تز خارجی ترامپیسم؛صلح از طریق قدرت

کیت کلوگ عضو سابق شورای امنیت ملی و ژنرال بازنشسته و دن نگریا نماینده ویژه در امور بازرگانی وزارت امور خارجه ایالات متحده در نشنال اینترست نوشتند: اما آنها اشتباه می‌کنند. ترامپ به شدت به متحدان اروپایی آمریکا در ناتو فشار آورد تا به تعهدات خود مبنی بر صرف ۲‌درصد از تولید ناخالص داخلی‌‌شان برای دفاع از خود عمل کنند.او همچنین از ژاپن و کره‌جنوبی خواست تا در هزینه نگهداری نیروهای آمریکایی در آسیا مشارکت بیشتری داشته باشند.

این رویکرد غیرسنتی بود، اما بسیاری از کشورها هزینه بیشتری برای دفاع از خود پرداخت کردند و اتحادها و امنیت مشترک ما بهبود یافت.سیاست‌‌های دولت بایدن-هریس، اتحادهای ما را قوی‌‌تر نکرده است.این شکست به‌ویژه امروز که محیط امنیتی جهانی خطرناک‌تر از دهه‌های گذشته است، جدی‌‌تر شده است. فقدان شفافیت راهبردی به‌ویژه چشمگیر بوده است. دولت بایدن-هریس نتوانست تشخیص دهد که تهدیدهای ترکیبی از سوی چین، روسیه، ایران و کره‌شمالی که با هم «محور توسعه‌‌طلبان» را تشکیل می‌دهند، چالش اصلی امنیت ملی آمریکا هستند.درعوض، آنها فقط دیدگاه غیرالهام بخش مدیریت رقابت را «مسوولانه» ارائه کردند.

به ادعای نویسنده نشنال اینترست، دولت دوم ترامپ، برای مردم آمریکا امنیت بیشتری خواهد آورد با بازگشت به سیاست خارجی صلح از طریق قدرت که از متحدان ما می‌‌خواهد در دفاع از منافع مشترک مشارکت بیشتری داشته باشند.منتقدان ترامپ سخنرانی‌‌های خوب در نشست‌های بین‌المللی را با دیپلماسی سخت برای پیشبرد منافع مردم آمریکا اشتباه می‌‌گیرند.

محور توسعه‌‌طلبان

روسیه برای دومین بار با هدف پایان دادن به حاکمیت وجودی اوکراین به این کشور حمله کرد. ایالات متحده به صلح و رفاه اروپا، یک شریک بزرگ اقتصادی و یک منطقه استراتژیک کلیدی، علاقه دارد.ایران به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق گروه‌‌های نیابتی خود، حزب‌‌الله، حماس و حوثی‌‌ها با اسرائیل در نبرد است. اسرائیل، متحد اصلی آمریکا در خاورمیانه است، منطقه‌‌ای که صادرات نفت و مسیرهای تجاری آن برای اقتصاد جهانی حیاتی است.

چین در حال تهدید به حمله به تایوان، شریک اقتصادی و نظامی ایالات متحده در یک منطقه استراتژیک است. چین همچنین درگیر اقدامات تحریک‌آمیز دریایی علیه فیلیپین، متحد هم‌‌پیمان ایالات متحده است.این امر باعث درگیری‌‌های مرزی در مناطق مورد مناقشه با ژاپن، یکی دیگر از متحدان هم‌‌پیمان آمریکا و هند شده است.هدف چین تسلط بر آسیا، پرجمعیت‌ترین و از نظر اقتصادی پویاترین قاره، و اقیانوس آرام، مرز غربی آمریکاست.کره‌شمالی اعلام کرده است که زمان اتحاد مجدد مسالمت‌آمیز با جنوب به پایان رسیده است و این حق را دارد که کره‌جنوبی، یکی دیگر از متحدان پیمان ایالات متحده را نابود کند.

همه این نیروها، قدرت‌‌های هسته‌‌ای (یا نزدیک به هسته‌‌ای) هستند که به سرعت و به طور قابل‌توجهی در حال افزایش توانایی‌‌های نظامی خود هستند. از سال ۲۰۰۰، هزینه‌های دفاعی روسیه و چین به ترتیب ۲۲۷‌درصد و ۵۵۶‌درصد افزایش یافته است. از زمانی که دولت بایدن-هریس اجرای تحریم‌‌های اقتصادی دوران ترامپ را متوقف کرد، هزینه‌‌های دفاعی ایران افزایش یافته است.کره‌شمالی که در حال حاضر یک کشور پادگانی است، قول داده که توانایی‌‌های هسته‌‌ای خود را افزایش دهد.

همچنین این حکومت‌‌ها آشکارا از یکدیگر در جاه‌‌طلبی‌‌های توسعه طلبانه خود حمایت می‌کنند. چین، ماشین‌آلات و نیمه هادی‌‌ها را به روسیه می‌‌فروشد که می‌توانند در صنایع غیرنظامی و نظامی استفاده شوند. چین بزرگ‌ترین شریک تجاری روسیه است و رهبران دو کشور بیش از چهل بار با یکدیگر ملاقات کرده‌‌اند. چین در سال ۲۰۲۱ یک قرارداد استراتژیک ۲۵ ساله با ایران امضا کرد و مقصد اصلی صادرات غیرقانونی نفت ایران است. در سال ۲۰۲۴، چین، روسیه و ایران پنجمین مانور نظامی مشترک خود را در دریای عمان برگزار کردند.ایران همچنین تجهیزات نظامی به روسیه می‌فروشد. کره‌شمالی به روسیه مهمات می‌فروخت و اخیرا نیروهای خود را برای جنگ با اوکراین به روسیه اعزام کرده است. روسیه در ازای آن در حال انتقال فناوری پیشرفته نظامی به چین، ایران و کره‌شمالی است. این فقط یک فهرست جزئی است.

ناکارآمدی دولت بایدن -هریس در تقویت اتحادهای آمریکا

دولت بایدن-هریس از همان ابتدا یک هدف جهانی برای سیاست خارجی خود تعیین کرد: ترویج دموکراسی در سراسر جهان. این سازمان تجدید دموکراسی جهانی را «چالش تعیین‌کننده زمان ما» نامید و سه اجلاس سران دموکراسی را با بیش از ۱۰۰ کشور سازماندهی کرده است. دولت با استفاده از معیارهای غیرشفاف، متحدان مهم استراتژیک را از این رویدادها حذف کرده است که به نظرش به اندازه کافی دموکراتیک نیستند، مانند تایلند، ترکیه و مجارستان. همچنین شریک قابل اعتماد (مصر) را حذف کرد، اما شریک کمتر قابل اعتماد (پاکستان) را شامل شد.در نتیجه این تمرکز نادرست بر ارتقای دموکراسی، دولت بایدن-هریس اهداف تقویت اتحاد را که محیط استراتژیک خطرناک اطراف ما اقتضا می‌‌کرد، دنبال نکرد.

آمریکا در آسیا نیز، خواستار افزایش سریع و تاثیرگذار در هزینه‌‌های دفاعی تایوان نشد؛ کشوری که بیشترین خطر جنگ را در آن منطقه دارد. در سال ۲۰۲۵، تایوان ۲.۴۵‌درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف دفاع خواهد کرد. این کافی نیست. سایر بازیگران خط مقدم بسیار بیشتر هزینه می‌کنند. در سال ۲۰۲۲، قبل از شروع جنگ فعلی، اسرائیل ۴.۵‌درصد هزینه می‌کرد و لهستان در سال ۲۰۲۵، ۵‌درصد هزینه خواهد کرد. این لیست ادامه دارد. در سال ۲۰۲۲، ژاپن تصمیم تاریخی گرفت تا هزینه‌های دفاعی خود را از ۱ به ۲‌درصد تولید ناخالص داخلی تا سال ۲۰۲۷ افزایش دهد. این تلاش قابل تحسین است، اما در محیط امروز کافی نیست.کره‌جنوبی در سال ۲۰۲۲، ۲.۷‌درصد هزینه کرد.این رقم بیشتر از همسایگانش بود، اما با این وجود نسبت به ۲.۸‌درصد در سال ۲۰۲۱ کاهش جزئی را نشان می‌دهد.

دولت بایدن- هریس به موفقیت‌های اتحاد در آسیا می‌بالد، با این تفاوت که این موفقیت‌ها به دلیل شرایط مساعد بوده تا اقدامات دولت. تشکیل آکواس به لطف تصمیم استرالیا برای توسعه فناوری زیردریایی و تحقیق و توسعه دریایی با مشارکت ایالات متحده و بریتانیا یک نتیجه درخشان را ثبت کرد. نشست سران ایالات متحده-ژاپن-کره در کمپ دیوید نقطه اوج دیپلماسی بود که در چند دولت گسترش یافت و با بدتر شدن محیط امنیتی در آسیا و تغییر سیاست توسط دولت محافظه‌کار در کره‌جنوبی تسریع شد.

ناتوی اروپایی قطعا پس از تصمیم سوئد و فنلاند برای پیوستن به آن قوی‌‌تر شده است. اما این به دلیل تهاجم پوتین به اوکراین بود. در همین حال، دولت بایدن -هریس از فشار بر اعضای اروپایی ناتو برای انجام تعهدات خود در سال ۲۰۱۴ مبنی بر اختصاص ۲‌درصد از تولید ناخالص داخلی خود برای دفاع صرف نظر کرد. ۱۰ سال بعد، تنها ۲۳ عضو از ۳۲ عضو ناتو از رویکرد آن پیروی می‌کنند. در خاورمیانه، دولت بایدن -هریس در کشمکش با عربستان سعودی آغاز به کار کرد. توافق‌نامه ابراهیم ۲۰۲۰ دولت ترامپ که بزرگ‌ترین موفقیت دیپلماسی آمریکا از زمان گشایش در برابر چین در سال ۱۹۷۲ بود، روابط اسرائیل را با امارات متحده عربی، بحرین و مراکش عادی کرد. این توافق کشورهای عرب خلیج فارس را با اسرائیل گرد هم آورد تا از نفوذ ایران جلوگیری کرده و نقش فزاینده چین در منطقه را کنترل کند.

اضافه شدن عربستان سعودی می‌توانست پیروزی بزرگ بعدی باشد. با این حال، بایدن در کمپین انتخاباتی سال ۲۰۱۹ اعلام کرد که می‌‌خواهد عربستان سعودی را به دلیل سابقه حقوق بشری آن به یک «مطرود» در میان کشورها تبدیل کند.او رویه خود را برعکس و در سال ۲۰۲۲ از این کشور دیدن کرد. با این وجود، روابط تیره باقی ماند و روند عادی‌سازی اسرائیل و عربستان سعودی چند سال به تعویق افتاد تا جنگ کنونی خاورمیانه از راه رسید. اقدامات جنگ طلبانه چین و محور توسعه‌طلبان تهدید جدی برای امنیت مردم آمریکاست. دولت دوم ترامپ، سیاست جسورانه‌ای را برای بسیج توانایی‌های متحدان علیه این دشمنان مشترک اعمال خواهد کرد.

ارائه شفافیت استراتژیک

استراتژی امنیت ملی بایدن در سال ۲۰۲۲، چین را همراه با چند چالش دیگر، از جمله «پسرفت دموکراتیک» در سراسر جهان، بیماری‌های همه‌گیر که نابرابری‌ها را بدتر می‌کند و تغییرات آب و هوایی که بایدن آن را «تنها تهدید وجودی که بشریت با آن مواجه است و ترسناک‌تر از یک جنگ هسته‌ای می‌داند، مورد بحث قرار می‌دهد. چین نیز مهم‌ترین دغدغه سیاست خارجی هریس نیست. در مصاحبه ۶۰ دقیقه‌ای وی در ماه اکتبر، وقتی از او خواسته شد که بزرگ‌ترین دشمن ایالات متحده را نام ببرد، ایران را تنها عضو محور توسعه‌طلبان بدون سلاح هسته‌ای نام برد.

دولت دوم ترامپ، چین را به عنوان یک «دشمن نظامی و اقتصادی قدرتمند» تعریف می‌کند. این رویکرد از این درک شروع می‌شود که «حزب کمونیست چین، جامع‌ترین تهدید برای امنیت ملی ما از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سه دهه پیش است.» همچنین می‌‌داند که متحدان هسته‌‌ای یا نزدیک به هسته‌‌ای چین در حال هماهنگ کردن اقدامات بدخواهانه خود در یک محور ضد آمریکایی پکن-مسکو-تهران هستند.آمریکا قبل از اینکه بتواند رهبر موثری برای متحدانش شود، ابتدا باید به این شفافیت استراتژیک دست یابد. دولت دوم ترامپ اصرار خواهد داشت که متحدانش برای امنیت ملی خود هزینه‌های بیشتری را صرف کنند. ترامپ اخیرا گفته است که اعضای ناتو باید حداقل ۳‌درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف دفاع کنند که ۵۰‌درصد نسبت به توافق فعلی ناتو افزایش را نشان می‌دهد.متحدانی که امنیت خود را جدی نمی‌گیرند باید انتظار تعهد دفاعی کمتری از آمریکا را داشته باشند.

مشارکت آمریکا در اتحادها نباید تعهد بی‌قید و شرط تلقی شود. ایالات متحده می‌تواند حضور نیروهای خود را در کشورهایی که ترجیح می‌دهند در دفاع از خود سرمایه‌گذاری نکنند، کاهش دهد. ایالات متحده همچنین درخواست‌‌های خود را با هدف اینکه کشورهای ثروتمند به میزان قابل‌توجهی برای حمایت از نیروهای آمریکایی مستقر در آنجا کمک‌‌ پرداخت کنند، تجدید خواهد کرد.درعین حال، همان‌طور که اخیرا توسط رابرت سی اوبراین، مشاور سابق امنیت ملی پیشنهاد شده است کنگره باید با اعطای انواع کمک‌‌های مالی، وام‌‌ها و انتقال تسلیحاتی که ایالات متحده مدت‌‌هاست به اسرائیل پیشنهاد داده است، به تقویت نیروهای مسلح اندونزی، فیلیپین و ویتنام کمک کند. می‌توان برای سیاست صلح از طریق قدرت نمونه‌هایی را ذکر کرد.

دودا، رئیس‌جمهور لهستان، در جریان دیدار با رئیس‌جمهور بایدن در اوایل سال‌جاری، پیشنهاد کرد که آنها به طور مشترک از افزایش هزینه‌های دفاعی اروپا از ۲‌درصد به ۳‌درصد حمایت کنند، اما دولت بایدن-هریس آن را رد کرد. این کاهش گیج‌کننده به احتمال زیاد به دلیل برنامه دولت بایدن-هریس برای کاهش هزینه‌‌های دفاعی ایالات متحده به زیر ۳‌درصد و رسیدن به ۲.۶‌درصد تا سال ۲۰۳۴ است. کارشناسان امنیت ملی خواستار افزایش تدریجی هزینه‌‌های دفاعی ایالات متحده به ۶‌درصد - میانگین پس از سال ۱۹۴۵ - تا پایان سال ۲۰۲۸ شده‌‌اند. یک سناتور برجسته خواستار سرمایه‌گذاری دفاعی از طریق افزایش هزینه‌‌ها به ۵‌درصد شد. ترامپ خاطرنشان کرده است که زندگی آمریکایی‌‌ها در زیرسایه تهدید نابودی هسته‌‌ای غیرقابل قبول است و درخواست خود را برای ایجاد سپر موشکی گنبد آهنین در اطراف ایالات متحده تجدید کرده است.

در این لحظه بسیار خطرناک در تاریخ، مردم آمریکا خواستار شفافیت استراتژیک و رهبری سختگیرانه امنیت ملی هستند. به چه کسی برای انجام این کار اعتماد دارید، ترامپ و جی دی ونس یا هریس و والز؟