بخش صد و هشتاد و یکم
نه «صلح آمریکایی» نه «صلح چینی»
«هزینه جنگ» تمایل دارد تا انگیزه محدود کردن جنگ را بهوجود آورد حتی اگر به معنای هدر دادن مزیت [ها] باشد؛ «هزینه باخت» تمایل به انگیزه دادن به انجام آن چیزی است که پیروزی را به ارمغان میآورد مانند تشدید، توسعه و طولانی کردن درگیری. بهطور مثال ایالاتمتحده بهطور منطقی احساس اطمینان میکند که میتواند در یک جنگ شدید با چین پیروز شود و این کشور را با هزینههای شدیدی مواجه سازد که ترجیح دهد جنگ را محدود نگاه داشته و پیامد عدم پیروزی را بپذیرد که این احتمالا با منافع آمریکا همخوانی دارد. برعکس، چین ممکن است هزینه باخت در جنگ با آمریکا را آنقدر بالا تصور کند که هزینه یک جنگ شدید و شاید طولانی را قابلتحملتر بداند. از آنجا که چشمانداز پیروزی طرفین در حال کمرنگ شدن است – حتی در سالهای آتی- هر دو کشور باید تاکید را بر هزینههای نبرد قرار دهند و این دلیلی مهم است بر اینکه هر دو طرف باید بهشدت در مورد عواقب جنگ بیندیشند.
هزینههای درگیری عمدتا تابع «شدت» و «مدت زمان» است. آنچه کمتر هزینهبر است آشکارا یک جنگ مختصر و خفیف است؛ جنگ پرهزینه هم یک جنگ طولانی و شدید است. انواع هزینهها هم بر حسب زمان متفاوت است: در ابتدا، خسارتهای نظامی غالب خواهد شد؛ به مرور، هزینههای اقتصادی رشد خواهد کرد و خسارتهای نظامی در نتیجه کاهش قابلیت پادنیروی طرف مقابل، کاهش مییابد. محدودیتها و فشارهای سیاسی داخلی هم ممکن است در کار باشند اما اینها میتواند موجب کسب توانایی شده و حتی انتخابهای رهبران را آنگاه که خسارتهای نظامی و هزینههای اقتصادی افزایش یابند به نوسان درآورد. به این ترتیب، واکنشها و ابهامهای بینالمللی – هشدارها، محکومیتها، مخالفتها، حمایتهای سیاسی و مادی و اصلاحات و تعدیلات- هم بهمرور و با شدت افزایش مییابد.
توجه به این نکته مهم است که مهمترین فاکتور در تعیین اینکه آیا یک جنگ از آغاز محدود است یا شدید، این است که آیا رهبران سیاسی به ارتشهایشان چراغ سبز برای پاتک و حمله متقابل نشان میدهند یا نه. بر مبنای دلایل نهادین و عقلانی میتوان تصور کرد که آیا خویشتنداری از هر دو سو میتواند به اجرا در آید یا خیر. کنترل غیرنظامیان بر ارتش در آمریکا در نظر و در عمل محکم است. اگرچه، رئیسجمهوری فعلی چین احساس نیاز کرده تا کنترل بر ارتش آزادیبخش خلق را بیشتر کند اما اطلاعات اندکی در دسترس است تا ارزیابی کند که چگونه رهبران نظامی و غیرنظامی در چین مسوولیت فرماندهی طی دوران جنگ را مدیریت خواهند کرد. حتی با اتخاذ گامهای ایمنیبخش نهادین و مکفی در هر دو طرف، منطق وارد آوردن ضربه بدون تاخیر همچنان قوی است؛ از آنجا که تردید میتواند منجر به خسارتها و ضرر و زیانهای عملیاتی شود که فائق آمدن بر آن را دشوار میسازد اما مسیر «امن» همانا ضربه زدن فوری به قوای دشمن است (هر چند این ضربهزدن میتواند در قالب آغازگر بودن نباشد).
ارسال نظر