بخش نود و چهارم
آفتابپرستهای چشم آبی
در نظام سه ستونی «ابزار بودگی، هویت، ایدئولوژی» راست افراطی که از سوی «کلاندرمانز» و «مایر» تعریف شد، آتاکا موفق شد که هویت و ایدئولوژی را تابع ابزار بودن سازد و بینالمللگرایی را – در تنوع روسوفیلی خاص خود- به یکی از قدرتمندترین منابع انتخاباتی ناسیونالیسم تبدیل سازد. افراطگرایی راست افراطی در صحنه سیاسی بلغارستان نسبتا دیرهنگام ظاهر شد. با این حال، سه سازمان مدنی در برابر خشونت وجود دارد که در این بخش به آنها پرداخته خواهد شد: «کمیته هلسینکی بلغارستان»؛ «مردم علیه نژادپرستی» و «دوستان آوارگان.» آنها نماینده انواع متفاوتی از نهادینهسازی کنشگری مدنی و نسلهای متفاوتی از NGOها هستند.
«کمیته هلسینکی بلغارستان» (BHC) در ۱۴ جولای ۱۹۹۲ تاسیس شد. در اوایل سال ۱۹۹۳، به عضو جریانی تبدیل شد که «فدراسیون بینالمللی هلسینکی» نامیده میشد. فعالیتهای این کمیته شامل نظارت و ردیابی سیستماتیک وضعیت حقوق بشر در بلغارستان بود. از سال ۱۹۹۵، این کمیته برنامهای قانونی را در دستور کار خود گنجانده که کمکهای قانونی به قربانیان تخلفات حقوق بشری از طریق مشاوره و ارائه دادخواست پیش از برگزاری دادگاه ملی یا بینالمللی ارائه میدهد. این کمیته در دادگاه اروپایی حقوق بشر و دیگر ارگانها موفقیتهایی بهدست آورده و در پروندههایی پیروزیهایی بهدست آورده است.
طی گذار به دموکراسی، یکی از اهداف اصلی دولت بلغارستان پذیرش استانداردهای بینالمللی و اروپایی در حوزههای عدم تبعیض، احترام به حقوق بشر و مبارزه علیه نفرت پراکنی بود. این کمیته نقش مهمی هم بهعنوان اصلاحکننده دولت پساکمونیستی و هم کاتالیزوری برای هماهنگسازی قانون بلغارستان و قانون ضد تبعیض ایفا میکند. این کمیته نمونهای نمادین است از ظهور اولین NGOها و نقش صداهای مدنی علیه نفرت پراکنی و خشونت در فضای عمومی و جدید پساکمونیستی. «مردم علیه نژادپرستی» (HORA) برای مقابله با اقدامات خشونت باری که «سر تراشیدهها» مرتکب میشدند پدید آمد. در ۶ ژوئن ۲۰۱۰ در صوفیه، متجاوزانی نقابپوش که بر تراموای شماره ۲۰ سوار بودند و به میلههای فلزی، پنجه بوکس و چاقو مسلح بودند به شکلی خشونتبار به ۴جوان که به سوی تظاهرات صلحآمیز علیه بازداشت غیرقانونی خارجیان در مرکز بازداشتگاه ویژه «بوسمانچی» [Busmantsi Special Detention Centre] میرفتند حمله کردند. این حمله به یکی از نقاط عطف در کشور تبدیل شد و شاید به خلق ابداعات غیررسمی و انجمنهایی که علیه خشونت، تخلف از حقوق بشر و نفرت پراکنی مبارزه میکردند مرتبط باشند. تظاهرات علیه بازداشت غیرقانونی خارجیان در این بازداشتگاه در زمره اولین نمونههای غیررسمی محافظت از حقوق انسانی خارجیان بود. سازمان HORA مشتمل بر مردمانی با دیدگاههای متفاوت ایدئولوژیکی است که همگی با انگیزههای حقوق بشری متحد شدند.
این چیزی است که آنها در مورد حمله به تراموای شماره ۲۰ میگفتند: «حمله به تظاهراتکنندگانی که برای حقوق خارجیان تظاهرات میکردند اوج یک روند اختلالآمیز بود که آزادی بنیادین بیان و فعالیت مدنی را تهدید میکرد. این تحریکی است علیه آزادی بیان و انجمن و نمیتوانیم اجازه دهیم که بدون مصونیت باقی بماند. خشونتها با منشأ نژادی یا سیاسی مشکلی تنها برای قربانیان و مردمی که مورد اهانت قرار گرفتند، نیست. تلاش برای تهدید و تحدید حق بیان از طریق وحشت و خشونت چالشی جدی برای اصل دموکراسی در بلغارستان است و این آنها را به مشکلی برای تمام مردم با اندیشه دموکراتیک تبدیل میسازد. همه در خطر هستند. اگر امروز حملهکنندگان میکوشند تا دهان کنشگران را ببندند یا شهرشان را از مردمان «غیرعادی» به لحاظ قومی، نژادی، مذهبی یا جنسی «پاکسازی» کنند، فردا قربانی میتواند هر یک از مایی باشد که باوری «اشتباه» را بیان میکند. بیایید این را فریاد کنیم. سکوت در برابر خشونت فاشیستی همان چیزی است که این خشونت را محتمل میسازد. به همین دلیل، ما، شهروندانی که در تظاهرات علیه بوسمانچی مشارکت کردند، صرفنظر از باورهای متفاوت سیاسیمان، به حمایت از آن ۴ نفری بر میخیزیم که قربانی خشونت سیاسی و خشونت علیه نژادپرستی، بیگانههراسی و نونازیگری شدند که درحال ریشه گرفتن در بلغارستان هستند.»
«دوستان آوارگان» یک جنبش شهروندی داوطلبانه است که همزمان در ژوئن ۲۰۱۳ به منزله پاسخ/ واکنشی به بحران آوارگان در بلغارستان و ناتوانی قابل پیشبینی حکومت برای مدیریت درست آن تاسیس شد.
نقطه عطف در کارشان در سپتامبر ۲۰۱۳ رخ داد آنگاه که یک عضو این سازمان یک کمپین رسانهای بزرگ را برای جمعآوری غذا، لباس، کالا و دارو برای آوارگان نیازمند سازماندهی کرد: «در آن زمان برنامه رسمی صلیب سرخ بلغارستان هنوز عملیاتی نشده و دفتر بلغارستان کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان (UNHCR) یا پاسخگو نبود یا بر روی این مشکل کار نمیکرد. شهروندان در مقایسه با دولت و سازمانهای بزرگتر، با وجود تاثیر و منابع بینالمللی شان، در واکنشهایشان سریعتر و چابکتر بودند.» گروه کوچکی از شهروندان متعهد در زمانی بسیار کوتاه موفق به جذب انواع بسیار متفاوت دیگری از بازیگران مدنی، بشردوستانه، تجاری و رسانهای شدند مانند سازمانهای سوری و دیگر سازمانهای عربی، صلیبسرخ، شرکای تجاری از تاجران مهاجر و ملی، گروههای فراوان حقوق بشری و کوچک و تعداد زیادی از آحاد شهروندان. به جای ساختار مفصلبندی شده، «دوستان آوارگان» از طریق یک شبکه بندی سست کار میکند. آنها بر سه فعالیت متمرکزند: کمک بشردوستانه؛ بسیج علیه افراط گرایی مانند تظاهرات نوامبر ۲۰۱۳ علیه تعداد روزافزون حملات بیگانه هراسی علیه آوارگان؛ و نبرد نمادین برای کلمات. بازیگران ناسیونالیست و برخی سیاستمداران اصلی همواره در جستوجوی وضع عبارت «مهاجران غیرقانونی» بودند؛ درحالیکه فعالان حقوق بشر برای مشروعیت عبارت «آوارگان» مبارزه میکردند. آنها دستور کاری دوگانه دارند: بخش اول خنثیکردن دستور کار افراطیون است؛ بخش دوم خودمختاری با تاکید قدرتمند بر انسجام و یکپارچگی بشردوستانه است.
ارسال نظر