استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

در صحرای سینای مجاور، ارتش‌های اسرائیل و مصر درگیر یک نبرد تانکی بودند. بیش از چهارصد تانک مصری در سپیده‌دم روز یکشنبه در شش حمله‌ ضربتی جداگانه به‌سوی تاسا، بالوزا و گذرگاه‌های میتلا و گیدی در سینا حرکت می‌کردند. حملات آنها با آغوش باز تیپ‌های تانک ارتش اسرائیل مواجه شد تا اواخر عصر در آن صحرا- وقت صبح در واشنگتن- دویست تانک مصری نابودشده بودند. همان‌طور که آریل شارون، فرماندهی آن زمان در سینا، در تفسیر نامه معروف ژولیوس سزار به سنای روم پس از شکست فارنیس دوم در نبرد «زلا» در سال ۴۷ قبل از میلاد گفت. به گفته‌ ژنرال شاذلی، رئیس ستاد ارتش مصر، این «فاجعه‌بارترین روز ما» بود.

شب قبل در جبهه شمالی، چتربازان اسرائیلی سرانجام موفق به تسخیر «تل شمس» شدند؛ تپه‌ای مشرف بر دشت که تا دمشق کشیده شده بود. سپس توپخانه دوربرد اسرائیل به سمت بالا حرکت کرد. تا عصر یکشنبه، زمانی که تانک‌های مصری در حال عقب‌نشینی از سینا بودند، توپخانه‌ اسرائیل در مواضعی مستقرشده بود که از آنجا می‌توانستند حومه‌ شهر دمشق و فرودگاه نظامی «مِزِه»، در فاصله پنج مایلی مرکز شهر را گلوله‌باران کنند؛ اما در آن لحظه به تانک‌های در حال پیشرویِ ارتش اسرائیل دستور توقف داده شد. با زمین‌گیر شدن ارتش مصر در سینا، ارتش اسرائیل تصمیم گرفت که تمرکز تلاش‌های خود را به جبهه‌ جنوبی متمرکز سازد. عصر همان روز، الازار به کابینه درباره برنامه‌اش برای اعزام نیروها به کانال توضیح داد. الازار روز قبل از جبهه‌ سینا بازدید کرده بود و دریافت که نیروهایش آماده پاسخ به هر اقدامی هستند. او به کارکنانش در کریا، مجتمع وزارت دفاع در تل‌آویو گزارش داد که «تعمیرگاه‌ها کار می‌کنند، تانک‌ها در وضعیت خوب هستند، مهمات وجود دارد.» باوجود حمل‌ونقل عظیم هوایی آمریکا که اکنون در حال انجام است، الازار دیگر نگران نبود که آیا اسرائیل از ابزارهای کافی برای جنگ‌های آینده برخوردار خواهد بود یا خیر؛ انگیزه‌ای برای توصیه‌ او به کابینه برای پذیرش پیشنهاد آتش‌بس کیسینجر در دو روز قبل‌تر. تقویت روحیه به‌واسطه‌ این هواپیماها حمایت از تداوم تلاش‌های جنگی دایان و مایر را میسرتر کرد.

نیم ساعت از نیمه‌شب گذشته (۱۲:۳۰ بامداد)، بنا به پیشنهادی از سوی نخست‌وزیر، عملیات ویژه‌ای - گذرگاه به ساحل غربی کانال - عصر دوشنبه ۱۵اکتبر برای اجرا به تصویب هیات‌وزیران رسید. این نقطه‌ عطفی در جنگ بود. در آن جلسه‌ کابینه، مایر نیز دستور داد تا دستورالعمل‌هایی به ابن و دینیتز منتقل شود تا به کیسینجر اطلاع دهند که پذیرش اولیه‌ آتش‌بس از سوی اسرائیل اکنون قابل‌بحث است. درست همان‌طور که کیسینجر می‌ترسید، اسرائیلی‌ها اکنون قصد تعقیب راه‌حل نظامی را داشتند. بااین‌وجود، در نتیجه تصمیم کابینه‌ اسرائیل، کیسینجر نیز اهرمی را بر مصریان و شوروی‌ها به‌دست خواهد آورد که برای ترغیب آنها به پذیرش آتش‌بس موردنیاز بود. در این صورت، همان‌طور که او پیش‌بینی کرده بود، نوبت به اسرائیل می‌رسد.

فصل۶-آتش‌بس

روز دهم، دوشنبه، ۱۵ اکتبر ۱۹۷۳. این شاهدی بود بر خلاقیت و استقامت کیسینجر که توانست خیلی سریع از مرگ استراتژی قبلی‌اش خود را بازیابد. استراتژی جدید منسجم‌تر، پایدارتر و در نهایت موفقیت‌آمیزتر بود. اولین نشانه مثبت در ساعت ۳ بامداد فرارسید، زمانی که دوبرینین تماس گرفت تا به کیسینجر اطلاع دهد کرملین ایده‌ او مبنی بر پیوند آتش‌بس با تایید مجدد قطعنامه۲۴۲ شورای امنیت به‌جای خطوط ۱۹۶۷ را پذیرفته است. شوروی داوطلب شد تا این فرمول را به خوردِ سادات و اسد هم بدهد. اکنون‌که به نظر می‌رسید آنها سر عقل آمده‌اند، کیسینجر ازاین‌پس ادعا می‌کند که ابتکار او در مسکو شکل‌ گرفته است. به‌دلیل بیزاری مایر از هر اشاره‌ای به عقب‌نشینی، هرچند مبهم باشد، او [کیسینجر]از اسرائیلی‌ها می‌خواست فکر کنند که روس‌ها آن را ساخته‌وپرداخته‌اند و او [مایر] چاره‌ای نداشت جز اینکه آن را به خاطر حفظ تنش‌زدایی با اکراه بپذیرد. این از مزیت مضاعف پاسخ به منتقدان داخلی تنش‌زدایی برخوردار بود آن هم با نشان دادن اینکه شوروی‌ها دارند به‌سوی رویکرد سازنده حرکت می‌کنند.

ادعای اینکه [دادن] یک پیشنهاد ایده شخص دیگری است، یک رویه رایج در دیپلماسی خاورمیانه است. همان‌طور که خواهیم دید، سادات ترجیح می‌داد که امتیازاتش به‌عنوان پیشنهادهای آمریکایی بسته‌بندی شوند. وقتی ملک حسین و اسحاق رابین در سال۱۹۹۴ تصمیم به صلح گرفتند، آنها اصول توافق خود را در قالب «بیانیه واشنگتن» قرار دادند که از سوی رئیس‌جمهور کلینتون اعلام شد. شیمون پرز علاقه‌مند بود که اگر می‌توانست همقطاران آمریکایی خود را متقاعد کند، ایده‌های خود را به‌عنوان پیشنهادهای آمریکایی جا زند. وقیحانه‌ترین تلاش پرز زمانی بود که «توافق‌نامه‌ی اسلو» را در سپتامبر۱۹۹۳ در ایستگاه هوایی نیروی دریایی واقع در پوینت موگو، کالیفرنیا، به «وارن کریستوفر» وزیر امور خارجه ارائه کرد. پرز و رابین بدون اطلاع کلینتون و تیم صلح او، این توافقات را با «سازمان آزادی‌بخش فلسطین» (PLO) به مذاکره گذاشته بودند؛ اما پرز سپس از رئیس‌جمهور ایالات‌متحده خواست که آنها را به‌عنوان طرح او [یعنی طرح پرز] معرفی کند. اگرچه کلینتون نپذیرفت، اما پیشنهاد میزبانی این مراسم و امضای آن را در کاخ سفید داد.

4