ناگفتههای گفتنی
خاطرات و تاملات الیاس شوفانی متفکر برجسته فلسطینی درباره فلسطین، صهیونیسم و اسرائیل
در وضع جهان عرب، طرح عادیسازی سیاسی و فرهنگی، بهعنوان میوه اقدام اسرائیل در نابودی نظامی طرفهای عربی و با داشتن نیروی نظامی بازدارنده برای بازداشتن عربها از اندیشیدن به جنگ چیده شد. بر همین اساس، این باور در اسرائیل حاکم شد که اینک زمان تسلیمسازی سیاسی فرارسیده است. در جریان تسلیمسازی سیاسی، عادیسازی فرهنگی از طریق وارونهسازی فکری، یک عامل مهم در مدیریت رویارویی و سیطره بر جریان امور است. اگر عادیسازی فرهنگی را وارونهسازی فکری بدانیم، در صورت تحقق، برای به لرزه درآوردن پایههای اراده لازم برای مقابله با طرح صهیونیسم کافی است؛ چون اراده، در مجموع و بر اساس بینش و آگاهی مشخصی شکل میگیرد. اگر این آگاهی گم یا وارونه شد، اراده مقابله نیز دچار لرزش خواهد شد.هنگامی که انسان نسبت به مسالهای متعهد میشود، به ناچار باید از تناقضهای در جریان آگاهی داشته باشد. این آگاهی بر پایه مجموعهای از ارزشها و معارف کسب شده است که بر اساس آن، اراده مقابله شکل میگیرد. اگر این اراده متزلزل شود، بهطور حتم نتیجهای که بهدست میآید، اختلال در ابعاد فعالیت است. امری که اینک شاهد اتفاق افتادن آن در عرصه عربی هستیم. اقدام عربی در مقابله با فعالیت صهیونیستها، هماینک از هم گسیخته است و همین، علت اصلی ایجاد بحران در مبارزه در برابر صهیونیسم است. از همین رو نتایجی که بهدست میآید، در اندازه تلاش بهکارگرفتهشده در رویارویی با اسرائیل نیست.من، طرحهای سازش در جریان را به لحاظ شکلی و محتوایی رد میکنم و بر همین اساس، بهطور طبیعی با آنچه عادیسازی فرهنگی نامیده میشود نیز مخالفم. وارد کشمکشها پیرامون موضوع «عادیسازی» هم نمیشوم؛ چون عناصر اصلی را در خود ندارد. اما همواره از این تعجب کردهام که چرا تنها بر جنبه فرهنگی عادیسازی، بدون توجه به جنبههای اقتصادی و سیاسی آن، تمرکز میشود.آیا میتوان این جنبهها را از هم جدا دید؟ آیا ایجاد سفارت اسرائیل در یک پایتخت عربی و برافراشته شدن پرچم اسرائیل بر فراز آن، نوعی عادیسازی فرهنگی نیست؟ آیا این مسالهای تنها سیاسی است؟ آیا ایجاد روابط تجاری و اقتصادی، نوعی عادیسازی فرهنگی نیست؟ همچنین آیا روابط گردشگری که بر اساس آن، دیدن شهرکنشینان اسرائیلی که در کشورهای عربی میگردند، برای شهروندان عرب عادی میشود، نوعی عادیسازی فرهنگی، در فرهنگ انسان عربی نیست؟ کشمکشها درباره عادیسازی فرهنگی، شکلی قانعکننده نداشت. درنتیجه نتوانست حرکتی قابل لمس علیه عادیسازی ایجاد کند. سخن گفتن از رویارویی تمدنی هم کلیگویی است. آیا چیزی به نام تمدن اسرائیلی وجود دارد؟ سپس محتوای تمدن عربی چیست؟
jaberiansari۱۹۶۹@gmail.com