باشد باید از طریق اعمال قدرت سخت باشد که با توجه به منطق هزینه و فایده در ابعاد مختلف، دور از ذهن خواهد بود. آرزوی آنکارا از دوران عثمانی تا جمهوری برخاسته از خاکستر عثمانی تا اردوغان، اتصال دنیای ترک به یکدیگر بوده است. کریدور زنگزور میتواند این آرزو را عملی کند.
توجه داشته باشیم که ترکیه و آذربایجان مهمترین شریک و همراه راهبردی یکدیگر هستند. به نظر میرسد با توجه به ظرفیتهای تاثیرگذار بر مولفههای قدرت، اگر ایران در روابط بینالمللی و پیرامونی از الگوهای نرم جهانی پیروی میکرد، امروز در منطقه بیشک قدرت اول در بسیاری از شاخصها بوده و نه تنها باکو، بلکه بسیاری از پایتختهای خاورمیانه سیاستهای خود را با ملاحظات تهران تنظیم میکردند. در حال حاضر سیاست خارجی ایجابی در دولت سیزدهم را شاهد هستیم. تغییرات ساختاری در بازسازی روابط با ریاض، نگاه ایجابی به باکو، مذاکرات پنهان و آشکار با آمریکا بر سر برجام و... مواضع عاقلانه در ارتباط با غزه، از بازتعریف سیاستها نشانهای است که میتواند نویددهنده تولد ایرانی جدید در آینده باشد.
سخن آخر آنکه مواضع اخیر آنکارا و باکو در ارتباط با مسیر جایگزین ایران به جای زنگزور چندان قابل باور نیست. به نظر میرسد آنچه باکو و آنکارا را میتواند در ارتباط با کریدور زنگزور به تنظیم رفتار در قبال ایران وادار کند بیش از هر چیزی وابسته به بازگشت ایران به نرمهای جهانی است. در صورت بازگشت ایران به جامعه جهانی و سیاستهای ایجابی در منطقه، تهران میتواند با پشت سر گذاشتن همه سنگلاخهای پیش رو منافع خویش را نه در قفقاز بلکه در تمام عرصهها با تلاش و با مدنظر قرار دادن ظرفیتهای خویش و دیگران تامین کند.
منبع: دیپلماسی ایرانی