نگاه دیگران-بخش صدوچهلوپنجم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
در مواجهه با بنبست، کیسینجر تلاش کرد دست به تردستی بزند: «وقتی من در مسکو بودم، برژنف قول داد که شما اسرا را ظرف چند روز آزاد خواهید کرد.» پاسخ اسد مشابه پاسخ فهمی بود، زمانی که کیسینجر در دیدارشان در واشنگتن همین ادعا را برای او مطرح کرد. او [فهمی] گفت: «من هرگز در این زمینه با آنها صحبت نکردم.» درحالیکه بهظاهر همه راهها مسدود بودند، کیسینجرِ عصبانی از اسد پرسید که چگونه میخواهد ادامه دهد. رهبر سوریه سرانجام دست خود را فاش کرد: «ترجیح میدهم با شما درباره اینکه خط جدایی کجاست به توافق قبلی برسم. درباره مصر هم همینطور بود.» کیسینجر ازآنجاکه در رقابتهای ذاتی در سیاست عربی تازهکار بود، هنوز درک نمیکرد که چقدر برای اسد مهم است که او هم حداقل در مذاکره، بهاندازه سادات امتیازی بهدست آورد.
سادات به اسد گفته بود که اسرائیل پیشتر موافقت کرده بود که از شرق گذرگاههای سینا عقبنشینی کند که یک اغراق چشمگیر است. بنابراین اسد میخواست قبل از کنفرانس نیز از عمق عقبنشینی اسرائیل از جولان مطلع شود. کیسینجر با رویکردی جایگزین پاسخ داد: «میخواهم از اسرائیل بشنوم، سپس شما باید با اسرائیلیها صحبت کنید، بعدش من میتوانم کمک کنم.» اسد پاسخ داد که این کیسینجر است که باید با اسرائیلیها صحبت کند و سپس برای گفتوگو با او [اسد] بازگردد. اسد برای کشاندن پای کیسینجر به طرح خود، پیشنهاد کرد که آنها نقشه جولان را با هم ببینند. او به خط ۶ اکتبرِ قبل از جنگ و آن قطعه اسرائیلی در فراسوی آن اشاره و خاطرنشان کرد که فاصلهها چقدر کوتاه است و کیسینجر چقدر سریع میتواند آن را حل کند. اما کیسینجر این بازی را درک کرد و با این استدلال که سادات بر آن پافشاری نکرده است و انجام این کار با سوریه فقط اسد را ناامید میکند، از کشیدن خط خودداری کرد.
در عوض، او سعی کرد اسد را به نحوه برگزاری کنفرانس و متن دعوت بازگرداند. اسد بیتفاوت بود: «با هر چیزی که شما با مصریها درباره متن نامه موافق باشید، برای ما درست است.» کیسینجر سپس متوجه شد که اسد بهتازگی «یک پیشرفت بزرگ» را برای او فراهم کرده است؛ زیرا اگر سوریه به جزئیات دعوتنامه بیعلاقه بود، او میتوانست همه مسائل را با سادات و مایر حل کند. اما در آن لحظه او بیشازحد روی متقاعد کردن اسد برای حضور متمرکز بود. کیسینجر اکنون به اسد گفت: «اگر کنفرانسی برگزار نشود، من بیاعتبار میشوم.» اسد نمیتوانست اهمیت ندهد. او تکرار کرد که باید قبل از کنفرانس بر سر جدایی توافق شود.
کیسینجر گفت که این غیرممکن است. اسد که گویی شبیه دونالد ترامپ بود، پاسخ داد: «در این صورت مصر و اردن خواهند رفت و ما خواهیم دید که چه اتفاقی میافتد.» کیسینجر شاکی شد: «اگر در کنفرانس ژنو کارگروه نظامی [اسرائیلی-سوری] وجود نداشته باشد، چگونه میتوانیم در جبهه سوریه و اسرائیل درباره جدایی بحث کنیم؟» پاسخ اسد سرد و بیروح و مبتنی بر واقعیت بود: «درهرصورت توافق خارج از کنفرانس خواهد بود.» این دقیقا همان چیزی بود که خود کیسینجر در ذهن داشت؛ اما در آن لحظه به نظر میرسید فراموش کرده بود که تنها هدف کنفرانس فراهم کردن ویترینی برای مذاکراتش بود. او اصرار داشت که اسد پیشنویس دعوتنامه را بخواند.
اسد عینک مطالعه خود را زد و به آن نگاه کرد و خاطرنشان کرد که این دقیق نیست؛ زیرا سوریه را بهعنوان یکی از شرکتکنندگان ذکر کرده است. کیسینجر گفت: «اگر با رفتن به کنفرانس موافق نباشید، ماموریت من در خاورمیانه شکست خواهد خورد.» مدتی برای آشنایی کیسینجر با اسد طول کشید تا بفهمد که اسد از هرگونه احساس گناه مصون است [هیچ حسی از گناه ندارد]. اما [کیسینجر] در اولین فرصت سعی کرد او [اسد] را آرام کرده و به راه آورد: «اگر کنفرانسی برگزار نشود، دیگر نمیتوانم کاری انجام دهم. مضحک به نظر میرسیم. این یک عقبگرد برای ماهها خواهد بود. این ما را به مایه خنده مطبوعات آمریکایی تبدیل خواهد کرد.»
سپس همانطور که [کیسینجر] پیشتر به روشی با مایر انجام داده بود، تهدید کرد که از تلاش خود دست میکشد و گفت: «من سعی کردم به مردم عرب کمک کنم. اگر این امکانپذیر نیست، برای من خوب است.» هیچکدام از اینها هیچ تاثیری بر اسد نداشت. پس از شش ساعت از این بده بستانها و تعاملات، او [کیسینجر] به این بحثها پایان داد. اسد بدون هیچ مسوولیتی گفت: «متاسفم اگر شکست خوردی.» کیسینجر که اکنون به دنبال راه نجاتی برای دردسرهای خود بود، پیشنهاد کرد که با ایجاد دفاتر حافظ منافع در پایتختهای یکدیگر ارتباط خود را حفظ کنند. اسد بهراحتی موافقت کرد؛ زیرا تعامل با ایالاتمتحده چیزی بود که او بیشتر به آن مایل بود. کیسینجر پرسید که چگونه باید گفتوگویشان [گفتوگوی کیسینجر با اسد] را با مطبوعات توصیف کند.
اسد خوشحال شد که بگوید: «ما صحبت صریح و مفیدی داشتیم و توافق کردیم که ارتباط خود را حفظ کنیم.» با کمی تامل، کیسینجر متوجه شد که «تا حدودی بیشتر از آنچه ما انتظارش را داشتیم» بهدست آورده است. در همین حال، او [کیسینجر] که نمیخواست شکست را بپذیرد، جداگانه به نیکسون و مایر گزارش داد که معتقد است اسد احتمالا به ژنو خواهد رفت و بهتازگی وارد چانهزنی سختی شده است. این برای سادات، هشدارآمیزتر بود و [کیسینجر] ترس خود را اینگونه ابراز کرد که کنفرانس در صورت عدم حضور اسد با شکست مواجه شود و «تمام امیدهایی که رشته کرده بودیم، پنبه شود.» پاسخ سادات او را آرام کرد. رئیسجمهور مصر غیر از آنکه مایل بود استراتژی جنگی خود را بر اساس جدول زمانی اسد دنبال کند، از دست برادر سرکش سوری خود ناراحت نشد.