پوتین اصلاحطلب شد
ولادیمیر پوتین اصلاحطلب شد
قانونگذاران روسیه روز پنجشنبه ۲۶ دیماه با اکثریت آرا «میخاییل. وی. میشوستین» را بهعنوان نخستوزیر جدید روسیه انتخاب کردند. دولت روسیه روز ۱۵ ژانویه استعفا کرد و به دنبال آن ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه میشوستین را بهعنوان نخستوزیر به دوما معرفی کرد که دوما نیز به وی رای مثبت داد. پس از رای اعتماد دوما، پوتین حکم نخستوزیری میشوستین را امضا کرد. دیمیتری مدودف، نخستوزیر مستعفی نیز که همچنان ریاست حزب حاکم روسیه متحد را در دست دارد با حکمی از سوی پوتین بهعنوان معاون رئیس نهاد تازه تاسیس شورای امنیتی روسیه معرفی شد که نقش مشاورهای برای رئیسجمهور دارد. «ایوان نچپورنکو» در گزارش ۱۶ ژانویه برای نیویورک تایمز نوشت که نخستوزیر جدید یک تکنوکرات کمتر شناخته شده است که از سوی پوتین بهعنوان بخشی از برنامه اصلاحی غیرقابل انتظار کرملین به این مقام منصوب شد. روز چهارشنبه ۲۵ دیماه پوتین تغییرات مهمی را در قانون اساسی روسیه اعلام کرد که براساس آن، قدرت سیاسی به شکل هموارتری توزیع میشود: یعنی از رئیسجمهور به پارلمان، شورای دولتی و نهادهای حکومتی دیگر. بسیاری از تحلیلگران اصلاحات پیشنهادی پوتین در نظام سیاسی را- که موجب شگفتی نخبگان سیاسی کشور شد- به مثابه تلاشی از سوی او مینگرند تا تضمین کند که پس از ۲۰۲۴ که دوران حضورش به پایان میرسد هم در قدرت خواهد ماند. با این حال، اینکه این تغییرات چگونه پیش خواهند رفت و چه کارکردی خواهند داشت باید منتظر ماند و دید. نچپورنکو، گزارشگر نیویورک تایمز مینویسد اندکی پس از اعلام تغییرات در نظام سیاسی روسیه در سخنرانی سالانه پوتین، دیمیتری مدودف، متحد قدیمی رهبر کرملین، استعفا داد. او اعلام کرد استعفا میدهد تا راه تغییرات پیشنهادی هموارتر شود. میشوستین، رئیس سابق Federal Tax Service موفق شد روز پنجشنبه ۳۸۳ رأی از کل ۴۲۴ رأی را با فقط ۴۱ رأی ممتنع از حزب کمونیست در دومای دولتی به دست آورد. پس از رأی اعتماد هم پوتین رسما حکم جدید نخستوزیر را امضا کرد.
این گزارشگر مینویسد تغییرات پیشنهادی قانون اساسی، استعفای مدودف و انتخاب میشوستین اقداماتی کاملا برنامهریزی شده و دقیق بود که باعث شد بسیاری از تحلیلگران در مورد نیات پوتین و اقدامات بعدی او حدس و گمانهایی مطرح کنند. بسیاری معتقدند پوتین- که براساس قانون اساسی نمیتواند بار دیگر برای ۲۰۲۴ نامزد شود- در نظر دارد تا موقعیت دیگری را اشغال کند که به او اجازه بدهد همچنان بر قدرت کنترل داشته باشد. برخی دیگر هم خاطر نشان کردند که توالی تحولات باعث میشود مخالفان پوتین هم نتوانند کاری بکنند و هر گونه صحبت از جانشینی هم کنار گذاشته شود. اینها نشان میدهد که رئیسجمهور فردی علیل و ناتوان نیست.
«لئونید راگوزین»، روزنامهنگار روس هم در گزارش پنجشنبه ۲۶ دیماه در الجزیره نوشت، پوتین در سخنرانی سالانهاش اصلاحات جسورانهای را در قانون اساسی روسیه اعلام کرد. او با این اقدام غیرمنتظره، چرخه سیاسی جدیدی را آغاز کرد که با بازتنظیم قدرت پس از کنارهگیری او در سال ۲۰۲۴ به اوج خواهد رسید. او مینویسد سخنرانی پوتین خیلی چیزها را بیپاسخ گذاشت و ما هنوز نمیدانیم که دلیل واقعی این تغییرات چیست. تنها چیزی که مسلم است این است که پوتین بنا ندارد به این زودیها از سیاست کنار برود و بازنشسته شود. حتی پس از ۲۰۲۴ هم ظاهرا چنین رخ نخواهد داد. این روزنامهنگار روس همچنین در گزارش خود نوشت که رئیسجمهور پذیرفت که جامعه روسیه خواستار تغییر است. مجموعهای از نظرسنجیها طی چند سال گذشته نشان داده که ذائقه مردم از «اشتیاق به ثبات» به «اشتیاق برای تغییر» میل کرده است. یک نظرسنجی در ماه نوامبر نشان داد که حدود ۶۰ درصد از مردم روسیه خواهان «تغییرات اساسی» در کشور هستند. پوتین محبوبیت خود را روی این مساله ساخته که به مردم آنچه را میخواهند بشنوند بگوید و سعی میکند که در عین حال همه چیز و همه جور آدمی هم برای همگان باشد: از ملیگرا گرفته تا لیبرال. او استاد تقلید است. او سالها با موفقیت عصر برژنف را تقلید میکرد؛ عصری که میلیونها روس آن را با ثبات سیاسی و اقتصادی مرتبط میدانند.
اکنون که مردم تغییر میخواهند، پوتین هم دست به یک گردش دیگر زده و میکوشد یک نسخه پرسترویکاییِ گورباچفگونه ارائه دهد. اما همچون گذشته نمیتوان انتظار داشت که نسخه پوتین به نسخه اصلی نزدیک شود. اصلاحات پیشنهادیِ قانون اساسی قدرت نخستوزیر را به قیمت [کاهش] قدرت رئیسجمهور افزایش میدهد و نیز مرجعیت شورای دولتی که اکنون یک شورای مشورتی متشکل از مقامهای ارشد و فرمانداران منطقهای است، افزایش مییابد. گزارشگر الجزیره میافزاید، مدودف ساعاتی پس از سخنرانی پوتین، استعفای خود را تسلیم و یک روز بعد میخاییل میشوستین جایگزین او شد. میشوستین فرد باصلاحیت و معتبری است اگرچه یک تکنوکرات فاقد کاریزماست. با فروکش کردن اخبار، تحلیلگران سیاسی روسی و خارجی مجموعهای از تفسیرها را بیرون دادند که نشان میداد پوتین هنوز تمام کارتهای خود را رو نکرده است. اولین و ظاهرا روشنترین نظریه این است که پوتین با تضعیف ریاستجمهوری و تقویت نقش نخستوزیر در تدارک باقی ماندن در قدرت و به دست گرفتن ریاست کابینه است آن هم با داشتن یک «رئیسجمهور نمایشی در جیب» و در کنار خود. این یعنی او در نظر دارد بازیای را که با مدودف در سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ انجام داد این بار با چهرهای جدید بازسازی کند.
ضعف این نظریه در این حقیقت قرار دارد که حتی پس از اعمال این تغییرات قانونی، نخستوزیر آنقدر قدرت نخواهد داشت. بنابراین دشوار است که از پوتینی سخن بگوییم که همان حاکم مطلق دو دهه پیش باشد. هنوز هم معلوم نیست که آیا پوتین اشتیاق کافی برای پرداختن به مشکلات اقتصادی و اجتماعی روزمره در کشور را دارد یا نه. با این حال، در دورهای که مدودف رئیسجمهور بود، پوتین باز هم از او در برخی مواقع انتقاد میکرد و او را مورد توبیخ و سرزنش قرار میداد. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که پوتین میخواهد مانع تکرار الگوی گذشته شود. به همین دلیل، او احتمالا رئیس شورای دولتی خواهد شد؛ شورایی که با بندی خاص در قانون اساسی تعبیه شده است. این میتواند هموارکننده نوعی جانشینی باشد که هم اکنون در قزاقستان از سوی نورسلطان نظربایف تجربه میشود. او از قدرت کناره گرفته اما ظاهرا از پشت پرده همچنان قدرت را در دست داشته و آن را اداره میکند. با این حال، بعید است این الگو در روسیه پیاده شود چراکه نسبت به قزاقستان دارای اپوزیسیون بیشتر و قویتر و رسانههای مستقلتری است.
برخی تحلیلگران هم میگویند پوتین به ریاست دومای دولتی چشم دوخته است آن هم در کشوری که قرار است گذاری از ریاستجمهوری به قدرت پارلمانی وجود داشته باشد. به همین دلیل، یک نخستوزیر تکنوکراتِ تشریفاتی در کنارش بیشتر به کار میآید. همچون همیشه در مورد روسیه و پوتین، فرد باید درجهای مشخص از دوگانگی را در نظر داشته باشد. بله، این حقیقت که رئیسجمهوری که دست به تغییر قانون اساسی زد تا ۱۲ سال دیگر در قدرت بماند، اکنون هم در آخرین دوره حضورش در قدرت دست به تغییر میزند. اینها تصویر کاملی از ماهیت اقتدارگرایانه و شخصی شده رژیم است. ولادیسلاو سورکوف، معمار مورد علاقه کرملین میگوید که آینده روسیه نه با پوتین که فردی است آمیخته با گوشت و پوست و خون که با پوتینیسم به مثابه ایدئولوژی همزیستی و بقای جمعی باید حفظ شود.