بخش صد و بیست و دوم
آفتابپرستهای چشم آبی
شخصیت عمومی رهبرانی مانند نایجل فاراج و نیکگریفین هم یکی از عوامل تاثیرگذار در جذب آراست. این دو نفر بهعنوان عوامفریبان کاریزماتیک قدرتمند و رهبرانی پوپولیست، در ترکیب با شکلبندی موفقیتآمیز چهره عمومی احزابشان، UKIP و BNP را به عصری جدید وارد کردند. آشکارترین تصویری که از نایجل فاراج، رهبر این حزب، دیده شده او را در «کافه»ای نشان میدهد که یا نوشیدنی در دست دارد یا سیگار یا هر دو. این کار اشاره دارد به عناصری از فرهنگ بریتانیایی که ایده «بریتانیایی بودن» [Britishness]، عوام در برابر نخبگان و آزادی از قید و بند بوروکراسی را به ذهن متبادر میسازد (UKIP ممنوعیت سیگار کشیدن را رد میکند). در مواردی UKIP به منزله «BNP کت و شلوارپوش» توصیف میشد؛ در حقیقت، کنشگران حزبی بهطور گستردهای در پوشش تجاری دیده میشوند. بر خلاف UKIP، EDL (و زیرشاخههایش) دارای مجموعهای از نمادها و تصاویر متمایزی هستند که از سوی کنشگرانش بهکار گرفته میشود. لوگوی EDL بهصورت آنلاین ظاهر میشود و بهصورتی نشانی سنجاق دار روی لباس نصب میشود. این لوگو شکل صلیبی دارد که در درون دایرهای قرار گرفته که درون دایره دارای دو رنگ است: بخش بالا سفید و بخش پایین سیاه و خود صلیب نیز قرمز رنگ است. در اطراف این لوگو این عبارت حک شده است: «in hoc signo vinces» یعنی (با این نشان، شما فاتح خواهید بود).
در کنار این، حضور آنلاینشان اغلب تصاویری از شوالیههای قرون وسطی را دارد که ارجاعی است مستقیم به جنگهای صلیبی. با این توصیف، همانطور که پیشتر بیان شد، نکته جالب این است که ریشههای EDL به اعتراضات خودش علیه اسلامگرایان رادیکال المهاجرون بازمیگردد که این هم از تصاویر جنگهای صلیبی استفاده میکرد.
در تظاهرات- فعالیت اصلی و اولیه EDL- قابل مشاهدهترین نماد پرچم «سنت جورج» است (صلیبی سرخ در پیش زمینهای سفید). این با شعارها و نمادهایی ترکیب میشود که اشاراتی دارد به اسلام («نه شریعت» و «نه دیگر مسجد») به ارتش بریتانیا («از سربازانمان حمایت کنیم») و گاهی به شعارهایی که هدفشان متمایز کردن این گروه از نژادپرستی و افراطگرایی است («میهنپرستی برابر با نازیسم نیست»). اشاره به ارتش بازتاب این حقیقت است که ارتش بریتانیا در عملیاتهایی علیه گروههای اسلامگرا در آنسوی دریاها دخیل است و مهمتر اینکه، پاسخی است به المهاجرون و اعتراضات سازمانهای جانشین آن علیه ارتش. بنابراین، استفاده از تصویر شقایق پاسخی است مستقیم به سوزاندن شقایق از سوی اسلامگرایان رادیکال در یکشنبه یادبود در سال ۲۰۱۰ [روز بزرگداشت
(Remembrance Day ,Poppy Day) روزی است که در کشورهای عضو «اتحادیه کشورهای همسود» (commonwealth) از زمان پایان جنگ جهانی اول برای زنده نگاهداشتن یاد سربازان کشته شده در هنگام انجام وظیفه در جنگ جهانی اول برگزار میشود. روز بزرگداشت در بیشتر کشورها در ۱۱ نوامبر برگزار میشود و نماد شقایق برایگرامیداشت این سربازان در ماه نوامبر مورد استفاده قرار میگیرد] لوگوی BNP اشارهای است مستقیم به شخصیت ملیگرایانه قومی و ملیگرایی انگلیسی حزب: پرچم اتحادیه [بریتانیا] به شکل قلب که نام BNP را بر خود دارد. به گفته گریفین، این لوگوی جدید «دقیقا نشاندهنده همان چیزی است که حزب مدافع آن است» یعنی جایگزینی پرچم اتحادیه [منظور اتحادیه بریتانیا است که متشکل است از انگلیس، ولز، ایرلند و اسکاتلند که پرچم بریتانیا نمادی از این چهار کشور است] به شکل قلب و مزین به لوگوی BNP که قبلا استفاده میشد. به گفته «درک آدامز»، این نشانه جدید «اندکی تصویر این حزب را نرمتر میکند و این چیزی است که ما به آن نیازمندیم.» آنچه در تمام این موارد به طرز چشمگیری مهم است استفاده اخیر از رسانههای جدید و فضاهای آنلاین بهعنوان بخشی از استراتژیهای ارتباطیشان است که منجر به چیزی شد که جکسون و گابل [Jackson and Gable] آن را «فعالیت افراطگرایانه انقلابی شده» [revolutionised extremist activity] توصیف کنند.
شبکههای آنلاین مانند توییتر و فیس بوک خلق شدند، فضایی برای بحثهای عمومی (هم بحثهای خام و هم ارزشمند) ارائه میدهند و نظرات همه طرفهای بحث را به خود جلب میکنند. به عبارت دیگر، یک انجمن عمومی برای نظارت از سوی کمپینکنندگان، بیریختسازی از سوی مخالفان و اختلاف نظر در درون پایگاه حمایتی گروه ایجاد میشود. همانطور که جکسون و گابل در تحقیقشان روی «افراطگرایی ناسیونالیسم در اینترنت» [Nationalism extremism on the internet] خاطرنشان میسازند، BNP اعضا را به مشارکت در شبکههای اجتماعی به منظور اظهار اصول عقاید [dogma] سیاسیشان و اعلام پیوستگی حزبیشان ترغیب میکند درحالیکه در مورد EDL – چنانکه قبلا گفته شد- این گروه موفق به بسیج بخشهای بزرگی از حامیانش برای مشارکت در فعالیتهای مستقیم شده و در عین حال به اینترنت روی آورده تا شبکههای آنلاینی با سازمانها و گروههای دیگر بهوجود آورد.
ایدئولوژیها، ارزشها و لفاظی در چشماندازها
«ماد» پیشنهاد میدهد که برای شناخته شدن بهعنوان راستافراطی، فرد باید بر عناصری کلیدی متمرکز شود مانند ملیگرایی، بیگانههراسی، نژادپرستی و مهاجرت که ظاهرا بیش از دیگر عناصر در گفتمان گروههای راست در اروپا مورد ارجاع قرار میگیرد. رویکرد «ماد»، در کنار تئوری نوریس [Norris] در مورد عناصر بازارمحور عرضه و تقاضا در ارتباط با نیازهای عمومی، میتواند تبیینی بسیطتر برای ظهور احزاب پوپولیست راستافراطی در بریتانیا بهدست دهد. تحلیل ما از این سه گروه مورد بررسی و مصاحبههایی که انجام دادیم برداشت ما از مفهوم هویت فرهنگی و ارتباطش با «دیگری» را روشن میکند؛ در این معنا، نمایندگی میتواند با نسخههای متفاوتی از کلیشههایی مانند جنسیت (بنگرید به بووآر، ۱۹۷۱)، نژاد (بنگرید به هیگ، ۲۰۱۰) یا مذهب (بنگرید به سعید ۱۹۷۸) هم ارتباط یابد.
ارسال نظر