بخش صد و بیست و پنجم
آفتابپرستهای چشم آبی
ملت و هویت ملی در کنار همگنی قومی و مذهبی به منزله چیزهایی نگریسته میشوند که باید مورد حمایت قرار گیرد و مثلا از سوی هرگونه تهدید برخاسته از پناهجویان، مسلمانان و مهاجران تضمین شود. افزون بر این، گروههای راستافراطی «یک جامعه همگن را فرض میکنند که هویت ملی را از طریق خون و وراثت منتقل میکند.» با این توصیف، همانطور که از سوی برخی مصاحبهشوندگان بر آن تاکید شده است، مهم است اشاره کنیم که میان این احساس که اسلام یا اسلامگرایی تهدیدی به روش زیست بریتانیایی است و نفرت از مسلمانان فقط به این خاطر که آنها مسلمان هستند، تفاوت وجود دارد.
برخی تصور میکنند که مذهب مهم است و برخی خیلی به مذهب اهمیت نمیدهند، برخی واقعا به هویت مسیحی چسبیدهاند و برخی هم خود را خداناباور میدانند. بنابراین یک آش درهم و برهم از آدمها وجود دارد که درهم میلولند و به دوستانی تبدیل میشوند که بخشی از یک شبکه را تشکیل میدهند.»
BNP نیز ادعا میکند که «به خودی خود مخالف اسلام نیست» بلکه افزون بر این، حاکی از خطر بالقوه برای «دموکراسی، سنتها و آزادیها با اسلامگرایی خزنده در بریتانیا» است (BNP ۲۰۰۵). با این اوصاف، یک ویدئوی منتشر شده از سوی جوانان BNP در سال ۲۰۱۴ برداشتی آشکار از مهاجرت به منزله «دیگری» را به وجود میآورد. [ادبیات و] لفاظیهای مهاجرتی که احساسات قدرتمند بیگانه هراسی را در هم میآمیزد در میان بارزترین «تم»های راست افراطی است آن هم با یک جذابیت مردمی خاص در چارچوب حوزههای انتخابیه؛ چیزی که میتواند در گروههای مورد بررسی شناسایی شود. بیگانههراسی – که به شکل تحتاللفظی یعنی ترس (فوبیا=phobia) از خارجی (زنوس= xenos)- احساسی است که احزاب پوپولیست راست افراطی در آن سرمایهگذاری میکنند و فرضیههای سیاست رفاهی- ناسیونالیستی و اقدامات ضدمهاجرتی خود را روی آن استوار میسازند.
از آنجا که اکثریت مهاجران از کشورهای غیراروپایی میآیند – چنانکه ماد چنین میگوید- آنها به مثابه تهدیدی بر هویت فرهنگی کشورهای میزبان تلقی شده و بنابراین، اغلب به بهرهبرداری از سیستم رفاه، ربودن مشاغل از شهروندان بومی و مسوول شناخته شدن برای افزایش نرخ جرائم متهم میشوند. در مصاحبههایی که انجام دادیم، اگرچه برخی خود را مخالف با مهاجرت گسترده کنترل نشده اما نه بهطور کلی مخالف مهاجرت توصیف کردند، دیگران خواستار توقف مهاجرت شدند تا زمانی که مسائلی مانند دسترسی به بهداشت و خدمات آموزشی و هزینه مترجمان حل و فصل شود: «مشکلی که ما هم اکنون در اتحادیه اروپا داریم این است که میلیونها نفر- اگر بخواهند- میتوانند ادعای نفع کنند. آنها مهارتی ندارند، برای کار نیامدهاند (یک عضو UKIP). اگر به اینجا بیایید و کار کنید و از کشور و اجتماع تان نفع ببرید، من مشکلی ندارم. اما اگر میخواهید به اینجا بیایید فقط برای نفع بردن و درخواست حقوق و شکستن قوانین، این چیزی است که ما با آن مشکل داریم (عضو EDL).
افزون بر این، همگنی ملت بازتاب مسائلی مانند «شوونیسم رفاهی» [welfare chauvinism] است. خطمشی اقتصادی- اجتماعی شوونیسم رفاهی مفهوم «ابتدا مردم خودمان» را مطرح میکند؛ رویکردی طردانگارانه [exclusionist] که از سوی تمام احزاب راستافراطی پذیرفته شده است. براساس این اصل، بودجههای دولتی فرصتهای شغلی باید از سوی بومیان مورد استفاده قرار گیرد نه مهاجران و در کنار آن، دولت باید محافظ اقتصاد ملی در برابر «رقابت خارجی» باشد. رویکرد دیگر برای شناسایی محتوای ایدئولوژیکشان همانا بررسی شعارهای مورد استفاده از سوی این گروهها است. برای مثال، یک شعار متداول در تظاهرات EDL این است: «تسلیم نمیشویم» و شعار NFSE نیز چیزی مشابه است: «هرگز تسلیم لعنتی را نمیپذیریم.» این بازگشتی است به استفاده از این عبارت در سیاستهای ایرلند شمالی و ظهور آن در شعارهای فوتبالی در انگلیسِ دهه ۸۰: «تسلیم IRA نمیشویم.» این آواز فوتبالی از «تسلیم طالبان نمیشویم» اقتباس شده است و در تظاهرات EDL در کنار دیگر شعارهای مربوطه فوتبالی مثل «انگلیس، تا زمان مرگم» خوانده میشود. شعار دیگر EDL – که پشت بسیاری از پیراهنهای EDL هم دیده شده است- این است: «نه نژادپرستی، نه خشونت، نه دیگر سکوت.»
دو بخش اول این شعار نفی آشکار اتهاماتی است که از سوی مخالفانی مانند «امید نه نفرت» [Hope Not Hate] و «متحد علیه فاشیسم» [Unite Against Fascism] و مفسران جریان اصلی مطرح شده است. برای EDL، مردم بریتانیا به مدت طولانی در مورد مساله تهدید اسلام/ اسلامگرایی ساکت بودهاند، دولت را هدف قرار میدادند که این «در قاموس اعضای EDL به منزله تحقق درخواستهای جهادیون درک شده»، غرق در اصلاح سیاسی بودند و با استانداردهای دوگانه غیرقابل دفاع تخریب شدند و خواستار اقدام مستقیم بودند.
به همین ترتیب، «باور به بریتانیا» یا «عشق به بریتانیا» از سوی UKIP (شعاری که از سوی BNP نیز در سال ۲۰۱۰ بهکار گرفته شد) وابستگی احساساتی رایدهندگان به کشور را هدف گرفته و بر عنصر ملی گرایی تاکید میورزد. نمایندگان راست افراطی با دفاع از ملیگرایی قومی به نفع یک محیط همگن استدلال میکنند که در آن ملت با دولت سازگار است. بنابراین، آنها هرگونه عنصر خارجی که متمایز از آن باشد را نادیده گرفته یا کوچک میشمارند. این مساله بازگشت به این ایده است که ملت نزد EDL، UKIP و BNP بهعنوان واحدی درک میشود که در ریشههای قومی و فرهنگی مشابه اشتراک دارد و افرادی که در این ویژگیها اشتراک ندارند نباید بهعنوان بخشی از آن درنظر گرفته شوند.
ارسال نظر