بازخوانی مهمترین رویدادهای اجتماعی ۱۴۰۲
«شوک قلبها» به «فرونشست» رسید
شوک پزشک قلب به جامعه
یکی از مهمترین رویدادهای حوزه بهداشت و سلامت خبری بود که رئیس سازمان نظام پرستاری کشور اعلام کرد: «روزانه ۵ تا ۶ پرستار و ماهانه بین ۱۰۰ تا ۱۵۰پرستار از کشور مهاجرت میکنند.» این آمار سالانه به حدود ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰بالغ میشود که به کشورهای غربی و به تازگی کشورهای حوزه خلیجفارس چون قطر، امارات و... میروند. نتیجه این خبر اتفاقی بود که مردم با پوست و گوشت و استخوان خود لمس کردند. احساسی که خودش را هم در آمارها نشان داد و بالاخره عباس عبادی، معاون پرستاری وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی عنوان کرد: «حدود ۷۰ هزار نفر کمبود نیروی پرستاری در تمام بخشها وجود دارد.» این مهاجرتها اما فقط مربوط به پرستارهایی نبود که ترجیح میدادند در کشورهای عربی کار کنند، اما در سرزمین مادریشان نه! کار به جایی رسید که پزشکان هم ترجیح دادند، عزم رفتن کنند. فیلم محمد مهدوی، رئیس بخش پیوند قلب کودکان بیمارستان شهید رجایی و از نفرات برتر بخش پیوند قلب در ایران که حساب اینستاگرامش از مهاجرتش به علت ناراحتی از وضع موجود و دلخوریها خبر داد، افکار عمومی را بهشدت تکان داد.
این اتفاق شوک بزرگی برای جامعه پزشکی ایران هم بود. نشان از رفتنهای ناگهانی و جاهای خالی که وضعیت بیمارستانهای ایران را اورژانسی میکنند. پرستاران و پزشکان بسیاری رفتند هر چند وزارت بهداشت بارها از رادیو و تلویزیون رسمی ایران اعلام کرد که جای نگرانی نیست چون همچنان آمار پرستاران و پزشکان ما بالاست. با اینحال روی دیگر ماجرا این است که بیماریهای ریوی و قلب هم به دلیل آلودگی هوا در بسیاری از کلانشهرهای ایران افزایش پیدا کرده است. یکی دیگر از اتفاقات نگرانکننده امسال مردهزایی است که کارشناسان آن را یکی دیگر از نتایج آلودگیهای هوا میدانند. معاون امور بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی هم از افزایش ۱۰۰ درصدی آمار سرطان در کشور تا ۱۴۲۰ اطلاع داده است. خبری که جامعه را به درد آورده و بسیاری از مردم ماندهاند با اورژانسهای شلوغ که گاه هر ۱۵ تخت فقط یک پرستار دارد.
معدلهایی که خطرناک شدند
آموزشوپرورش امسال با یک شوک بزرگ به خانوادهها وارد سال تحصیلی شد. کمبود ۲۶۰ هزار معلم با آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۲ در چند هفته اول بسیاری از مناطق به ویژه در شهرستانها را درگیر کرد. این فقدان اگر چه با فراخواندن معلمهای بازنشسته و نومعلمها تا حدودی بسامان شد، اما این ماجرا زنگهای خطر را برای سالهای آتی هم به صدا در آورد. کارشناسان این فقدان را چالشبرانگیز عنوان کردند و معتقدند؛ تبعاتش مانع کارآمدی نسل آینده میشود. نسلی که قرار است ایران را بسازد. این تنها خبر پر چالش امسال نبود؛ انتشار میانگین معدل دانشآموزان چهار پایه ادبیات و علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی فیزیک از سال ۱۳۹۸ تا سال ۱۴۰۲ خیلی از مردم را نگران کرد. مقایسه میانگین این معدلها، نشاندهنده افت تحصیلی دانشآموزان در مقطع دبیرستان بود. افزون بر آن، نتایج آزمون پرلز ۲۰۲۱ هم منتشر شد که در آن ۵۷ کشور و ۸ ایالت حضور داشتند.
نتایج این آزمون نشان میداد؛ ایران جزو یکی از کشورهای ضعیف در زمینه آموزش محسوب میشود. تعطیلی مداوم مدارس به دلیل آلودگی هوا و برگزاری کلاسهای آنلاین که معلمها آموزشهای لازم را برای برپایی آن ندیده بودند، از جمله دلایل بروز چنین معدلهای پایینی مطرح شد و کارشناسان هشدار دادند که باید هر چه سریعتر اقدامات لازم برای کارآمدی سیستم آموزشوپرورش درنظر گرفته شود، چرا که روش فعلی نتایج روشنی در بر نخواهد داشت. ورود روحانیون به مدارس یکی دیگر از اتفاقات آموزشی امسال بود. اتفاقی که هر چند دولت آن را بسیار مثبت ارزیابی کرد، اما برخی کارشناسان آموزشوپرورش این راه را مسیری به سوی مکتبخانه شدن مدارس دانستند که با آموزشهای نوین همخوانی ندارد.
پیروز پلاستیک خورد، جنوب شرقی سیل آمد
بحران آب، امسال هم چالشبرانگیز شد. زمستان آمد، اما برف و باران کم بود! این شرایط آبوهوایی حتی در افکار عمومی با سیاست هم گره خورد. عکسی از کوههای ترکیه دست به دست چرخید که برف دارد، اما یک قدم آنطرفش یعنی بعد از مرز در ایران ناگهان کوهها خشک هستند و برهوت. هرچند کارشناسان محیطزیست این شرایط را فرآیندی طبیعی عنوان کردند با این حال مردم چشم به آسمانی دوخته بودند که بیشتر شهرهایش مهی از آلودگی هوا به دلیل مازوتسوزی رویش را پوشانده بود. اگرچه روزهای اسفند ماه دل آسمان ایران بالاخره تپید و بسیاری از شهرها شاهد بارندگی و برف شدند، اما اینبارندگی برای مردم سیستانوبلوچستان چندان خوشیمن نبود. دومین استان پهناور ایران برای این باران سیلآسا آماده نبود و سیلاب بسیاری از خانههای روستایی را ویران و راهها را مسدود کرد.
خسارتهای بسیاری به مردم وارد آمد که هنوز هم در روزهای پایانی سال ادامه دارد. این سیلابها اما برای مردم ارومیه روزگار دیگر گونهای را رقم زد. کارشناسان اعلام کردند که بخشهایی از دریاچه خشکشده ارومیه آبگیری کرده؛ دریاچهای که در سالهای گذشته جان داده بود از بس بیآبی کشید. این بارندگیها با این حال نتوانست عقبنشینی دریاچه کاسپین را جبران کند. این در حالی است که امسال آبرفتن دریاچه کاسپین و خشکشدن آن در ۵۰ سال آینده هراس به جان مردم انداخته است. هراسی که هنوز هم در دلها مانده و معلوم نیست که در سالهای آینده به وقوع بپیوندد یا نه. در روزهای پایانی امسال ویدئویی هم منتشر شد از «پیروز» یوزپلنگ ایرانی که سال ۱۴۰۱ تبدیل به نماد امید برای مردم شده بود، اما با وجود همه امیدواریها از دنیا رفت و دلیل مرگش هم مشخص نشد. امسال اما ویدئویی از بازی پیروز با یک کیف پلاستیکی مورد توجه قرار گرفت که به باور برخی از کارشناسان آلت قتاله این حیوان اصیل ایرانی بود. کارشناسان محیطزیست اگر چه این ادعا را رد کردند، اما باز هم دلایل مشخصی از مرگ پیروز منعکس نشد. قرار بود امسال به خیر و نیکی برای حیاتوحش به پایان برسد، اما باز هم نشد و یک قلاده پلنگ در تصادف جادهای جان باخت و تیر دردناکی به قلب دوستداران طبیعت ایران زد.
رکورد فرونشست
خشکسالی و سیلاب تنها مصیبتهای محیطزیستی نیستند که ایران را با چالش روبهرو کرده است؛ فرونشست زمین هم امان بسیاری از شهرهای ایران را بریده. از همینروست که رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری گفته «بیلان منفی آبهای زیرزمینی کشور باعث فرونشست یک میلیون هکتار از عرصههای کشور در مناطق مختلف شده است. نتیجه مدیریت غلط منابع آبی و پیامدهای ناگوار آن بهویژه حفر چاههای مجاز و غیرمجاز هر روز آشکارتر میشود؛ وقتی بیهیچ ضابطه و معیاری چاه عمیق و نیمهعمیق حفر میشود تا کشاورزی ناپایدار توسعه یابد، آبخوانها خالی میشود، سطح آبهای زیرزمینی پایین میرود و در نتیجه ۲۳۰دشت حاصلخیز کشور دچار بحران میشود.»
افغانستیزی از فضای مجازی تا واقعیت
موج افغانستیزی یکی از رویدادهای مهم سال ۱۴۰۲ بود. افغانستانیهای مهاجر بیش از ۴۰ سال است با ایرانیها زندگی مسالمتآمیزی دارند. اگرچه مواقعی هم بوده که رودرروی هم قرار بگیرند، اما هیچگاه بهاندازهای نبود که منجر به تشکیل کارزاری برای بیرون راندن آنها از ایران شود. به نظر میرسد قدرت گرفتن طالبان در افغانستان و بسته شدن آب هیرمند به روی مردم ایران از جمله عواملی بودند که فضای عمومی جامعه ایران را علیه افغانها ملتهب کرده است. از سوی دیگر پاکستان هم بسیاری از افغانهایی را که تابعیت نداشتند از کشور خود بیرون کرد. این اتفاق این تصور را دامن زد که راندهشدگان قرار است به ایران بیایند و چون بیشترشان از افراد جهادی بودند، مردم را نگران کرده بود. به همین دلیل بسیاری از مردم را بر آن داشت تا از مسوولان بخواهند که حفاظت از مرزها را جدی بگیرند. با این حال آنچه افغانستیزی نام داشت در شبکههای اجتماعی قدرت گرفت و در واقعیت منجر به چندین ضربوشتم شد.
نخستین اتفاق در شهریار افتاد. طبق گفته محلیهای قاسمآباد شهریار، گروهی موتورسوار با صورتهای پوشانده شده، وارد این محل شدند و به اهالی افغانستانی حمله کردند. آنها گروهی ناشناس بر ترک موتور بودند که با هدف رعب و وحشت و همراه داشتن سلاح سرد، فضای کسبوکار افغانستانیها را بر هم زدند. این اما پایان ماجرا نبود؛ دهها شهروند ایرانی به حضور مهاجران افغان در خیابانهای شهر اقبالیه در قزوین اعتراض کردند. کشته شدن جوان میبدی به دست دو افغانستانی اما درگیریها را به اوج رساند و حتی کار به جایی رسید که فضای یزد بهشدت ملتهب شد. برخی از شهرها از پذیرفتن افغانستانیها عذر خواستند و درهای شهرشان را به روی آنها بستند تا اینکه سرانجام مسوولان اعلام کردند که سختگیری در مرزها را افزایش داده و موانع متعددی برای ورود غیرقانونی افغانستانیها گذاشتهاند.
از اظهارنظرهای سیاسیون تا تخریب بافت تاریخی
در سالی که گذشت، اوضاع میراثفرهنگی ایران چندان خوش نبود. افکار عمومی امسال بیشتر معطوف اظهارنظرهای عزتالله ضرغامی، وزیر میراثفرهنگی شد. وزیری که بیشتر ترجیح میداد درباره شادی مردم حرف بزند و درباره رویدادهای سیاسی و اجتماعی اظهارنظر کند. با این وجود آن سوی این اظهارنظرها، رویدادهای دیگری در شرف وقوع بود. فرونشست زمین میراث جهانی پارسه پاسارگاد را تهدید کرد. این تهدید به اندازهای نگرانکننده شد که دوستداران میراثفرهنگی بارها و بارها به مسوولان تذکر دادند که جلوی این اتفاق گرفته شود، اما همچنان معلوم نیست که چه تدابیری برای این معضل بزرگ درنظر گرفته شده است. هرچند بافت تاریخی شیراز بالاخره در فهرست آثار ملی ثبت شد، اما سایه خطر از سر آن محو نشد. همانطور که بافتهای تاریخی کاشان و کرمان و بسیاری از شهرهای تاریخی ایران با این گرفتاری دستوپنجه نرم میکنند. این اما پایان ناگواریهای این حوزه نبود.
خانههای تاریخی بسیاری ویران شدند که آخرینشان خانه اقبالیان در همدان بود. فعالان میراثفرهنگی در همدان تلاش بیوقفهای برای نجات این خانه کردند. اقداماتی که به نتیجه نرسید و بولدوزرها به جان این خانه ثبت ملی افتادند. خانه تاریخی دیگری به نام حاجی سیف که در محله قدیمی رشت قرار داشت هم یکی دیگر از قربانیهای میراث امسال بود. محوطههای تاریخی متعددی ویران شدند که از میانشان محوطههای قمیآباد شهرری سروصدای زیادی بهپا کرد و افکار عمومی را تحتالشعاع قرار داد. به فروش رساندن دو کاروانسرای ثبت جهانی به قیمتی بسیار نازل تیر خلاصی بود به میراثفرهنگی ایران که صدایش از سمنان به گوش رسید و دوستداران میراثفرهنگی را بهشدت نگران کرد.