بوی شرارت در منطقه می‌آید

بدیهی است که زمان برگزاری و اهداف آن از چند نظر قابل تامل است. همان‌طور که مشخص است جمهوری اسلامی ایران در یک ماه آینده چهلمین سالگرد خود را جشن می‌گیرد. تلاش بی‌وقفه ایالات‌متحده آمریکا از گذشته تا به امروز و اجرای سیاست‌های بسی خصمانه دولت ترامپ علیه ایران با آغاز دوره صدارت وی و خارج شدن آمریکا به‌صورت یک‌طرفه از توافق برجام حاکی از اوج خصومت آمریکاست. با توجه به شگردهای مختلفی که آمریکا برای ایجاد نارضایتی در کشور برنامه‌ریزی کرده بود و حتی حالا نیز راهکارهای متعددی با ارزیابی شرایط ایران مورد بررسی قرار گرفته است؛ آمریکا سعی می‌کند تا ۲۲ بهمن سال‌جاری زمینه آشوب‌های اجتماعی را با تکیه بر ناملایمات اقتصادی و معیشتی فراهم آورد اما با توجه به کنترل و مدیریت اوضاع از سوی مسوولان کشور این برنامه تاکنون خنثی شده است. اما با این همه آمریکا به تلاش خود در این راستا ادامه خواهد داد تا در آستانه سالگرد انقلاب تاثیرات تبلیغی و روانی را بار دیگر در داخل کشور فراهم آورد و با آغاز موج جدیدی از ناآرامی‌های اجتماعی و تکیه همزمان بر اجماع جهانی برگرفته از اجلاسی که طراحی شده است، سناریوهای جدیدی را در نهادهای مختلف جهانی اعم از حقوق بشر، شورای امنیت و... به اجرا بگذارد. 

وزیرخارجه آمریکا طی سخنرانی خود در قاهره مدعی شد که خط‌مشی دولت آمریکا در خاورمیانه با روی کار آمدن دولت ترامپ بسیار سنجیده و در خور توجه است. چراکه ایالات‌متحده آمریکا با خروج از برجام مانع از توسعه‌طلبی ایران در منطقه خاورمیانه شده و با سیاست مقابله‌ای خود در برابر ایران موجب تضعیف شرایط تهاجمی جمهوری اسلامی شده است. با درک تک‌تک کلمات به‌کار برده شده در اظهارات پمپئو آشکار است که متن سخنرانی وی برنامه‌ریزی شده بوده و در محتوای آنها اهداف جنگ روانی که اصطلاحا در ادبیات سیاسی به آن Perception Operation (عملیات القایی یا ادراکی) گفته می‌شود، نهفته است. سیاست کنونی آمریکا در قبال ایران شبیه مکانیزمی است که با نام مدیریت روانی- اجتماعی «گلدشتاین» باید شناخت. یعنی هر اندازه دروغی به دفعات مثل القائات گلدشتاینی به ذهنیت جامعه تلقین شود، این دروغ به مرور زمان حالت عادی و باورپذیر به خود می‌گیرد.

مسوولان سیاسی دولت ترامپ در رابطه با ایران هم دقیقا از همین سیستم بهره‌گیری می‌کنند. به عبارت روشن‌تر، ایجاد شرایط لازم برای ایجاد سیاه‌نمایی نه تنها آمریکا را برای رسیدن به اهدافش در تضعیف موقعیت راهبردی ایران یاری می‌کند، بلکه شرایط اجتناب یا احتیاط روانی را در مناسبات سیاسی میان دیپلمات‌های ایرانی با سایر کشورها فراهم می‌کند. بدیهی است که با این تدبیر شاهد روزهای توام با شیطنت‌هایی در هفته‌های آتی خواهیم بود. تحریم جدید دانمارک و درخواست از اتحادیه اروپا در پیوستن به آن، اجرای عملیات ایذایی مانند حمله به سفارتخانه‌ها (سفارت ایران در لاهه) و شاید برچسب‌زدن‌های بی‌دلیل ناشی از بروز حوادثی که ایران دخالتی در آنها نخواهد داشت، از جمله مواردی است که در زمره سیاست گلدشتاینی آمریکا می‌گنجد. به‌طوری‌که می‌شود تمام این گمانه‌زنی‌ها را از اظهارات مایک پمپئو در دانشگاه قاهره برداشت کرد. 

مایک پمپئو، در ارزیابی نقش آمریکا در خاورمیانه گفت که دیگر کاسه صبر و بردباری آمریکا لبریزشده و بعد از این در رابطه با ایران سیاستی فعال را در پیش خواهد گرفت. وی با اشاره به مشخصه‌های سیاست کوتاه‌مدت ابراز کرده که برنامه‌های کوتاه‌مدت ولی نتیجه‌بخش فراتر از تقویت همکاری با کشورهای عربی است که به واشنگتن وفادارند. وی از لزوم اجرای سیاست مهار ایران سخن گفته و خروج نیروهای آمریکایی از سوریه را نیز در راستای سپردن شرایط امنیتی منطقه به صاحبان آن دانسته است. به اعتقاد وزیر امورخارجه آمریکا، جوامع کنونی در خاورمیانه خود به شرارت رادیکالیسم پی خواهند برد. وی گفت که آمریکا خود را مکلف به حمایت از اسرائیل می‌داند و حق دفاع اسرائیل در برابر تهدیدات را نیز منطقی جلوه داد. وی در عین حال مدعی شد: «مادامی که ایران در مسیر ایجاد تنش در منطقه حرکت کند و سیاست‌های مداخله‌جویانه را ادامه دهد، یقینا ملت‌های موجود در خاورمیانه هیچ‌گاه روی امنیت را نخواهند دید و به‌ثبات اقتصادی نیز نائل نخواهند آمد.»

نتیجه اینکه در ورای این اظهارات، نه تنها حسن نیتی نیست، بلکه بوی شرارت و ایجاد شرایط ستیز در منطقه می‌آید. همان تجربیاتی که سال‌هاست افغانستان، عراق و لیبی با آن دست به گریبان هستند. از سوی دیگر لازم است روشنگری ملی و پیشگیرانه از سوی دستگاه دیپلماسی مدنظر قرار گیرد.