چه کسی جهان اسلام را در کانون سیاست خارجی ترکیه قرار داد؟
شاگرد حسین نصر در کابینه اردوغان
«سید حسین نصر هوشمندانهترین اظهارنظر را درباره تغییر ارائه داده است: تغییر رخ میدهد اما بر حسب اصولی مشخص»
ابراهیم کالین، ۱۵مارس۲۰۱۱
نظریهها در خلأزاده نمیشوند، بلکهزاده اوضاع و احوال زمانه شان هستند.در علوم انسانی روش واحدی برای تحلیل پدیدهها وجود ندارد. به عبارت دیگر، می توان گفت که روش یگانهای در فهم متون علوم انسانی وجود ندارد و ما با روشهای گوناگون روبهرو هستیم که گاه با یکدیگر در تضاد قرار میگیرند. با این حال، «متا تئوری» که از آن با عنوان «فرانظریه» یاد میشود یکی از روشهایی است که با آن میتوان درک بهتری از نظریهها بهدست آورد. فرانظریه نظریهای است درباره نظریه. نظریه پردازِ فرانظریه میتواند فراتر از نظریه خود برود و در این مسیر ریشههای شکلگیری خود نظریه را مورد تحلیل قرار میدهد.
شاید این پرسش مطرح شود که چرا در ابتدا مفهوم «فرانظریه» را مطرح کردیم؟ پس از انتخابات اخیر ترکیه که باعث شد رجب طیباردوغان برای سومینبار در مسند ریاست جمهوری و در کاخ آکسارای مستقر شود، نامها و چهرههای جدیدی از پس پرده بیرون آمدند که نشان میدهد اردوغان در برهههای مختلف زمانی، تحت تاثیر چه شخصیتها یا افکاری بوده است. یکی از این شخصیتها که از او با عنوان «معتمد» اردوغان یاد میشود و پیش از این هم پستهای مهمی داشته «ابراهیم کالین» است. کالین در دولت قبلی اردوغان «سخنگو»ی دولت بود؛ اما در دولت جدید اردوغان، وی به ریاست سازمان اطلاعات ملی ترکیه (MiT) منصوب شده است. رویترز در گزارش ۶ژوئن او را چنین توصیف کرد: «معتمد درازمدت اردوغان که از سال۲۰۱۴ سخنگو و مشاور سیاست خارجی رئیسجمهور ترکیه بوده است.» فرانظریه از سه تکنیک استفاده میکند:
الف) روش تحلیلی- تاریخی: این روش به دنبال فهم این موضوع است که چگونه ایدهها و نیروهای تاریخی شکل گرفته و گسترش یافتهاند.
ب) روش تحلیلی- مقایسهای: این روش بر نشانههای سمبلیک تحقیق اجتماعی تاکید دارد. محقق از طریق مقایسه تفاوتها و شباهتها میان اندیشمندان یا نظریهها، پدیده مورد نظر را درک و کشف میکند.
ج) روش تحلیل محتوا: به مفاهیم، آموزهها و اصطلاحات میپردازد. تحلیل محتوای نوشتههای اندیشمندان راهی به سوی فهم بهتر گفتههای آنهاست.
البته میتوان تعریف دیگری هم از «فرانظریه» بهدست داد. فرانظریه شاید از جنس نظریه نباشد، اما میتواند تاثیرات و پیامدهای تئوریک داشته باشد. بهطور مثال، ممکن است نظریه پرداز از سوژه یا پدیدهای حس بیزاری یا انزجار داشته باشد که باعث میشود همین رویکرد بر نگاه او در نظریهاش تاثیر داشته باشد.
ابراهیم کالین و ارتباط او با «فرانظریه»
ابراهیم کالین، محقق مطالعات اسلامی، شاعر، نوازنده و سیاستمدار ترک است که مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه استانبول و دکترای خود را از دانشگاه جورجواشنگتن زیر نظر «سید حسین نصر»در سال دریافت کرد. اگرچه کالین از سال۲۰۱۴ وارد پستهای دولتی شد، اما سابقه دانشگاهی او به سالها پیش از آن بازمیگردد. کالین از سال۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵ عضو هیات علمی گروه مطالعات مذهبی کالج صلیب مقدس در وُرسستر، ماساچوست بود. از سال۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ نیز عضو بنیانگذار و مدیر بنیاد SETA برای تحقیقات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مستقر در آنکارا بود. اما ابراهیم کالین را باید در بطن زمانهاش قرار داد تا بتوان درک بهتری از مختصات فکری او بهدست آورد.
در ۱۵مارس۲۰۱۱ وی توییتی زد که نشان میداد همچنان بسیار متاثر از فیلسوف ایرانی و استادش، سیدحسین نصر است. او نوشت: «سیدحسین نصر هوشمندانهترین اظهارنظر را درباره تغییر ارائه داده است: تغییر رخ میدهد اما بر حسب اصولی مشخص.» اما بازه زمانی این توییت مهم است. بهار عربی در ۲۶ژانویه۲۰۱۱ شروع شد؛ اما حدود ۴۹روز بعد یعنی در ۱۵مارس۲۰۱۱ آن توییت مهم را نوشت. در عین حال، در ۲۴مه۲۰۱۱ هم مقاله مهمی نوشت که در «پراجکت سیندیکیت» منتشر شد. حال بر اساس «فرانظریه» و تکنیکهای «مقایسهای» و «تحلیل محتوا» میتوان ادعا کرد که تاثیرات فلسفه اسلامی را میتوان در اندیشه کالین مشاهده کرد.
بر همین اساس، میتوان گفت این کالین بود که تا حد زیادی باعث شد ترکیه توجه خود را به منطقه جهان اسلام معطوف سازد. به نظر میرسد این توجه صرفا در بعد نرمافزاری باقی نماند و به سطح سختافزاری نیز رسید. تا قبل از این تاریخ، ترکیه متاثر از اندیشه اوغلو بر رویکردهای نرمافزاری تاکید داشت. قبل از تنش صفر هم ترکیه رویکرد «اروپاگرایانه» داشت؛ به این معنا که همواره بر «در» ورود به اتحادیه اروپا میکوبید به این امید که بتواند عضوی از بلوک چشمآبیهای قاره سبز شود. اما کالین در مقاله سال۲۰۱۱ خود در «پراجکت سیندیکیت» یک تغییر اساسی را در سیاست خارجی ترکیه رقم زد و باعث شد اردوغان توجه بنیادیاش به منطقه معطوف شود.
او در بخشی از این مقاله نوشت: «بهار عربی به جای تضعیف، موقعیت ترکیه در جهان عرب را تقویت و محور استراتژیک جدید سیاست خارجی ترکیه را اثبات میکند.» این به این معناست که کالین بهار عربی را به مثابه فرصتی برای سیاست خارجی ترکیه میپنداشت تا بتواند از بن بستی که ترکیه در آن گرفتار شده است، نجات یابد. او در بخش دیگری از این مقاله عملا «سیاست خارجی مشارکتجویانه» اردوغان را در منطقه تجویز میکند و مینویسد: «سیاست ترکیه در تعامل با دولتها و گروههای سیاسی مختلف در جهان عرب، سیاست خاورمیانه را متحول کرده است. مقامهای ترکیه در مناسبتهای مختلف اعلام کردهاند که تغییر در جهان عرب اجتنابناپذیر است و باید منعکسکننده مطالبات مشروع مردم برای عدالت، آزادی و رفاه باشد.»
کالین در بخش دیگری از این مقاله نوشت: «رجب طیباردوغان، نخستوزیر ترکیه قبل از شروع درگیریها در لیبی به دنبال این بود تا به این هدف دست یابد. دیپلماسی آرام و پشت پرده اردوغان به دنبال تضمین گذار صلحآمیز به دوران پس از قذافی بود. این رویکرد تدریجی مکمل موضع اصولی ترکیه درباره نیاز به اصلاحات در جهان عرب از جمله سوریه است که ترکیه با آن مرز ۹۰۰ کیلومتری مشترک دارد.» به نوشته وی «در دهه گذشته، ترکیه انواع مختلفی از روابط را با کشورهای خاورمیانه توسعه داده که هدف آن بهبود روابط با دولتها و مردم است. در واقع، ترکیه احتمالا تنها کشوری است که توانسته روابط را در این دو سطح در جهان عرب ارتقا دهد.» کالین در بخش دیگری از مقاله خود چنین نوشت: «این سیاست تعامل از چندین جهت نتیجه داده و این روند وجهه ترکیه در منطقه را بالا برده است.
روشنفکران، فعالان و رهبران جوانان عرب با گرایشهای سیاسی مختلف علاقه شدیدی به آنچه برخی بهعنوان «الگوی ترکیه» توصیف میکنند، نشان دادهاند. دموکراسی باثبات، اقتصاد رو به رشد و سیاست خارجی فعال ترکیه باعث قدردانی فزایندهای از دستاوردهای این کشور شده است که «قدرت نرم» آن را در منطقه تقویت کرده است. این در بحث پرجنبوجوش جهان عرب درباره اینکه چگونه ترکیه توانسته اسلام، دموکراسی و توسعه اقتصادی را آشتی دهد، منعکس شده است. مهمتر از آن، این بحث است که چگونه کشورهای عربی باید خود را در قرن بیستویکم بازسازی کنند. شکاف فزاینده بین دولتها و مردم در جهان عرب به یک ضعف ناپایدار تبدیل شده است؛ نکتهای که اهمیت جدیدی پیدا کرده، زیرا تجربه ترکیه در این کشورها برجستهتر شده است.»
تصور بر این است که وجهه روشنفکرانه و علمی کالین بر وجهه دیپلماتیک او میچربد. کالین که در مکتب سید حسین نصر شاگردی کرده، همچون استادش پیرو فلسفه صدرایی است. او به همراه استادش کتابی را درباره هستیشناسی تدریجی ملاصدرا با عنوان «کتاب المشاعر» به عربی ترجمه کرد. او به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی هم مسلط است. یکی از کتابهای او به زبان انگلیسی «ملاحظات انتقادی بر مبانی معرفتشناسی مهدی حایری یزدی در فلسفه اسلامی» است که نشاندهنده اشراف او به زبان فارسی، فلسفه صدرایی و فلسفه اسلامی است. حتی مقالهای با عنوان «نصر از دیدگاه ابراهیم کالین» در «کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت» در سال ۱۳۸۵ نوشته شد.
کالین در سال۲۰۱۰ هماهنگکننده دیپلماسی عمومی نخستوزیر ترکیه و در ۲۰۱۲ معاونِ معاون نخستوزیری شد و به همین ترتیب مراتب ترقی را پلهپله پیمود. اما نباید فراموش کرد که احمد داووداوغلو نیز در کنار ابراهیم کالین یکی از ستونهای فکری تشکیلدهنده سیاست خارجی نوین ترکیه و از چهرههای تاثیرگذار بر رویکردهای فکری اردوغان بود. داوود اوغلو تا پیش از ۲۰۰۹ که به مقام وزیر امور خارجه برسد، سمت مشاور فکری اردوغان را داشت. پیش از این و تا سال۲۰۱۱ رویکرد «تنش صفر» او در صدر سیاست منطقهای اردوغان قرار داشت. در حوالی همین دوران بود که ترکیه بهدلیل اصلاحات داخلی مورد توجه دموکراسیهای غربی قرار گرفته بود. باز در همین دوران بود که «الگوی ترکیه» یا «دموکراسی ترکی» بهعنوان بدیلی برای دموکراسی غربی یا مردمسالاری دینی مطرحشده از سوی ایران مطرح شد. سفر اوباما در آوریل۲۰۰۹ به ترکیه (و ادعای او مبنی بر سخن گفتن با جهان اسلام در یک کشور مسلمان) این دیدگاه را تقویت کرده بود.
در نهایت، ابراهیم کالین، این فیلسوف علاقهمند به فلسفه صدرایی و شاگرد نصر اکنون ریاست سازمان اطلاعات ملی ترکیه را در دست گرفته است. فیلسوفی که ضمن تبحر در نواختن باقلاما، ردای سیاست بر تن کرد و در کسوت سخنگوی رئیسجمهور ایفای نقش کرد. بهدلیل اعتمادی که اردوغان به وی داشت، گاهی به نمایندگی از رئیسش به مذاکرات مهم بینالمللی می پرداخت و در نهایت ریاست سازمان MiT را در دست گرفت.